پیشگفتار:
از گذشته دور تا به امروز همواره بشر برای بیان و ابراز احساسات و عواطف خود در اوقات خوشی و ناخوشی کنشها و واکنشهایی را از خود بروز داده که این افعال به مقتضای زمان و مکان دارای وجوه افتراق و اتفاق موضوعی میباشند، اما آنچه که هویداست انجام این دسته از اعمال یک اَکت احساسی لحظهای بدون هیچ پیش زمینهی تفکری نمیباشد و ناگفته پیداست این امور از آداب، رسوم و حقیقت ذاتی برخاسته که عمری طول و دراز به بلندای فرهنگ هر منطقه داراست که در این مقاله سعی بر آن شده جایگاه این افعال در حوزه جغراقیایی رشته کوه زاگرس (اقوام لک، لر، کرد) مورد بررسی و کند و کاو قرار گیرد
معنای لغوی مفاهیم:
"موُیَه" (واو را بخوانید) در معنای لغوی به نالیدن، جیغهای بلند و زاری شدید معنا شده و در مفهوم اصطلاحی آن به مجموعهای از ابیات و آواهای منظوم (با عنصر غالب غم) اطلاق میگردد که افراد به گونهی شخصی و گروهی در هنگام مراسم ختم و فوت نزدیکان برای بیان اندوه خود بر زبان جاری میدارند
هم اینگونه "بِت" (کسره را همراه با ی کوتاه بخوانید) در لغت به معنای حال خوب و سرخوشی و ... معنا کرده اند و در اصطلاح هم به مجموعهای از ابیات و آوایهای منظوم (با عنصر غالب شادی) معنی شده که اشخاص (معمولا زنان) به نحوه تکی و کُر در عروسیها و مراسمات شادی حوزه سرزمینی مذکور نغمه سرایی میکنند
خصوصیات خاصه "موُیَه":
خصوصیات خاص مویه رو میتوان در شکل برگزاری و ملحقات آن تفسیر نمود زمانی که شخصی به طور مثال بزرگ خانواده و خاندان یا جوانی ناکام در حال احتضار میباشد یا به تازگی فوت کرده زنان خانواده و آشنایان (اغلب رنج سنی زنان میانسال و کهنسال) چادرهای خود را به شکل مخصوصی پشت گردن خود بسته که این اقدام میتواند گواهی برای آمادگی جهت همدردی با خانواده شخص متوفی باشد سپس روی به روی هم ایستاده و با ایجاد آواهای هم سان " موُیَه وَشی " (مویه سرایی) بر سر و صورت خود چنگ انداخته و بعد از دفن میت به طور گروهی گرد مزار شخص متوفی حلقه زده و شخصی از زنان که معمولا کهنسالترین آن هاست به عنوان شروع اقدام به بیان " سَر موُیَه " نموده، دیگر زنان هم با ایشان همراهی کرده و معمولا این مراسم را هر روز تا چهلمین روز درگذشت شخص متوفی ادامه میدهند و باید عرض کرد این مراسم در بیشتر اوقات همراه با ساز و دهل " چَمَری " (نوایی برخاسته از ساز سورنا و دهل که به شدت همراه با حزن و اندوه میباشد و دستههای رقص با دستمالهای مشکی آن را همراهی میکنند) به عنوان نوعی مکمل برای مویه سرایی زنان آمیخته میگردد
خصوصیات خاصه "بِت":
و، اما خصوصیات مختص " بِت " را باید اینگونه شرح داد چند روز قبل از انجام مراسم عروسی (در گذشته چند روز و چند شب بوده به بیانی دوشب و دو روز به بیان دیگر هفت روز و هفت شب) بزرگان زنان فامیل شامل عمهها، خالهها و البته مادر بزرگ داماد در خانه پدری ایشان گرد هم آمده و با پوشیدن لباسهای رنگی و بستن سربندهایی با پارچه بلند اقدام به سرودن نغمهها و اشعاری شاد (با موضوع آرزوی خوشبختی برای داماد و بیان همراهی و همدلی با حضور عروس در خانواده جدید) مینمایند که دارای ریتمی شاد بوده به طوری که تمامی افراد حاضر در آن مجلس را واردار به کف زدنهای منظم و همراهی و هم آوایی مینماید که البته این سرودهها و ابیات تنها در یک قالب کلیشهای عرضه نمیگردد بلکه هر کدام از زنان فامیل به فراخور تجربه و حافظه خود اقدام به " بِت وَشی " (بِت سرایی) میکنند و در پایان هر قطعه از بِت با سر دادن یک " کِل " پرداخت به ادامه ماجرا را به نفر دیگری از بانوان حاضر میسپارند بعد از آن با اضافه شدن ساز و دهل و کمانچه مردان فامیل هم به این صف آرایی اضافه شده و شروع به رقصیدن مینمایند و اینگونه بٍت به مراسم شادی مردمان این حوزه هویت و رسمیت میبخشد
نقاط مشترک " موُیَه " و " بِت ":
