بین الملل تابناک: حسین امیرعبدالهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران که هفته پیش در راس هیاتی دیپلماتیک به پکن سفر کرد، از اجرایی شدن توافق ۲۵ ساله ایران و چین خبر داد؛ خبری که با واکنش های داخلی و بین المللی مواجه شده است.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در پایان دیدارهای تفصیلی با وزیر خارجه چین گفت: «در این سفر توافق کردیم که دو طرف اجرایی شدن و شروع عملیاتی شدن توافق همکاریهای راهبردی و جامع ۲۵ ساله دو کشور را اعلام کنیم.»
حسین امیرعبداللهیان در ادامه افزود: «ما همزمان با گفتوگوها در چین، مقدماتی را فراهم کرده بودیم که بتوانیم امروز را روز شروع اجرای توافق جامع همکاریهای راهبردی دو کشور اعلام کنیم.»
وی تاکید کرد: «از جمله دیگر موارد در دستور کار برای عملیاتی کردن قرارداد ۲۵ ساله و موضوعات مختلف منطقهای و بینالمللی، حامل پیام کتبی جناب آقای دکتر رئیسی، رئیسجمهور محترم به جناب آقای شی، رئیسجمهور چین بودیم.»
در رابطه با این توافق، گمانه زنی ها و تحلیل های مختلفی از سوی ناظران داخلی و بین المللی مطرح شده است، در حالی که عده ای از این توافق و اهمیت آن دفاع می کنند، عده دیگر بر این باورند، محتوا و مفاد این توافق شفاف نیست و نگرانی خود را ابراز کرده اند.
در همین رابطه، تابناک در گفتوگو با دکتر «محسن شریعتی نیا»، کارشناس مسائل چین و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران به برخی ابعاد و زوایای توافق ۲۵ ساله اعلامی میان ایران و چین پرداخته است.
تابناک: سفر آقای امیرعبدالهیان به چین تا چه اندازه به توافق ۲۵ ساله مربوط می شود و تا چه اندازه تاکتیکی دیپلماتیک در بحبوحه مذاکرات ایران با غرب در وین است؛ آیا می توان گفت، ایران از راهبرد اضطرار در روابط با چین خارج شده و جدی در پی اجرای توافق ۲۵ ساله با چین است؟
محسن شریعتی نیا: این سفر می تواند به هر دوی این حوزه ها مرتبط باشد، اما در برداشتی کلان، ایران همواره در پی شکلدهی به روابط راهبردی با چین بوده است. نخستین بار ایران حدود ۲۰ سال پیش از لزوم کار راهبردی با چین سخن گفت. اما چینی ها تا سالهای اخیر، تمایل چندانی به شکل دهی روابط راهبردی با ایران نداشتند.
در مورد اجرایی شدن سند همکاری راهبردی ایران و چین، به گمانم این سند با اسنادی مانند برجام قابل مقایسه نیست که شرایط اجرایی مشخص و روشنی دارند و تعهدات هر یک از طرفین کاملاً مشخص شده است. به علاوه هنوز سند رسمی این توافق منتشر نشده؛ هرچند متونی در اینترنت تحت عنوان این سند وجود دارد. بنابراین مادامی که سند رسما منتشر نشود نمیتوان در مورد محتوای آن و شیوه اجرا شدن این سند اظهار نظر قاطعی کرد. برداشت من این است که سند مشابه سایر اسنادی که چین با حدود هشتاد کشور امضا کرده است، مجموعهای از حوزه های همکاری میان ایران و چین به ویژه در پروژههای اقتصادی را در بر می گیرد؛ اما تنها منحصر به پروژههای اقتصادی نیست، بلکه گسترش روابط سیاسی و فرهنگی را نیز شامل می شود. از این منظر، میتوان گفت که بخش هایی از این سند هم اکنون نیز در حال اجراست، زیرا روابط سیاسی ایران و چین و در ماه های اخیر، تعاملات فرهنگی میان دو طرف گسترش یافته است. برداشت من این است که این توافق نقشه راهی برای گسترش همکاریهای ایران و چین است و نقطه آغاز و پایان مشخصی ندارد.
