علی اکبر قاضیزاده ـ روزنامهنگار پیشکسوت ـ تاکید میکند، مهمترین راه حلی که در روزنامهنگاری بحران به کمک رسانهها میآید، تشکیل یک ستاد بحران برای اطلاعرسانی دربارهی حوادث است. او میگوید تشکیل ندادن یک ستاد خبری واحد در بحرانها، سبب تولید خبرهای ضد و نقیضی میشود که پیوسته تایید و یا تکذیب میشوند.
به گزارش ایسنا، این مدرس دانشگاه اظهاراتش در بررسی عملکرد رسانههای کشور در رابطه با حادثهی دلخراش فرو ریختن ساختمان متروپل آبادان را با این جملات شروع میکند: موضوع سر این حادثه بسیار بسیار اسفبار نیست. میگویم اسفبار به این جهت که به این آقایان چندین بار اخطار داده شده بود که این سازه ریختنی و ویرانشدنی است؛ به هر صورت وارد این بحث نمیشوم.
قاضیزاده سپس تصریح میکند: بارها عرض کردهام، وقتی حادثهای اینگونه اتفاق میافتد، یک ستاد خبری که میتواند از اعضای هلال احمر، وزارت کشور، سپاه، نیروی انتظامی، صداوسیما یا هر نیرو، ستاد و سازمانی که به این حوادث ارتباط پیدا میکند، تشکیل شود. همچنین این ستاد میتواند ترکیبی از نیروی انتظامی، وزارت کشور، هلال احمر و سایر افرادی باشد که میآیند و وارد صحنه میشوند. این ستاد باید وظیفه اطلاعرسانی را بر عهده بگیرد. این پدیده در تمام دنیا مرسوم است.
قاضیزاده اضافه میکند: مثل اینکه باید این حوادث زنجیروار اتفاق بیفتد و ما فقط تاسف بخوریم، تسلیت بگوییم و دلداری بدهیم؛ بعضی وقتها این دلداری و تاسف به شکلهای بسیار تکاندهنده در خیابانها به صورت اعتراضها هم نمود پیدا میکند.
او با یادآوری حادثه سقوط یک هواپیما به اقیانوس عنوان میکند: به خاطر دارم زمانی که یک هواپیما در اقیانوس سقوط کرد و آخرش هم پیدا نشد، یکی از کارهای خوب این بود که به فاصله نیم ساعت یک ستاد خبری تشکیل شد و این ستاد اعلامیههایی را منتشر میکرد؛ اعلامیه شماره یک، اعلامیه شماره دو، اعلامیه شماره سه و ... . مطبوعات، مردم و رسانهها، در همه جای دنیا به این ستاد استناد میکردند. اینکه این ستاد یا گروه خبررسانی اطلاعات درست را به مردم یا افکار عمومی منتقل میکرد یا نه بحث دیگری است اما، یک ستاد، یک سخنگو و یک گروه واحد، مسئول اطلاعرسانی بود.
قاضیزاده درباره اطلاعرسانی دربارهی حادثه متروپل آبادان میگوید: متاسفانه به فاصله دو روز بعد از حادثه، به قدری خبرهای ضد و نقیض که مرتب هم تکذیب و تایید میشد، منتشر شد که مردم گیج شدند. ما این نقص را کِی باید رفع کنیم؟
او با طرح این پرسش که خبرگزاریها و روزنامهها در بحران از کجا باید خبر بدهند؟ میگوید: درستش این است که خبرنگارهای رسانههای مختلف حتما باید در صحنه حضور داشته باشند. خبرنگارهای آزموده، وارد و زرنگی هم باشند اما این امکانپذیر نیست. زیرا نه روزنامه و نه رسانههای دیگر، نمیتوانند هزینه اعزام خبرنگار و عکاس را به محل حادثه متقبل شوند. سالهای پیش همیشه این اتفاق میافتاد؛ خود من بارها در زلزلهها و سیلها با یک گروه رفتهام و کار کردم. اما الان امکانپذیر نیست. اگر هم خبرنگار با یک گروه به محل حادثه برود آنجا به جز چیزی که مشاهده میکند چیزی گیرش نمیآید.