نقاط مشترک میان این افعال (موُیَه و بِت) و به طور کلی مراسمات فولک حوزه غرب کشور را میتوان به شکل ذیل تقسیم بندی کرده و به تحلیل و شناخت آن پرداخت:
یکم: عمومیت
انجام مراسمات جشن و عزا در حوزههای جغرافیایی با فرهنگ سنتی و فولک (موضوع بحث حوزه غرب کشور) بسیار متمایز از صورت دادن این مراسمات در حوزههای شهری کلان شهرها میباشد. در بطن انجام مراسمات در شهرهای مرکز، نزدیک به مرکز و اصولا دیگر شهرهای بزرگ که تفکر ایلیاتی و طایفه گری در آن به کمترین میزان خود موجود میباشد و خانوادهها اغلب با تعداد افراد کم در کنار یک دیگر مشغول زیست هستند مراسمات معمولا بسیار محدود (از لحاظ زمانی و مکانی) و با تعداد افراد قلیل انجام میگیرد که این موضوع با توجه به شرایط زندگی شهری موضوعی قابل درک میباشد، اما در شهرهای حوزه غرب کشور و عموما هر شهر و دیاری که هنوز هسته طوایف و ایلات از هم گسسته و ناموجود نشده عموم مراسمات باید با تعداد افراد کثیر و در زمانی طویل انجام شده و حضور همه افراد جامعه به گونهای نوعی احترام و ارزش گذاری به صاحب مراسم میباشد
دوم موسیقی:
زندگی در کوه پایههای رشته کوه زاگرس، حضور و زیست در اتمسفر و زیستگاهی چنین رویایی باعث شده تا غلیان احساسات و عواطف در مردم این دیار به حد اعلی خود رسیده و موسیقی به عنوان ابزاری برای ابراز این عواطف بیشترین نقش و کارکرد را در میان این اقوام بازی میکندعنصر جدا نشدنی مراسمات شادی و غم این دیار نوای ساز سورنا و دهل نوستالژیک و ساز کمانچه (بیشتر دستگاه شور و همایون) میباشد که حتی با وجود پیشرفت چشمگیر صنعت موسیقی، اما این سازهای سنتی هنوز هم جایگاه خود را در میان مردم این دیار حفظ نمودهاند از یک طرف در عروسیها با انواع و اقسام رقصهای محلی (دو پا، سه پا، سنگین سِما و قلایی و ..) ترکیب شده، بیانگر نظم و شکوهی مثال زدنی شده و به رقص محلی روح بخشی و اعتبار میدهند و از طرف دیگر در مراسمات غمگین نوای " چَمَری " سورنا با رقصهای سنگین اهالی این دیار یکی شده و با رقصاندن دستمال مشکی در هوا و کوبیدن پا بر زمین گویی میخواهند غم و اندوه خود را با زمین و زمان شریک شوند
سوم حضور زنان:
زنان در تفکر مردمان حوزه جغرافیایی مورد بحث از جایگاه و اهمیت بسیار والایی برخوردار میباشند به گونهای که به وضوح و بدون هرگونه ادعای واهی و اطاله کلام میتوان حضور فعال یک زن لک، لر و کرد را در تمامی فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی مشاهده نمود که اصلیترین و شاید پر اهمیتترین آن موضوع مقاله مذبور میباشد. زنان و مادران لک و لر و کرد بالاخص زنان و مادران کهنسال و میانسال به نوعی گرداننده و بازیگر اصلی مراسمات شادی و غم این دیار میباشد آن وقت که با حضور خود و " بَت وَشی " در مراسمات شادی باعث اعتبار و ارزش دهی به مراسم شده و به نوعی با این عمل افراد دیگر خانواده را که شاید اشتیاقی به حضور در اینگونه اجتماعات ندارند به حضور در این مراسمات و توجه به بنیان خانواده تشویق میکنند. یا زمانی که مادران و مادربزرگ هایمان در غم از دست دادن عزیز خانواده موی پریشان میکنند و گرد هم " موُیَه وَشی " میکنند میشود بدون هیچ شبههای به راستی و حقیقی بودن این نوع از رفتار ایشان اذعان کرد و حب و عشق و غم را از لحظه لحظه افعال و کردارشان به تماشا نشست آن هم در زمانهای که تعهد و تعلق افراد نسبت به یک دیگر هر روز از پی دیروز کم و کم و کمتر میشود.
سخن آخر:
در پایان باید عرض کرد مکتوبهای که مورد خوانش خوانندگان محترم قرار گرفت حاصل تلاش و دغدغهی نگارنده در خصوص حفظ فرهنگ و هویت فولک حوزه سرزمینی غرب کشور میباشد و در آن سعی شده در حد دانش و اندوختههای هرچند اندک نگارنده به بیان درست، قابل استناد و دقیقی از مطالب موضوع بحث پرداخت.
امید که شرمنده قلم نشویم ...
*کارشناسی ارشد حقوق جزا - محقق و فعال حوزه ادبیات کلاسیک و فولکلور