بین الملل تابناک: مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه ۴+۱ که از روز دوشنبه تا جمعه در وین اتریش در جریان بود، روز گذشته پایان یافت و طبق اعلام طرفین، قرار است اواخر این هفته مذاکرات از سر گرفته شود. در این میان، تحلیل ها و نظریات متفاوتی پیرامون نتایج دور هفتم وین ـ که در هفته گذشته برگزار شد ـ مطرح شده است.
برخی ناظران و تحلیلگران، مذاکرات را موفقیت آمیز و رو به جلو ارزیابی کرده اند و برخی دیگر به ویژه رسانهها و محافل غربی و اروپایی، از بن بست در مذاکرات سخن گفته اند، در حالی که تیم مذاکره کننده ایران، گفته اند که بن بستی در مذاکرات وجود نداشته و این اروپاییها هستند که باید پیش نویسهای ارائه شده توسط ایران را بررسی کرده و تصمیم سیاسی لازم برای توافق را بگیرند. به هیمن جهت، برخی ناظران معتقدند آنچه اروپایی ها با نام بن بست در مذاکرات مطرح می کنند چیزی جز تلاش در جهت تحت فشار قرار نهادن ایران و متهم کردن ایران به ایجاد بن بست در روند مذاکرات نیست.
در همین راستا، تابناک در گفتگو با دکتر «حمیدرضا عزیزی» پژوهشگر مهمان در «بنیاد علم و سیاست آلمان» به بررسی نتایج مذاکرات هفته گذشته در وین پرداخته است.
تابناک: نتیجه مذاکرات هفته گذشته در وین را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا می توان به این مذاکرات خوشبین بود؟
حمیدرضا عزیزی: در ابتدای دور جدید مذاکرات، امیدی شکل گرفت به اینکه میشود پیشرفتی داشت. این امید حاصل گزارش ها یا موضعگیریها و اخبار اولیه بود، مبنی بر اینکه ایران قرار نیست پشرفتهایی که در شش دور گذشته در دوره روحانی حاصل شده را کنار بگذارد و بخواهد از صفر شروع کند. این موضوع هم از منابع ایرانی اعلام شد و هم طرف اروپایی زمانی که اعلام کرد درواقع امیدی شد که ایران نه تنها در مذاکرات جدیت دارد، بلکه در عین حال مسائل مربوط به پیشرفتهایی که در دورههای گذشته حاصل شده را هم قرار نیست کنار بگذارد. در طول هفته گذشته تا دیروز، کمی امیدها کمرنگتر شد، بخصوص زمانی که این بحثها مطرح شد که مواردی که در دو طرح پیشنهادی ایران مطرح شده، مواردی است که نتایج دوره های قبل را زیر سؤال میبرد و طرف های اروپایی ادعا کرده اند که ایران زیاد جدی نیست.
برداشت من به صورت کلی این است که دستکم در این دوره از مذاکرات هدف طرف ایرانی صرفا دستیابی به توافق نبود و بیشتر یک نوع مانور سیاسی بود.
چرا مانور سیاسی می گویم؟ به دلیل اینکه جزئیات طرح پیشنهادی ایران را که ما نمیدانیم، اما اگر مبنای آن خواستههایی باشد که ایران از قبل هم مطرح کرده و روی آن ها اصرار داشته است (برداشته شدن یکجا و قابل راستیآزمایی همه تحریمها) بنابراین ایران خوب میداند که این به عنوان هدف تکنیکال قابل دستیابی نیست. با وجود اینکه در تمام این زمینه ها معتقدم حق با ایران است، به دلیل اینکه آمریکا از برجام خارج شده، تحریمها دوباره روی ایران اعمال شد و ایران نگران است که هر اتفاقی ممکن است بار دیگر رخ دهد. اگر جنبه حقانیت موضوع را در نظر بگیریم، ایران نسبت به این موضوع حق دارد. اما بحث این است که با واقعيتهای موجود، از شرایط داخلی آمریکا گرفته تا موارد و ملاحظات بقیه طرفهای برجام، این خیلی قابل تحقق نیست، به همین دلیل اگر مبنای دو سه طرح پیشنهادی ایران، تاکید بر این موارد باشد، طبیعتا میداند که اینها بدون شک مورد قبول طرف مقابل قرار نمیگیرد.