قاضیزاده ادامه میدهد: باید دانست چند نفر در ساختمان بودند، چند نفر کشته شده و چند نفر زنده از زیر آوار بیرون آمدهاند. اصلا مسئول این کار کیست؟ چرا باید به محض اینکه اتفاقی در کشور ما میافتد، سیل جمعیت بیایند آستینها را بالا بزنند و دخالت کنند؟ ماهر و متخصص هم که نیستند بیشتر کارها را بهم میریزند. ما این تجربه را در «پلاسکو» داشتیم. خود من رفتم دیدم همه آمده بودند دخالت میکردند. خیلی برایم جالب است که یک افسر نیروی انتظامی سر تا پا خاکی بود. اینکه اصلا وظیفه شما نیست عزیز من! شما وظیفه دیگری داری. وظیفه داری این جمعیت را از جلوی این آواری که در حال فرو ریختن است متفرق کنی. بعد از این هم اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیفتد، ما به این نیاز تشکیل ستاد بحران برای اطلاعرسانی، پاسخ ندادهایم.
خبرهای ضد و نقیض از متروپل مردم را گیج کرد
این روزنامهنگار باسابقه، با بیان اینکه چندین سال است که با مطالعه نظریهها نگران روی دادن حادثهای بر اثر کوه دماوند است، عنوان میکند: کوه دماوند درست مثل یک بمب ساعتی است؛ مشخص هم نمیکند. من ترس دارم که در چهار ـ پنج دهه اخیر اگر حادثهای بر اثر کوه دماوند اتفاق بیفتد، در تهران چه کار باید کرد؟ تصور کنید در تهران سه تا پل فرو بریزد، تهران قفل میشود. ستادی که میگویم، وظیفه و کارکردش این است که در مرحله اول به رسانهها اطلاعات دهد. رسانه وقتی اطلاعاتی ندارد چه خبری میتواند منتشر کند؟ خیلی هنر کند میتواند با آسیبدیدگان و داغداران حادثه مصاحبه کند.
قاضیزاده با انتقاد از کوتاهی در شناسایی و مجازات مقصران حوادثی نظیر حادثه متروپل آبادان، میگوید: اینکه این آقای طراح برج متروپل به چه دلیل انقدر مسامحه کرده و نادیده گرفته و با بیرحمی ۱۰ ـ ۱۲ طبقه بدون استاندارد ساخته، جای جواب دارد. متأسفانه هرگز هم در کشور ما کسی نیامده بگوید در این حادثه این فرد و یا این گروه، تقصیر کار هستند و به این شکل مجازات شدند. هیچوقت این اتفاق نیفتاده است، نه در پلاسکو و نه در ضایعهها و حوادث دیگر.
او با طرح این پرسش که «الان کدامیک از رسانهها به طور تخمینی اطلاع دارند، چند نفر موقع حادثه در این ساختمان بودهاند؟» اضافه میکند: نزدیک به یک هفته میگذرد، هنوز هم معلوم نیست که چند نفر در ساختمان متروپل بودهاند. خبرها دائم تکذیب و تایید میشود. افراد بی ربط هم اظهارنظر میکنند. آخر نماینده مجلس چهکاره است که در این قضیه دخالت میکند؟ چرا دربارهی موضوعی که اطلاع ندارند، نظر میدهند؟ آدمهای بسیار سنگین و رنگین و موجهی که چپ و راست بدون آگاهی نظر میدهند! نماینده آبادان هم در تهران نشسته و درباره ساختمان متروپل آبادان نظر میدهد.
قاضیزاده در پایان گفت: ما دیگر الان بعد از ۱۹۰ سال پیشینه روزنامهنگاری و ارتباطات، از دوره محمدشاه قاجار، هنوز این چیزها را یاد نگرفتهایم. هنوز یاد نگرفتهایم که اگر به مردم اطلاعات درست داده شود، جامعه آرامتر و شفافتر میشود و مسئولان هم بهتر میتوانند به وظایفشان عمل کنند. جامعه ما به گونهای است که آنهایی که باید چنین رویههایی را اتخاذ کنند آنقدر گرفتاریهای جناحی و حزبی دارند که به این داستانها نمیرسند.