تابناک: آنچه از توافق میان ایران و چین منتشر شده، صرفا یک نقشه راه بوده که جزئیات دقیق آن مشخص نیست. آیا اطلاعی از این جزئیات در دست است؟ اگر نیست، چرا وزارت خارجه ایران جزئیات آن را با نخبگان و افکار عمومی به اشتراک نمی گذارد؟
محسن شریعتی نیا: این سوال برای بخش مهمی از افکار عمومی مطرح است. در گذشته کسانی دلیل عدم انتشار را مخالفت چین برشمردند و آن را به لحاظ دیپلماتیک ناممکن دانستند. معتقدم هر چه دقیق تر و شفاف تر در مورد این همکاری از سوی مراجع رسمی سخن گفته شود، به شکلگیری فضای علمی در مورد آن کمک می کند. در مجموع هنوز دادههای درخوری در مورد این سند به افکار عمومی داده نشده و همین امر فضا را برای گمانهزنیهای گاه عجیب فراهم کرده است.
تابناک: فارغ از اراده و خواست سیاسی ایران، چینی ها تا چه اندازه برای اجرای این توافق اعلام شده، تمایل و جدیت دارند؟ پیشران های اصلی که می تواند جدیت و اراده چین برای پیشبرد این توافق را تسریع کنند، کدامند؟
محسن شریعتی نیا: در پاسخ به این سوال باید بین دولت چین و شرکتهای چینی تفکیک قائل شد. معتقدم دولت چین تمایل فزاینده برای همکاری با ایران و سایر دولت های تجدید نظر طلب در سیستم بینالمللی کنونی دارد و در خاورمیانه، ایران و عربستان را مهمترین کشورها می داند و بالاترین سطح دیپلماسی مشارکتی خود یعنی مشارکت جامع راهبردی را با ایران تعریف کرده است. در سالهای اخیر نیز چین بیش از سایر اعضای باقی مانده در برجام از ایران حمایت کرد و به خرید نفت از ایران ادامه داد و در شورای امنیت سازمان ملل، نقش موثری در شکست تلاش های ترامپ ایفا کرد.
اما این روابط رو به گسترش لزوما اقتصاد را در بر نمی گیرد، زیرا حوزه اقتصاد منطق متفاوتی دارد. در این حوزه، ایران با شرکت های چینی و نه دولت چین روبه روست. شرکتهای چینی نیز عمدتاً بر مبنای منطق بازار جهانی رفتار می کنند و چندان تحت تاثیر سیاست های دولت چین نیستند.
تنها در صورتی که دولت چین به این شرکت ها فشار وارد آورد و آنها را ناگزیر به حضور در برخی کشورها و برخی پروژههایی نمایند که از نظر آنها ریسک بالایی دارد یا توجیه کافی اقتصادی ندارد، این شرکتها در چنین پروژههایی وارد می شوند. ریسک حضور این شرکت ها در ایران بالاست. فضای کسب و کار ایران هم دچار تحریم است و هم بسیار پیچیده و تا حدی غیر شفاف است. چنین فضایی امکان حضور به شرکت های چینی و سایر شرکت ها نمی دهد؛ بنابراین، بخش خصوصی چین رفتار متفاوتی نسبت به دولت چین در قبال ایران دارد. بخش خصوصی چین حدود ۹۰ درصد صادرات این کشور را صورت می دهد و بیش از ۵۰ درصد اقتصاد چین در اختیار بخش خصوصی است؛ بنابراین، این بخش توانمندی های قابل توجهی دارد و نگرش آن نسبت به ایران تعیین کننده است. در شرایط کنونی، بخش خصوصی چین عمدتاً ایران را کشوری تا حدودی قابل تجارت و نه سرمایهگذاری و همکاریهای درازمدت می بیند. در صورت احیای توافق هستهای و کاهش تحریم ها علیه ایران، طبیعتاً فضا دگرگون می شود.