تابناک: ادبیات سنتی مالکیت با ظهور مصادیق جدید اموال یعنی داراییهای فکری، با یک جهش در ممیزات این مفهوم مواجه شد. برای ساده سازی موضوع، تفاوت در مالکیت یک خودرو را با مالکیت یک اثر ادبی هنری مانند یک کتاب تالیفی یا یک اختراع ثبت شده در نظر بگیرید. مالک خودرو، میگوید: خودرو مال من است. نویسنده کتاب نیز میگوید: این کتابِ من است. در هر دو نوعی مفهوم مالکیت مشهود است. اما آیا مالکیت در هر دو دارایی، دارای ممیزات عین هماند؟
خیر. در مالکیت خودرو، مالک، دارنده تمامی حقوق فعلی خودروست که یک موجودیت مادی است و در عین حال، سازنده آن نیست. اما در مالکیت یک اثر ادبی و هنری یا صنعتی، پدیدآورنده اساسا خالق آن است و وصف اصلی رابطه او با اثر، رابطهای متصف به شخصیت اوست؛ یعنی حق انتساب اثر به خود، که موجودیت مادی ندارد (از همین زوایه میتوان حقوق مالکیت فکری را شعبهای از حقوق شخصیت دانست. شخصیت، اصل، و حقوق ناشی اعم از آثار مادی و حق تصرف در اثر، فرع است). حال ممکن است، منافع مادی داشته باشد یا نه؛ بعد مادی، فرعی است. با این حال، از واژه مالکیت در هر دو بستر استفاده میکنیم، در حالی که این واژه در هر بستر، دارای ممیزات خاص خود است. همین دو تفکیک از مفهوم مالکیت را در مورد متاورس تصور کنید.
متاورس یک دنیای مجازی است (هرچند از سوی بازیگران حقیقی و برای سود یک عده از فرماندهان فناوری در سطح جهانی اداره میشود! و مخاطبان را تحریک میکنند تا در جریان بازی سازی آنها قرار گیرند) و همین ویژگی مجازی گونه آن، کافی است که از مختصات سنتی مالکیت فاصله بگیرد. حال خریداران نوعی (به تسامح) در متاورس، چه چیزی را به دست میآورند؟ نه مالک یک دارایی مادی هستند و نه خالق آنچه در ازای آن پرداخت میکنند.
از منظر حقوقی، خریداران، مجوزداران هستند؛ کسانی که مجوز استفاده از یک دارایی مجازی را در فضای متاورس دارند، درست مانند کسانی که مجوز استفاده از یک دارایی فکری را به دست میآورند. آنان مالک چیزی در مفهوم مالکیت سنتی و حتی خالق آن نیز نیستند. اثر حقوقی در این است، که مجوز دار فقط در محدوده مجوز حق تصرف در متعلق مجوز را دارد، اما مالک، حق کامل استیفا از مملوک، و این تفاوت کوچکی نیست.
اما حدود و ثغور این مجوز چیست؟! چه کسی خبر دارد؟ و براستی دارایی متاورسی جایی ثبت میشود تا مانع از نقض حقوق آن شود؟! آیا پولی که پرداخت میکند، حمایت قانونی به همراه دارد؟!
پس یک سوال جدی دیگر مطرح است: خالقان در دنیای متاورس، چگونه میتوانند مخلوق خود را به عنوان یک اثر به ثبت برسانند؟ در کدام نهاد و تحت چه عنوانی؟!
به نظر میرسد این نکته حقوقی میتواند سرمنشا تاملات و آثار حقوقی خوبی در این باره شود.
پی نوشت – اندر احوال غولهای فناوری و استثمار مردم با مفاهیم جدید، این بار با متاورس (!)؛
بازار سرمایه داری از جهل نوع مردم استفاده میکند تا جیب خود را پر کند. این یک حقیقت روشن است. یک زمانی ترویج مصرف گرایی کاذب، ابزار درآمدزایی آنان بود و البته هنوز هم ادامه دارد. به این معنی که چیزی که نیاز واقعا ضروری شما نیست، آنقدر تبلیغات پر رنگ و لعاب میکنند تا شما فکر کنید فلان محصول یک نیاز واقعا ضروری شماست و مجبور بشوید به هر نحوی آن محصول را تهیه کنید. تازه در این حالت باز یک محصول کاملا ملموس و تاحدودی کمک کننده و تسهیل گر به دست شما میرسید. مثلا نیاز نبود کباب را با دست باد بزنید، بلکه با کباب زن باد بزنید!
امروزه همین بازار سرمایه داری، مفاهیم جدیدی را توسعه داده تا باز هم جیب شما را بزند! مثل همین متاورس. تازه اخیرا خواندم که از حکم فقهی زمین مجازی هم سوال کرده اند، این یعنی خیلی باور کرده اند که واقعا زمین مجازی در حال خرید و فروش است و آیا شرعا مشکل ندارد! خیلی مضحک است وقتی ببینیم یک شرکتی آمده و زمینهای کره زمین را به شما در فضای مجازی میفروشد، مثلا متری ۱ دلار. در فضای واقعی، سند آن ملک به اسم من است، اما در نقشه مجازی کره زمین، شما مالک باشید! بعد، اساسا کاربرد این نوع مالکیت زمین مجازی، اگر بتوان اسم مالکیت بر آن نهاد، دقیقا چیست؟! جیب سرمایه داران و غولهای فناوری دنیا را پر کردن، همین! و شاید شما هم با معاملات کاذب در این بازار یک سود دل خوش کنی تحصیل کنید.
دکتر طاهر حبیب زاده، دکترای حقوق فناوری اطلاعات- انگلستان و عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق (ع)