به گزارش «تابناک»، مصطفی داننده در عصرایران نوشت: حاج اکبر مولایی از مداحان قدیمی پایتخت در یک برنامه اینترنتی که اتفاقا مجری آن هم محمد حسین پویانفر، مداح مشهور تهران است، درباره فضای محرم پیش از انقلاب میگوید: «هر هفته مرتب برای هنرمندان مشهور و خوانندگان جلسه روضه داشتم و هر هفته خانه یک نفر مثلا خانه هایده، مهستی و دلکش روضه میخواندم.»
شبکههای اجتماعی پر شد از این بخش از گفتوگوی این پیرغلام امام حسین(ع). خیلی از ما شاید باور نمیکردیم که هایده و مهستی هم در خانهشان برای شهید کربلا روضه به پا میکردند.
البته تقصیری هم نداریم. چندصباحی است که دینداری و عشق به اهل بیت در ظاهر آدمها خلاصه میشود.کسی اگر کمی ریش داشته باشد، یقهای بسته و تسبیحی به دست داشته باشد، میگوییم او مومن است و اگر کسی خلاف این باشد در دسته بیدینها قرار میگیرد.
همین تعجب امروز ما از روضه خانگی هایده برای این است که فکر میکنیم امام حسین فقط برای آنی است که جای مُهر بر پیشانی دارد.
آنقدر جامعه به خودی و غیر خودی تقسیم شده است که مردم باور نمیکنند، فلان خواننده هم میتواند عزادار نوه پیامبر باشد. باور نمیکند که فلان بازیگر هم میتواند در ماه رمضان روزه دار باشد.
الان وقتی جوانی که ظاهر امروزی به نماز میایستد، با خود میگویند، «به قیافهاش نمیخوره نماز بخونه!».
کاش میتوانستیم به این مرحله از درک برسیم که دیندار و مومن بودن به تقواست و نه به ظاهر.
همین ظاهرگراییها باعث شده است که دین را ظاهری ببینیم. چه راست گفت مولوی در داستان موسی و شبان که «ما درون را بنگریم و حال را - كی برون را بنگریم و قال را؟»
خیلی از ما ایران را دوست داریم. برای امام حسین گریه میکنیم و چه اشتراکاتی بالاتر از این که ما در کنار هم باشیم و اینقدر با فاصله با هم زندگی نکنیم. دو قطبیهای ایجاد شده در جامعه را ببیند تا متوجه این اختلاف شوید. در جامعهای مثل ایران، آدمها مثل تک درختهای در کویر از هم فاصله دارند.
چرا باید رفتن به ترکیه و کربلا تبدیل به یک نزاع اجتماعی در کشور شود؟پاسخ این سوال روشن است. چون نیازهای هم را درک نکردیم. فقط یاد گرفتهایم همدیگر را متهم کنیم. اعتقادی به احترام گذاشتن به حال یکدیگر نداریم.
دوست داریم همه مثل ما باشند. مگر همه کسانی که به جبهه رفتند و با عراق جنگیدند، مثل هم بودند؟ مثل هم فکر میکردند؟
مصاحبه این مداح قدیمی، تلنگر خوبی برای همه ما بود. ظاهر بین نباشیم، به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم تا ببینم چقدر حال دل جامعه خوب خواهد شد.
اگر یاد بگیریم که همه مثل ما نیستند، قطعا شاهد کم شدن ریا و ریاکاری در جامعه خواهیم بود. دیگر احتیاجی نیست برای گرفتن وام، و الضَّالِّينَ نماز را چنان بکشیم که نفس کم بیاوریم. کاش میشد در جای جای کشور این بیت حافظ را نصب کرد. «حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را»