به گزارش «تابناک»، روزنامه آرمان ملی در شماره امروز خود در گفتگویی با علی صوفی،فعال سیاسی اصلاح طلب،دراینباره نوشته است:
با استعفای حجت عبدالملکی از وزارت کار و رفاه اجتماعی اولین وزیر دولت رئیسی کنار رفت. این در حالی بود که گمانهزنیهای مختلفی درباره تغییر در کابینه به وجود آمده است. کنار رفتن عبدالملکی به چه دلیل بود؟ به نظر شما آیا کابینه همچنان آبستن تغییرات دیگری است؟
کابینه آقای رئیسی متناسب با رویکردی که ایشان در انتخابات ریاستجمهوری در پیش گرفته بودند انتخاب شد. رویکردی که در انتخابات در پیش گرفته بودند به دلیل اینکه رقیب جدی در مقابل ایشان قرار نداشت و اغلب کاندیدای ریاستجمهوری در مشی فکری ایشان بودند کارشناسی و تخصصی نبود. میزان مشارکت در انتخابات نیز به اندازهای نبود که برای دولت یک پایگاه اجتماعی قوی در بین اقشار مختلف مردم شکل بگیرد. شرایط به گونهای بود که آقای رئیسی دغدغهای برای اقناع مردم برای اینکه به وی رأی بدهند نداشت. به همین دلیل دولت در مواجهه با بحرانهای موجود در جامعه و به خصوص بحران اقتصادی و معیشتی با چالش در زمینه برنامهریزی مواجه است و ما مشاهده میکنیم بهرغم شعارهایی که در زمان انتخابات درباره گرانی و وضعیت معیشتی مردم دادند اما در عمل گرانیها افزایش پیدا کرده و مشکلات اقتصادی مردم عمیقتر شده است. آقای رئیسی بر این باور هستند که مشکلات اقتصادی مردم داخلی است و نباید مشکلات داخلی را به سیاست خارجی گره بزنند. به همین دلیل تلاش ایشان این بود که مدیریت داخلی کشور را بهبود ببخشند. با این وجود به دلیل اینکه رویکرد دولت سیزدهم برنامه محور نبود این موضوع محقق نشده است. از سوی دیگر برنامه محور نبودن دولت در زمینه انتخاب اعضای کابینه نیز وجود داشت. این وضعیت به خصوص در زمینه تیم اقتصادی دولت وجود داشت و شاهد بودیم که بین تیم اقتصادی دولت هماهنگی وجود نداشت و زمزمههایی که درباره استعفای عبدالملکی شنیده میشود نیز نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی استعفای وی ناهماهنگی در بین تیم اقتصادی بوده است. انتظار مردم از دولت این بود که موج گرانیها که در دولت روحانی در جامعه ایجاد شده بود متوقف شود و پس از مدتی وضعیت تغییر کند و کاهش قیمتها آغاز شود. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد.
چرا اتفاق نیفتاد؟
از اظهارات و اقدامات برخی وزرا و از جمله عبدالملکی به خوبی متوجه میشدیم که رویکرد برخی وزرا برنامه محور نیست و جنبه شعاری و هیجانی دارد. نکته مهم دیگر اینکه در انتخاب اعضای کابینه نوعی سهمیه بندی از سوی اصولگرایان وجود داشت و برخی از وزرا سهمیه یک طیف خاص از جریان اصولگرایی بودند. من معتقدم عبدالملکی یکی از این وزرا بود. کابینه آقای رئیسی متکی به تجربه گرایی نبود. ایشان از کسانی در کابینه خود استفاده نکردند که در گذشته تجربه مدیریتی داشته باشند، بلکه اغلب کسانی که وارد کابینه شدند نیروهای جوان و کم تجربه بودند. از سوی دیگر در انتخاب افراد کابینه تخصصگرایی نیز تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار گرفته بود و به همین دلیل افرادی که انتخاب شدند در زمینه کاری خود چندان تخصص نداشتند و یا اگر داشتند به اندازهای نبود که بتوانند برای چالشهای موجود جامعه راه حل پیدا کنند. این وضعیت به خصوص درباره تیم اقتصادی دولت وجود داشت. آقای عبدالملکی از جمله افرادی بود که با این رویکرد وارد کابینه شد و مسئولیت یکی از مهمترین وزارتخانههای اقتصادی دولت را برعهده گرفت. هنگامی که وزیری با سهم خواهی و بدون تجربه و تخصص کافی روی کار میآید نوع نگاهی که به موقعیت خود دارد متفاوت است. به همین دلیل نیز هنگامی که وی مسئولیت وزارتخانه را برعهده گرفتند اقوام و نزدیکان خود را به کار گرفتند و از سوی دیگر بدون هیچ حساب و کتابی مدیران وزارتخانه را عزل کردند.