تابناک: اگر واقعا ایران امکانناپذیری موضوع را میداند و با علم به این موضوع طرح پیشنهادی را ارائه کرده، پس هدف ایران چیست؟
حمیدرضا عزیزی: گفته بودم مانور سیاسی. مانور سیاسی در دو سطح اتفاق میافتد: حاضر شدن در مذاکرات، اعلام اینکه ما جدی هستیم، اینکه توافق در دسترس است و چیزی که طرف غربی شاید انتظارش را نداشته باشد، یعنی انتظار داشته باشد که ایران از همان اول بگوید ما پایبند نیستیم. به لحاظ شکلی ایران نشان داد که وارد مذاکرات شده و میخواهد توافق کند ولی در محتوا به سمتی رفت که میدانست مورد قبول طرف مقابل قرار نمیگیرد. مانور سیاسی یک جنبه داخلی دارد که به اختلاف رویکردها و انتقاداتی که تیم فعلی دولت رئیسی و به طور کلی تیم فعلی مذاکرهکننده هم نسبت به رویکرد دولت روحانی داشتند، مربوط میشود که در داخل اینگونه بازنمایی شود که تیم مذاکرات جدید در احقاق حقوق ملت ایران کاملا جدی است و آن رویکرد سازشپذیری به پایان رسیده و ایران قاطعانه به دنبال احقاق حقوق خود است. این در عرصه داخلی میتواند تمایز جدی با تیم مذاکرهکننده قبلی ایجاد کند و همانی است که افراد نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایرانی بعضا به صورت غیرمستقیم به آن اشاره میکنند.
بحث دیگر بعد خارجی مانور سیاسی است. زمانی که بایدن روی کار آمد، چندماه تاخیر ایجاد کرد و اگر بخواهیم به لحاظ حقانیت موضوع در نظر بگیریم، همه حق را بیشتر به ایران میدادند که ایران آماده مذاکرات است و طرف آمریکایی تعلل میکند. مذاکرات شروع شد و تا جایی پیش رفت. سپس دولت رئیسی آمد و مذاکرات متوقف شد. اصل حرف من این است که در چندماه گذشته انگشت اتهام بیشتر به سوی ایران بود که ایران جدی نیست و نمیخواهد وارد مذاکرات شود و در مقابل ایران می گفت که درحال بررسی است و میخواهد با آمادگی و با دست پر تری به مذاکرات ورود کند. اصرار ایران بر نبود آمریکا در اتاق مذاکرات باعث شده که نقش اروپا به یک نقش پیامرسان تقلیل پیدا کند. در این شرایط، قطعا وقتی پیشنهاد جدیدی از طرف ایران مطرح شود، این پیشنهاد جدید را باید طرف اروپایی با طرف آمریکایی هماهنگ کند و نیاز به زمان دارد. این را ایران میخواست به این عنوان استفاده کند که نشان دهد آمادگی داشته و با طرح آمده است و گفته اختیار هم دارد و طرف مقابل بود که اختیار نداشت و این جنبه انگشت اتهام را به سمت طرف مقابل سوق داد و به این دلیل است که میگویم یک نوع مانور بوده است.
تابناک: آینده مذاکرات را چگونه ارزیابی می کنید؟
حمیدرضا عزیزی: از این به بعد دو سناریو میتواند اتفاق بیفتد؛ یک سناریوی خوشبینانه و یک سناریوی بدبینانه.
سناریوی خوشبینانه این است که ایران این رويکرد و طرح پیشنهادی حداکثری را فقط برای این دور از مذاکرات ارائه کرده بود تا فضا را به سمت اتهام زدایی از ایران ببرد و همانطور که گفتم، طرف مقابل در مظان اتهام قرار بگیرد و از دور بعد ایران با یک رويکرد مبتنی بر توافق در مذاکرات حاضر خواهد شد؛ یعنی این را به عنوان ابزار فشاری در دورههای بعدی مذاکره استفاده خواهد کرد. اما درعینحال به این بده بستان رضایت خواهد داد.
سناریوی بدبینانه این است که هدف ایران ممکن است این باشد که نشان دهد حق با ماست و طرف مقابل همچنان در شرایط بی تصمیمی و بی ارادگی سیاسی به سر میبرد و عدم موفقیت این مذاکرات را به عنوان یک مقدمه استفاده کنند و بگوید دیگر هیچ امیدی به احیای برجام نیست و برنامه هسته ای را براساس چیزی که میخواهد تنظیم میکند و روابط اقتصادی را هم با کشورهای غیر غربی پیش میگیرد.
به طور کلی، در شرایط فعلی احتمال عدم توافق بسیار بیشتر از توافق است؛ اما هر دو طرف باید این را بدانند که هرتوافقی چه توافق موقت و چه توافقی که بازگشت کامل به برجام نباشد، باز بر عدم توافق ارجحیت دارد؛ به دلیل اینکه آلترناتیو توافق برای هیچ یک از طرفین خوب نیست. در طرف غربی، ایران همانطور که تا اکنون نشان داده برنامه هستهای را گسترش خواهد داد و ابزارهای زیادی دارد که بتواند در سطح منطقه از طریق گروههای متحد و نیابتی خود تنشها را با آمریکا افزایش دهد. در مقابل یک خط قرمزی هست که آن خط قرمز بحث غنیسازی ۹۰ درصدی است و بحث خروج از ان پی تی و مواردی از این دست که اینجا دیگر روسیه و چین هم با طرف غربی همراه خواهند شد و نتیجه اش ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای بینالمللی و تحت فشار قرار گرفتن بیشتر ایران است.