آمار مهاجران افغانستانی قرار است از طریق سرشماری تا اواسط خردادماه مشخص شود؛ اقدامی که پیشنیاز تعیین تکلیف حضور قانونی آنها در کشور ماست. جدا از جنبه حقوقی این مساله، ابعاد اجتماعی و برداشت شهروندان ایرانی از حضور مهاجران افغانستانی اهمیتی ویژه دارد.
مهاجران افغانستانی تا میانه خرداد فرصت دارند در چارچوبهای اقامت قانونی در ایران قرار گیرند. به گفته مدیرکل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور، طرح سرشماری اتباع افغانستانی بدون مدرک، به ویژه اتباع وارد شده پس از تحولات اخیر، از ۲۲ فروردین شروع شده، تا ۱۷خردادماه ادامه خواهد داشت و تمدید نمیشود.
حضور چند میلیون نفری مهاجران افغانستانی یکی از واقعیات مربوط به جامعه ایران در دهههای اخیر بوده و هر از چند گاه نیز این پدیده به دلایل مختلف برجسته شده و مورد توجه ویژه رسانهها و مردم قرار گرفته است؛ آن هم در حالی که کمتر به صورت عمقی و از زوایای پژوهشی و علمی به این پدیده نگریستهایم.
امواج مهاجرتی از مرزهای شرقی
ورود افغانستانیها به ایران در تاریخ معاصر در چندین موج صورت گرفته است؛ از سده ۱۹ میلادی که ناآرامیهای داخلی دهها هزار نفر از مردم افغانستان را به سمت ایران روانه کرد تا هجوم سیاسی و سپس نظامی کمونیستها به افغانستان که همزمان شد با پیروزی انقلاب اسلامی و گشایش درهای کشورمان به روی آوارگان همسایه شرقی.
در ادامه و در پی تحولاتی مانند جنگ داخلی پس از خروج ارتش شوروی از افغانستان، روی کار آمدن طالبان، حمله آمریکا و بازگشت طالبان که تابستان ۱۴۰۰ توانست بار دیگر حکومت را در دست گیرد، امواج دیگری شکل گرفت و هزاران نفر از افغانستان راهی ایران شدند.
فرایند ورود افغانها به ایران در این سالها فراز و فرود بسیاری داشته است. به عنوان مثال و بر خلاف سالهای انتهایی دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، در سالها ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۶ مرزها بسته بود و مهاجران از طریق غیرقانونی وارد ایران میشدند.
مساله حضور افغانستانیها در ایران هر از چند گاه بحث و نظرهای گوناگونی را به راه میاندازد. میانه فروردین امسال بود که اقدام تروریستی علیه سه طلبه در حرم امام رضا(ع) خبرساز شد و بسیاری را به واکنش واداشت. پس از این رویداد بود که روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی نوشت: طبق آمارهای میدانی، جمعیت افغانها در ایران اکنون به ۸ میلیون نفر رسیده و هر روز حدود ۱۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی و قانونی وارد مرزهای ایران میشوند. این روزنامه درباره تغییر ترکیب جمعیتی برخی استانها و ورود وابستگان طالبان به ایران در پوشش مهاجران هشدار داد.
کمتر از یک هفته پس از این رخداد، تعرض به نمایندگی سیاسی ایران در هرات حساسیتها در این زمینه را بیشتر کرد و با توجه به بروز مسائل مرزی میان ایران و همسایه شرقی در نواحی مانند دوغارون به نظر میرسد نگاهها از حضور افغانستانیها در ایران برچیده نخواهد شد.
در ادامه و پس از طرح مسائل مختلف در ارتباط با حضور مهاجران افغان در ایران، «احمد وحیدی» وزیر کشور اعلام کرد، سرشماری و شناسایی همه مهاجران افغان به طور جدی در دستور کار این وزارتخانه قرار گرفته است.
آمار مهاجران افغانستانی در ایران چقدر است؟
در مورد آمار مهاجران افغانستانی، تازهترین اظهارنظر رسمی مربوط به سخنان وزیر امور خارجه است که به تازگی رقم پنج میلیون نفر را اعلام کرده است؛ عددی که با برآورد رصدخانه مهاجرت ایران همخوانی دارد.