این وضعیت درباره دیگر وزارتخانهها نیز وجود داشت؟
تا جایی که بنده اطلاع دارم انتخاب معاونین وزرا در دولت با وزرا نیست. کمیتهای در دولت وجود دارد که مسئولیت برکناری و انتخاب مدیران را برعهده دارد. اغلب این مدیران کسانی هستند که از نظر سیاسی سلیقه متفاوتی نسبت به دولت دارند. وزرا برخی مدیران را برکنار میکنند، اما کمیتهای وجود ندارد که بر اساس شایسته سالاری عمل کند و افراد شایسته را جایگزین این افراد کند. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که این عزل و نصبها در نهایت باعث ناکارآمدی دولت شود. دولت باید تلاش کند این عزل و نصبها به صورتی انجام شود که در نهایت کارآیی دولت را افزایش بدهد. دولت باید از مدیرانی استفاده کند که در مجموعه خود تحرک و پویایی ایجاد کنند و بتوانند ماموریتهایی که به مجموعه آنها سپرده شده است را به خوبی انجام دهند. برخی از وزرا هنگامی که مدیران خود را برکنار میکنند کسی را جایگزین نمیکنند و در برخی مواقع حتی یک سرپرست به جای آنها میگذارند. این وضعیت در استانداریها نیز وجود دارد و استانداران برخی از فرمانداران را برکنار میکنند و به جای آن از سرپرست استفاده میکنند. عبدالملکی هنگامی که مسئولیت وزارتخانه را برعهده گرفت تعداد زیادی از مدیران را برکنار کرد که نشان میداد دغدغه کار ندارد، بلکه به دنبال سلایق سیاسی خود است. البته این رویکرد را در بین اصولگرایان احمدی نژاد به وجود آورد. وی زمانی که به ریاستجمهوری رسید مانند اینکه در کشور انقلاب شده همه مدیران اصلاحطلب و غیر همسو را در وزارتخانهها و نهادهای مختلف برکنار کرد و به یک باره حجم عظیمی از مدیران کشور را خانه نشین کرد.
تکرار رویکرد احمدی نژاد در زمینه عزل و نصب مدیران در دولت به چه میزان جدی است؟
احمدی نژاد بدعت جدیدی در بین روسای جمهوری گذاشت و به شکلی با مدیران غیر همسو برخورد کرد که همه مدیرانی که با وی همسو نیستند باید خانه نشین شوند. نتیجه چنین وضعیتی نیز خالی شدن عرصه مدیریت کشور از مدیران متخصص و متعهد بود. این در حالی است که در دولت آقای هاشمی چنین وضعیتی وجود نداشت. ایشان معتقد بود باید از هر دو جریان سیاسی کشور در دولت حضور داشته باشند و به همین دلیل از نیروهای توانمند هر دو جریان سیاسی استفاده کرد تا کارآیی دولت خود را بیشتر کند. هدف ایشان نیز کار کردن و تلاش برای توسعه و پیشرفت کشور بود. رویکرد ایشان نشان میدهد که آقای هاشمی به جای اینکه حساسیت سیاسی روی اعضای کابینه داشته باشد حساسیت کاری داشتند. این وضعیت تا حدود زیادی در دولت اصلاحات نیز دنبال شد و حساسیتهایی که رئیس دولت اصلاحات داشتند نیز انتخاب مدیرانی مبتنی بر شایسته سالاری بود. هرچند که باید این نکته را بپذیریم که دولت اصلاحات از دولت آقای هاشمی سیاسیتر بود و بیشتر توسعه سیاسی را در دستور کار خود قرار داده بود. دولت آقای روحانی نیز همین رویکرد را دنبال میکرد. ایشان در دولت نخست خود تاحدود زیادی موفق بودند اما در دولت دوم نتوانست رضایت مردم را جلب کند. با این وجود ماهیت دولت سیزدهم متفاوت است و رویکردی که این دولت در زمینه انتخاب مدیران در پیش گرفته با روسای جمهور ذکر شده متفاوت است و بیشتر شبیه به دولت احمدی نژاد است. معتقدم آقای رئیسی فرد دلسوزی است و به دنبال این است که واقعا مشکلات کشور را حل کند. شاید دلیل اصلی که ایشان در انتخابات حضور پیدا کردند نیز همین موضوع است. با این وجود دلسوز بودن برای مدیریت کشور کافی نیست، بلکه نیازمند استفاده از نیروهای متخصص و کارآمد و توانمند است. مدیریت کشور کار بسیار سختی است. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور با چالشهای جدی در زمینه اقتصادی و سیاست خارجی مواجه است و به همین دلیل کار برای دولت سخت خواهد بود. یکی از رویکردهایی که اصولگرایان در پیش گرفتهاند این است که حساسیتهای به وجود آمده در موضوعات مختلف را از بین میبرند.