به گزارش تابناک، مرداد ماه سال ۹۹ رسیدگی به پرونده قتل یک جوان در جریان درگیری پمپ بنزین رسالت در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت.
گزارش اولیه حاکی از آن بود که راننده یک خودرو با راننده خودرو دیگر به دلیل چشم در چشم شدن درگیر شده و یکی از آنها به نام پوریا با چاقو ضربهای به دیگری زده و از محل درگیری دور میشود.
ساعتی بعد فرد مضروب در بیمارستان جان خود را از دست داد. ماموران پلیس در اولین قدم برای دستگیری متهم فیلم دوربینهای مدار بسته محل درگیری را بازبینی کردند و با شناسایی شماره پلاک خودرو، اقدام به دستگیری متهم کردند.
متهم به نام پوریا که در زمان وقوع قتل تنها ۱۷ سال داشت، در اولین مواجهه با پلیس به قتل اعتراف کرد و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
عامل قتل پمپ بنزین رسالت اظهار پشیمانی کرد
روز گذشته متهم برای دفاع پای میز محاکمه رفت و بعد از تفهیم اتهام در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول دارم، اما قصد قتل نداشتم و آن روز به دلیل مصرف مخدر گل در حال خودم نبودم.»
متهم در توضیح روز حادثه گفت: «مقتول را نمیشناختم. اما او قبلا چند بار با دوستانم در محل درگیری لفظی پیدا کرده بود. آن شب با دو تا از دوستانم و دوست دخترم در ماشین بودیم که با مقتول و دوستانش درگیر شدیم. این درگیری به خاطر حضور دوست دخترم نبود، اما حضورش بی تاثیر هم نبود و باعث شد درگیری جلوی او باعث شود بیشتر تحریک شوم. آن روز در کل کل هنگام رانندگی ما به هم فحاشی کردیم و من از اینکه جلوی دوست دخترم این اتفاق افتاد ناراحت بودم.
وقتی میخواستیم از پمپ بنزین بیرون بیاییم، مقتول و دوستانش جلوی خروجی ایستاده بودند. آنها چوب و چاقو داشتند. چاقوی یکی از دوستانم هم در ماشین من بود که آن را برداشتم و با آنها درگیر شدم. دوستانم ترسیدند و جلو نیامدند. من ضربهای زدم که بعدا فهمیدم به قلب مقتول خورده بود و باعث فوت او شد.»
پوریا در دفاع آخر خود گفت: «خیلی پشیمانم و هر شب برای مقتول نماز میخوانم. تقاضای تخفیف در مجازات دارم.»
عامل قتل پمپ بنزین فرزند یک پزشک است
بعد از جلسه دادگاه متهم دو دستش را روبروی مامور زندان گرفت و آماده است بر دستش دستبند بزنند تا به کانون اصلاح و تربیت برگردد. اما قبل از آن دقایقی با او گفتگو میکنم. این در حالی است که دوستان دوران کودکی پوریا به همراه خانواده اش به دادگاه آمده اند تا دقایقی با او دیدار داشته باشند.
حدود یک سال زندگی در زندان از تو چه انسانی ساخته؟
روزهای خیلی سختی سپری کرده ام. باورم نمیشود باعث مرگ یک انسان شده باشم. اما به خاطر پدر و مادرم سعی میکنم درس بخوانم که بیشتر از این از من ناامید نشوند. در رشته حقوق قبول شدم و زبان هم میخوانم. مادر من پزشک است و همیشه دوست داشت من درس بخوانم، اما من الان میدانم که احتمال اینکه یک سابقه دار بتواند وکیل شود خیلی کم است، ولی باز به خاطر پدر و مادرم درس میخوانم.
چه شد که فرزند یک پزشک متهم به قتل شد؟
مدتی بود روحیه من به هم ریخته بود. تک فرزند هستم و پدر و مادرم درگیر کار بودند. حس میکردم کسی را ندارم که با او حرف بزنم تا من را درک کند. برای همین دلم نمیخواست زیاد در خانه بمانم و رابطه ام با پدر و مادرم سرد شده بود. بیشتر وقتم را بیرون از خانه میگذراندم و همین باعث شد با افرادی که طرز فکر درستی نداشتند دوست شوم و به مصرف مخدر گل رو آوردم. تا اینکه این اتفاق افتاد وسرم به سنگ خورد.
الان در زندان به چه چیز بیشتر از هر چیزی فکر میکنی؟
به حال دل مادر خودم و مادر مقتول فکر میکنم. دلم برای هردوی آنها میسوزد و میدانم چه غم بزرگی به دل آنها ریختم!
منبع: رکنا