اواخر فروردینماه بود که مدیر رصدخانه مهاجرت در گفتوگو با «ایرنا» بیان داشت تعداد اتباع افغان به ۴.۵ میلیون نفر رسیده که از میان این جمعیت سه میلیون مهاجر بدون مدرک هستند.
بر اساس برآورد جمعیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (The World Factbook) از جمعیت ۳۸ میلیونی افغانستان نزدیک به ۷۷ درصد میتوانند به فارسی یا دری سخن بگویند و ۴۸ درصد پشتو و این یعنی حدود سه چهارم مردم کشور همسایه، همزبان ما محسوب میشوند.
از نظر ترکیب مذهبی هم بیش از ۸۰ درصد سنی برآورد شدهاند و بقیه اقلیت بزرگ شیعه و اقلیتهای بسیار کوچک دیگر. در میان شیعیان، هزارهها بزرگترین گروه قومی هستند و بیشتر مهاجران به ایران هم در سالهای گذشته به طور سنتی هزاره بودهاند.(۱)
البته پژوهشی دیگر میگوید تاجیکها با حدود ۲۰ درصد و هزارهها با حدود ۱۸.۵ درصد بزرگترین گروههای قومی مهاجر به کشورمان بودهاند.(۲)
از نظر پراکندگی مهاجران در ایران هم باید گفت مهاجران قانونی در دههها مجاز به سکونت و کار در حدود نیمی از استانهای ایران بودهاند و به عبارتی نیمی از کشور با این پدیده به صورت مستقیم آشناست.
مردم افغانستان چرا به ایران مهاجرت میکنند و چرا میمانند؟
پژوهشی که پیش از تسلط دوباره طالبان در فصلنامه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر شده مهمترین عوامل مهاجرت افغانستانیها به ایران را در سه سطح داخلی، منطقهای و جهانی دستهبندی کرده و تمرکز خود را بر عوامل داخلی قرار میدهد که به شرح زیر است؛
۱- فشار جمعیتی
۲- خشکسالی و قحطی
۳- تعارضهای قومی و گروهی و جنگ داخلی
۴- ناامنی
۵- فقدان زیرساختهای اجتماعی- اقتصادی
۶- کاهش تولید کشاورزی
۷- سطح نازل درآمدها
۸- ناکارآیی و فروپاشی دستگاه اداری
این مقاله درباره دلایل ماندن مهاجران افغانستانی در ایران نیز توضیح میدهد در کنار دسترسی به بازار کار، ارتقاء جایگاه زنان به سبب سوادآموزی، سهولت رفتوآمد در مناطق مختلف و .. سبب شده تا این مهاجران ایران را به نسبت پاکستان مقصد مطلوبتری بدانند یعنی کشوری که سالها بسیاری از افغانستانیها مجبور به گذراندن زندگی در کمپ شدهاند.
در ایران یک افغانستانی شاغل میتواند یک خانواده به جا مانده در کشورش را اداره کند. از سوی دیگر باید به حضور کودکان کار مهاجر به ایران اشاره کرد. بر اساس آمار تحقیق یادشده ۶۹ درصد کودکان کار جامعه ایران منشا غیرایرانی دارند و متعلق به جامعه مهاجرانند.(۳)
پیامد حضور افغانستانیها را باید با توجه به جغرافیای سکونت سنجید
بیشتر تحقیقاتی که درباره پیامدهای اجتماعی حضور افغانها در ایران انجام شده دایره بررسی خود را محدود به مناطقی کردهاند که این مهاجران در آن حضوری پررنگ داشته اند و نکته قابل تامل اینکه نتایج این بررسیها از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت بوده است.
پژوهشهای انتظامی درباره تاثیرات حضور مهاجران افغانستانی در مشهد علاوه بر تاثیرات اقتصادی مانند بروز بیکاری، بر تبعات اجتماعی آن به طور ویژه متمرکز شده و مهمترین این تبعات را بروز نابسامانیهای خانوادگی با نمودهایی چون تولد کودکان بیشناسنامه، ازدواجهای غیرقانونی و ثبتنشده، خشونت خانگی، مشکلات بهداشتی نظیر بازگشت ویروسهای ریشهکنشده، بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی، افسردگی و ... دانسته است.(۴)
همین دست پژوهشها در شهرستان پیشوا در استان تهران، یافتههای متفاوتی را نسبت به مشهد برجسته میسازد و از بررسیهای خود نتیجه میگیرد اکثر مهاجران افغان افرادی زحمتکش، قابل اعتماد و مثمرثمر در جامعه میزبان بودهاند و اکثریت جامعه میزبان هم قائل به این بودهاند که مهاجران تاثیرات اجتماعی و فرهنگی منفی در محل زندگیشان نداشتهاند.
