به گزارش «تابناک»، کاوه معینفر در عصرایران نوشت: سکانسی سانسور شده از فیلم " گشت ارشاد ۳ " آخرین ساخته سعید سهیلی در فضای مجازی به شکل گسترده منتشر شده است.
سکانسی که در آن ۲ بازیگر اصلی فیلم (ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی) یکی از ویدئوهای وایرال (پربیننده) شده ۲ سال و نیم قبل را بازسازی کردهاند. ویدئویی که به "داره میریزه" معروف شده بود. گویا این سکانس بازسازی در فیلم سهیلی بوده، ولی بعدتر حذف شده است.
در جهان امروز با توجه به بسط و گسترش تکنولوژی، در دسترس بودن وسائل ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی و ... اساسا انگار هیچ نکته پنهانی دیگر وجود ندارد، و عملا محدود ساختن، سانسور و یا پنهان کردن هر پدیدهای بسیار متفاوت از یک دهه قبل است.
شاید در گذشته با سانسور یا حذف امکان تنگتر کردن دهانه قیف وجود داشت، ولی امروزه هرچه دهانه قیف را تنگتر کنیم راههای متفاوتی برای درز و نشر مورد سانسور شده در اختیار است. شاید اگر بگوییم حد و مرزهای تعریف و تعابیر از سانسور کاملا تغییر یافته است گزاف نگفته باشیم. حتی به نوعی پدیده کاسبی و سود سانسور هم به میدان آمده است.
این بحث بسیار مفصل است و از یک منظر، شاید سانسور تنها نجات دهنده بسیاری از آثار ضعیف در این سالها قلمداد میشود که با استناد به آن، همواره برای خود صاحب اثر، فیلم یا سریال تولید شده اعتبار میخرید. چه بسا با یک سانسور کوچک از فیلم سازندگانش داد و فغان سر دادهاند که فیلم و یا سریال ما را قلع و قمع کردند و هرگاه کسی هم به فیلم و سریال آنها نقدی جدی وارد کند، تنها دلیل ضعف اثر را سانسور میدانند.
از طرف دیگر در همین مورد اخیر سکانس حذف شده از فیلم گشت ارشاد ۳، در برخی کانالهای تلگرامی و یا صفحههای اینستاگرام انتشار این ویدئو را به مناسبت عبور فروش فیلم از ۳۰ میلیارد تومان اعلام شده بود. یعنی استفاده از این صحنه برای تبلیغ و فروش بیشتر فیلم.
نکته دیگر و شاید طنز ماجرا این است که شورای تصمیم گیرنده چنین سکانسی از فیلم را حذف کرده است تا مثلا در خوشبینانهترین حالت ۲ میلیون نفر مخاطب فیلم آنرا نبیند، ولی عملا با این انتشار در فضای مجازی و استفاده از تیتر و برچسب سانسور هم کنجکاوی برانگیزتر است و هم حداقل حدود ۲۰ یا ۳۰ میلیون نفر آنرا خواهند دید.
طبیعتا بدترین اتفاق برای یک اثر هنری، یک فیلم و یا سریال ضربت قیچی سانسور بر آن است بنابر این هیچ صاحب اثری تمایل ندارد در چنین موقعیتی گرفتار شود. نهادهای نظارتی مد نظر داشته باشند که واقعا این اقدامات و جرح و تعدیلها تا چه اندازه مفید بوده، مفید است و یا میتواند باشد؟ آن هم در زمانه امروز؟
گویا آن شوراهای نظارتی هم برای اینکه خود مورد پرسش قرار نگیرند ناچارند تا این رویه را ادامه دهند، ولی واقعیت این است که دوره چنین سانسورهایی گذشته است.
در چنین مواقعی معمولا گروهی وجود دارند که میگویند در همه جای دنیا سانسور وجود دارد، باید اذعان داشت که در همه جای جهان نظارت وجود دارد و دایره آن مشخص است برای مثال در موارد خشونت عریان، مسائل جنسی و ... نظارت وجود دارد و به همین دلیل بحث رده بندی سنی مطرح شده است. یا در ایران هم علاوه بر این مسائل اباحه گری (انکار صریح آفریدگار) از موارد خط قرمز در تولیدات و محصولات هنری است و بنابر عرف و قانون، هنرمندان از این مسائل کاملا آگاه هستند.
البته شاید آن سانسور مورد اشاره در بلوک شرق سابق هنوز هم در کشورهای به جا مانده از آن نظام برقرار است، مثلا هیچ فیلم یا سریالی نیست که پوتین را در موقعیتی کُمیک یا مورد انتقاد نشان دهد، ولی در بلوک غرب از ملکه بریتانیا تا رئیس جمهور آمریکا کاملا مورد انواع و اقسام نقد و بررسی قرار میگیرند.
پس بهترین اتفاق این است که به جای سانسور، به فیلمساز، هنرمند یا صاحب اثر اعتماد کرده و مطمئن باشند که او هم برای خود و محصولش شان و جایگاهی قائل است و بهتر از هر کسی در حفظ آن کوشاست.
بهرحال چه بخواهیم یا چه نخواهیم، در جهان امروز سانسور و سانسور کردن واقعا دیگر اثربخشی خود را از دست داده و دوران آن تمام شده است.
یا همانگونه که اشاره شد در نهایت به بیشتر دیده شدن بخش سانسور شده و یا به راهی برای فرار از نقد و تحلیل اصل اثر تبدیل شده است.