برای ما این داستان عجیبی نیست، غریب هم نیست. اینکه یک نفر خود را از پَستوی یکی از شهرهای این کشور بیرون بکشد و دقیقا جایی بایستد که همه چشمها معطوف به آن شود. مثل هنرمندی که در سالن خاموش و تاریک روی سِن میآید و نور فقط روی او انداخته میشود. اصلا ما عاشق چنین ماجراهایی هستیم، داستانهایی که در دل خود یک قهرمان دارد. قهرمانی برخاسته از دل فقر و اراده پولادین و مثالزدنی. قهرمانی که شخصیت اول داستان میشود و آخر فیلم همه ایستاده برایش دست میزنند. این حس در ما که انگار جایی در تاریخ، همین حوالی گم شدهایم، خیلی آشناست.
ما درد مشترک داریم و جایی گم شدیم که به چشم دیدیم "محرومیتزایی" جای "محرومیتزدایی" را در ایرانِ عزیزمان گرفته است. حال وقتی قهرمانمان سینهخیز خود را از بطن محرومیت به مسیر موفقیت میرساند، ذوقزده میشویم.
ذوقزده میشویم، چون خیلیهایمان میدانیم که چه کار بزرگی انجام داده، درک میکنیم که برای رسیدن به چنین جایگاهی از چه موانعی گذشته و مُچ چه مشکلات طاقتفرسایی را خوابانده است. دختری از خوزستان همیشه مظلوم که خانواده را خط قرمز خود میداند و برای اینکه از پس مخارج زندگی بربیاید، نجاری هم کرده است. خودش در مصاحبهای گفته: "همیشه نان قلبم و بازویم را خوردهام و تلاشم را برای زندگی فوتبالی و خانوادهام ادامه میدهم تا به اهدافم برسم. " این شرافت و کرامت است که به هم پیوند خورده و بند بند دستان او را تشکیل داده است. همان دستانی که با آنها ۲ پنالتی اردنیها را مهار کرد تا در تاریخسازی تیم ملی فوتبال زنان ایران نقشی مهم داشته باشد. تیمی که برای نخستینبار به جامملتهای فوتبال زنان آسیا راه یافته و قرار است از ۳۰ دی ماجراجوییاش را در هند آغاز کند.
زهره کودایی سمبل زنان با استعداد، با اراده و زحمتکش ایرانی است. زهره کودایی دروازهبان تیم ملی فوتبال زنان ایران است. زهره هموطنی است که به وجود او افتخار میکنیم و از داشتن او و امثال او خوشحالیم. زهره کودایی بدان که حالا انرژی مثبت میلیونها ایرانی بدرقه تو و همبازیانت است تا در جامملتها بدرخشید و بدرخشید و بدرخشید.
* دبیر سرویس ورزش روزنامه ایران