پژوهش انتظامی پیشوا با اشاره به آمار ۳۲ نفری شهدای مدافع حرم از میان مهاجران افغانستانی این شهرستان، این یافته را ارائه میدهد که حضور اتباع افغانستان آمار بزهکاری را بیش از سطح مورد انتظار بالا نبرده و شاخص آن از جامعه ایرانی کمتر است. با این حال ذهنیت بیشتر مردم خلاف آن را بازگو میکند. این پژوهش با اتکا به آمار رسمی سالهای ۹۶ تا ۹۸ میگوید مهاجران نسبت به افراد جامعه میزبان ۵۰ درصد کمتر بزهکاری میکنند.(۵)
نمونه دیگر پژوهش در یک محدوده جغرافیای خاص مربوط به محله کشتارگاه یزد بوده که از مناطق حاشیهای و محروم این شهر محسوب میشود و در آن اغلب شهروندان کمبرخوردار در کنار اتباع افغانستانی سالها است زندگی میکنند و از دید پژوهشگران «زیستن در وضعیت پاندولی» را تجربه کردهاند.
یافته اصلی این پژوهش میگوید میان بومی و مهاجر نوعی بازی دوگانه توام با سویههای طرد و جذب جریان یافته است. از یک طرف، مهاجران به مثابه «دیگری» و از طریق سکونت در حواشی شهر، کارکردهای رفع نیازهای مربوط به امور سطحی را برای افراد بومی ایفا میکنند و از سوی دیگر از طریق برجسته کردن تمایزات اجتماعی، فرهنگی و ارزشی در کنش روزمره به جامعه مقصد به برساخت حس عدمپذیرش و طرد کمک میکند. این وضعیت در مجموع باعث ایجاد تقابلی اجتماعی و فرهنگی میان بومیها با مهاجران شده و نگاه منفی به آنان را به دنبال داشته است.(۶)
نتایج تحقیقات و بررسیهای پژوهشی درباره تبعات حضور افغانستانیها در ایران از شهری به شهر دیگر متفاوت است
بررسی پژوهشی در کاشان نشان میدهد جامعه مهاجران از مبدا ویژگیهایی را با خود به همراه میآورد که در نگرش منفی جامعه مقصد موثر است. بر اساس یافتههای این پژوهش، در سوی مقابل نیز میان اعضای جامعه مقصد ویژگیهایی وجود دارد که شدت و ضعف آن به طور مستقیم بر این نگرش تاثیر میگذارد مانند تمایل به حفظ نظام قشربندی نابرابر یعنی احترام به روابط فرودست- فرادست یا نگاههای مردسالارانه که معتقد به تمایز جدی میان زنان و مرد است، همچنین ابهامگریزی افراد که باعث میشود برای گریز از قرار گرفتن در وضعیت جدید، افراد نگاه مثبتی به مهاجران نداشته باشند.(۷)
نظیر همین پژوهش برای بررسی «عواطف اجتماعی» افراد جامعه در شهر شیراز نسبت به مهاجران انجام و نتیجهگیری شده با افزایش سن، درآمد و تحصیلات این عواطف از منفی به مثبت سوق پیدا میکند و در مقابل عواملی مانند جنسیت بر عواطف اجتماعی چندان تاثیرگذار نیست. به عبارتی دیگر عواطف ایرانیان نسبت به افغانستانیهای مقیم ایران با تغییر در آگاهی، میزان مراوده، سطح تحصیلات و ... تغییر میکند.(۸)
بسته به این تفاوتهای رفتاری، مهاجران از کودک تا بزرگسال، کنشگری متفاوتی را در جامعه مقصد برمیگزینند. از جمله بر اساس یک پژوهش مشخص شده «کودک افغانی» ۱۲ تا ۱۶ ساله اگر در تعاملات روزمره با تحقیر و بیاحترامی مواجه شود به منظور اجتناب از برخوردها، «فاصلهگیری» را به عنوان استراتژی کنش برمیگزیند؛ وضعیتی که خود باعث میشود در خلاء درک متقابل و تشدید انزوا، در خردهفرهنگها رفتار کجروانه و برخی ناهنجاریها شکل بگیرد.(۹)
