شاخص کیفیت زندگی که به صورت سالانه توسط مجله زندگی بینالملل بین 194 کشور جهان ارزیابی و منتشر میشود، نشان میدهد کیفیت زندگی مردم ایران از نظر رتبه در مقایسه با دیگر کشورهای جهان از رتبه 131 در سال 2001 به رتبه 150 در سال 2010 میلادی کاهش پیدا کرده.
به نوشته «خبر آنلاین»، رویا طباطبایی کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت در گزارشی تحت عنوان اقتصاد بازارهای اخلاقی و چشمانداز آن با اشاره به این شاخص و مقایسه این شاخص بین هفت کشور مصر، ایران، قزاقستان، عربستان، ترکیه، پاکستان و امارات مینویسد: به طورکلی این شاخص در تمام 7 کشور منتخب سند چشمانداز از وضعیت نامناسبی برخوردار است و ارقام شاخص، فاصله زیادی تا حداکثرآن یعنی رقم 100 دارند. ایران از نظر شاخص کیفیت زندگی، طی سا لهای مورد بررسی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و نیازمند توجه جدی در برنامه ریزیهای کشور است.
شاخص کیفیت زندگی از ترکیب 9 شاخص «فراغت و فرهنگ»، «هزینه زندگی»، «ریسک و امنیت»، «زیرساخت»، «سلامت»، «آزادی»، «محیط زیست»، «اقتصاد» و «آب وهوا» محاسبه میشود. بر اساس این شاخص ترکیبی امتیاز ایران طی سالهای 2001 تا 2010 میلادی بین 45 تا 49 بوده است ولی به دلیل رشد کند این شاخص در کشور در مقایسه با دیگر نقاط جهان شاهد افت کیفیت زندگی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان بوده ایم.
روند تغییرات اجزای این شاخص در زمینه زیرساختها که شامل مواردی مانند راه، ارتباطات، انرژی و. . است نشان میدهد در ایران کارهای زیادی در این دوره زمانی در این بخش انجام شده است. بهطوری که این شاخص در ایران از ضریب 13 به 40 افزایش پیدا کرده است و نشاندهنده رشد 207 درصدی زیرساختهایی است که آن را پیش شرط توسعه میدانیم ولی در مقابل این شاخص ریسک در کشور به شدت افزایش پیدا کرده و در بدترین وضعیت خود قرار گرفته است.
این رتبهبندی نشان میدهد هزینه زندگی در کشور افزایش پیدا کرده است که البته این افزایش به دلیل آنکه هیچ مقایسهای با سطوح درآمدی ندارد و به عنوان شاخصی از میزان مصرف مورد استفاده قرار میگیرد مثبت تلقی شده است و نشان میدهد میزان هزینه زندگی در ایران معادل 71 درصد رشد داشته است.
شاخص اقتصاد و سلامت نیز در این دوره بهبود پیدا کرده است وهر یک از این دو شاخص به ترتیب 92 و16 درصد رشد پیدا کرده است شاخص اقتصادی بر اساس تولید ناخالص داخلی مورد محاسبه قرار گرفته و شاخصها دوم بر اساس میزان هزینه بهداتشی افراد و امکان دسترسی به امکانات درمانی ارزیابی شده. البته با توجه به آنکه همه این شاخصها به طور متوسط در حدود واحد 53 قرار دارد گویای فاصله زیاد شاخصها با وضعیت مطلوب است و لزوم توجه و برنامهریزی را میطلبد.
شاید بتوان گفت پایینترین تغییرات در بین شاخصهای تعیینکننده سطح کیفیت زندگی در بین 9 شاخص فوق مربوط به شاخص فراغت وفرهنگ، محیط زیست و آزادی بوده است که نشان میدهد در دوره 10 ساله مورد اشاره تقریباً این شاخصها ثابت بودهاند و در نهایت به رقم رشدهای قابل توجه ایجاد شده در زیرساختها و عرصه اقتصاد کشور ثبات این شاخصها و افزایش میزان ریسک که با توجه به تحریمهای خارجی مورد ارزیابی قرار گرفته است در عمل سطح کیفی زندگی مردم ایران کاهش پیدا کرده است. البته از نظر معدل بهبود نسبی حاصل شده ولی با توجه به اینکه دیگر کشورهای جهان در این دوره توانستهاند معدل بهتری برای شاخصهای فوق به دست بیاورند در عمل شاهد عقب ماندن کشورمان در این عرصه رقابتی بوده ایم.
البته نباید فراموش کرد اجزای تشکیلدهنده شاخص کیفیت زندگی براین موضوع تأکید دارند که اگر چه اقتصاد در بهبود سطح زندگی نقش مؤثر دارد ولی شرط کافی برای ارتقای کیفی زندگی محسوب نمیشود و شروط دیگری نیز برای ارتقای این شاخص در زندگی افراد لازم است.
باید توجه داشت با توجه به کشورهای مورد بررسی در منطقه میتوان گفت وضعیت ایران در حد وسط قرارداشته است و از نظر شاخص کیفیت زندگی ایران مانند بسیاری دیگر از کشورهای منطقه تحول چندانی در عدد شاخص کل به دست نیاورده است ولی اگر این نکته را با هدفگذاری کشور در زمینه تبدیل شدن به قدرت اول منطقه از جمیع جهات مورد ارزیابی قراردهیم میتوان گفت مدیران و برنامه ریزان نتوانستهاند به این هدف نزدیک شوند و در عمل کشوری مانند ترکیه با مدیریت و برنامهریزی بهتر توانسته است سطح کیفی زندگی در این کشور را افزایش دهد و در مقابل کشور ما در عمل درجا زده است.