پژوهشهای جدیدتر نشان میدهد که با تغییرات نسلی، استراتژی کنش ممکن است تغییر یابد. مهاجران افغانستانی نسل جدید با توجه به اینکه بسیاری متولد ایرانند متفاوت با نسلهای گذشته که به طور سنتی انطباق منفعل و سازش فعال را در پیش میگرفتند، در رویکرد انطباق فعال و سازش بیشفعال به سمت آرزوهای خود پیش میروند یا اینکه با جداسازی منفعل، فعال یا بیشفعال غم مهاجرت و سرزنشهای اجتماعی را برمیگزینند. (۱۰)
عواملی مهم در نگرش منفی به مهاجران افغان در ایران؛ اشتغال و دستمزد
پیامدهای منفی و هزینههای حضور مهاجران افغانستانی در ایران نقش مهمی بر نگرشهای منفی نسبت به آنان در ایران دارد؛ پیامدهای که شامل طیف گستردهای در حوزههای گوناگون است از گسترش حاشیهنشینی و ایجاد چشمانداز نامناسب شهرها، تهدید سازههای اجتماعی کشور، افزایش هزینههای نظامی و انتظامی، نارضایتی افکار عمومی، ایجاد زمینه فعالیتهای زیرزمینی و غیرقانونی و پدیده «رمیتنس» (انتقال پول از ایران به افغانستان) تا متهم شدن جمهوری اسلامی به سوءرفتار با مهاجران و نژادپرستی و ... . در این میان تغییر فرهنگ کار و پیامدهایی مانند کاهش دستمزد به خصوص در میان نیروی کار غیرماهر موضوعی است که خود به تنهایی قابلیت بررسی جدی دارد.(۱۱)
در حوزه اقتصادی و در زمینه آثار حضور مهاجران افغانستان، یک بررسی پژوهشی میگوید: مهاجران غیرقانونی در بازار کار با کارگران دارای مهارتهای پایین رقابت میکنند. رقابتهای دیگر میان مهاجران با خانوادههای کمدرآمد بر سر مسکن و در واقع تامین سرپناه ارزانقیمت و نیز دریافت کمکهای همگانی درمیگیرد و موجب میشود رفاه بومیان کاهش یابد. البته حضور مهاجران منافعی هم دارد و منجر به افزایش بازدهی سرمایه کارفرمایان میشود.(۱۲)
یک آسیبشناسی اقتصادی در این باره تصریح میدارد اگرچه حضور مهاجران افغانستانی و فعالیت شغلی آنان باعث تشدید بیکاری شده اما فشار آنان بر طرف عرضه نیروی کار به شکلی پیش رفته که در بلندمدت دستمزدها کاهش معناداری نیافته است. (۱۳) این یافته را پژوهشهای موازی دیگر تایید میکند و اثبات میدارد حضور گستردهی مهاجران افغانی در بازار کار، نرخ بیکاری ایران را در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش داده، اما تاثیر معناداری بر متوسط دستمزد حقیقی کشور نداشته است.(۱۴)
اگرچه حضور مهاجران افغانستانی باعث تشدید بیکاری شده اما فشار آنان بر طرف عرضه نیروی کار به شکلی پیش رفته که در بلندمدت دستمزدها کاهش معناداری نیافته است
آنچه پژوهش درباره مهاجران بر آن تاکید دارد
بررسیهای عمقی و تحقیقاتی که هر کدام از زوایای خاص خود به بررسی پیامدهای حضور افغانستانیها در ایران میپردازند طیف گستردهای از پیشنهادها را در حوزههای مختلف ارائه میدهند از تسهیل روند حضور قانونی افغانستانیهای مهاجر در ایران، فعال شدن مردمنهادهای حوزه مهاجران برای رفع مشکلات آنان، مصرف خمس و زکات مهاجران برای برآوردن نیازهایشان، ایجاد امکان خرید خدمات بیمهای تا مذاکره با طالبان برای بازگرداندن مهاجران به افغانستان.
در این میان، نکتهای که بسیاری از پژوهشها بر آن تاکید دارند این است که جامعه میزبان هنوز شناخت و برداشت دقیقی از فرهنگ، جامعهپذیری و شرایط زندگی مهاجران ندارد (۱۵) و رسانهها نیز تاثیری مثبت در رفع خلاءشناختی در جامعه ایرانی نداشتهاند از این رو ایجاد سازوکاری جامع و هماهنگ برای فرهنگسازی به خصوص در رسانههای پرمخاطب ضرورتی جدی دارد.
--------------------------------------
پینوشت:
۱. حسن خیری، محمدعیسی رحیمی، «تفاوت هویتی نسل اول و دوم مهاجران افغانی به ایران» ، فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی، سال ششم، پاییز ۱۳۹۷
۲. علیرضا جانزاده، «عوامل اثرگذار بر مهاجرت افغانها به ایران» ، فصلنامه سیاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، زمستان ۹۹
۳. همان
۴. سروش امامی تاج الدین، مهدی جهانی، «تحلیل اثرات مهاجرت های بین المللی بر افزایش آسیب های اقتصادی و اجتماعی در جامعه میزبان (مطالعه موردی مهاجران افغانستانی مشهد) » ، فصلنامه دانش انتظامی خراسان رضوی، تابستان ۹۸
۵. مراد راهداری، بیتا رضایی دولت آباد، «تحلیل پیامدهای اجتماعی ناشی از حضور اتباع افغانستانی در استان تهران (مطالعه موردی شهرستان پیشوا) » ، فصلنامه علمی دانش انتظامی شرق تهران، تابستان ۱۴۰۰
۶. رشید احمدرش، معصومه عیدی، «زیستن در وضعیت پاندولی؛ مطالعه جامعه شناختی تجارب زیسته مهاجران افغان در ایران (مطالعه موردی: تجارب زیسته مهاجران افغان ساکن در محله کشتارگاه یزد)» ، فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران، زمستان ۹۷
۷. محسن شاطریان، حامد نظری، حسین امام علی زاده، «بررسی رابطه ارزشهای فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان ۱۸ سال و بالاتر کاشان) » ، فصلنامه علمی مطالعات میان فرهنگی، تابستان ۹۵
۸. علی روحانی و دیگران، «بررسی عواطف اجتماعی منفی ایرانیان نسبت به مهاجرین افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان شهر شیراز)» ، فصلنامه توسعه اجتماعی، پاییز ۹۴
۹. سهیلا صادقی فسایی، حامد نظری، «بچه افغانی: شکلگیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان»، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، پاییز ۹۵
۱۰. حسن بشیر، محمدرضا کشانی، «ارتباطات میان فرهنگی افغان های مقیم ایران با ایرانیان بر پایه نظریه هم فرهنگی» ، فصلنامه علمی مطالعات میان فرهنگی، زمستان ۹۸
۱۱- محمدرضا حاتمی، « سیاستگذاری مطلوب مهاجرت و حضور مهاجرین افغان در ج.ا.ا» ، فصلنامه پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، بهار ۱۴۰۰
۱۲. سعید عیسی زاده، جهانبخش مهرانفر، «مهاجرت غیرقانونی و تبعات اقتصادی آن در کشورهای میزبان (با تأکید برمهاجران افغانی در ایران)»، فصلنامه راهبرد اجتماعی و فرهنگ، بهار ۹۱
۱۳. سیدمصطفی حسینی و دیگران، «آسیب شناسی چگونگی اثرگذاری فشار عرضه مهاجران افغانستانی بر بیکاری در ایران»، فصلنامه پژوهش اقتصادی، پاییز ۹۷
۱۴. سعید عیسی زاده، جهانبخش مهرانفر، «بررسی تأثیر مهاجرت بین المللی بر سطح اشتغال و دستمزد: مورد مطالعه اقتصاد ایران» ، مجله تحقیقات اقتصادی، سال ۹۲
۱۵- سیدمحمد فیروزی، «نقش سفیران فرهنگی افغانستان (دانشجویان) در بهبود نگرش مردم ایران نسبت به مهاجرین افغانستانی» ، موسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، دی ۹۹