مردی گلوی همسرش را برید!

کد خبر: ۱۱۲۶۴۲۹
|
۰۴ تير ۱۴۰۱ - ۲۲:۵۷ 25 June 2022
|
9336 بازدید

مرد آجیل فروش طی یک جنایت هولناک در مشهد گلوی همسرش را با انگیزه اختلاف مالی برید و سپس خود را تسلیم پلیس کرد.

به گزارش خراسان، عصر روز پنج شنبه گذشته، مرد جوانی وارد کلانتری شفای مشهد شد و از قتل همسرش در منزل مسکونی پرده برداشت. او به افسران دایره تجسس گفت: چند ساعت قبل همسرم را به خاطر اختلافاتی که با یکدیگر داشتیم هدف ضربات چاقو قرار دادم و به قتل رساندم!

در پی اظهارات تکان دهنده این مرد جوان، بلافاصله گروهی از نیروهای تجسس با دستور سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) عازم خیابان هدایت 47 شدند تا موضوع را بررسی کنند. از سوی دیگر گروه تجسس کلانتری با هماهنگی قاضی دکتر صادق صفری وارد ساختمانی شدند که روی مغازه آجیل فروشی بنا شده بود.

سروان آریایی (رئیس دایره تجسس) با مشاهده جسد خون آلود، بی درنگ اظهارات متهم به قتل را تایید کرد و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع داد. طولی نکشید که مقام قضایی به همراه گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، به محل وقوع جنایت رسیدند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در این باره ادامه یافت.

تحقیقات میدانی مقام قضایی بیانگر آن بود که زن جوان در حالی هدف اصابت بیش از 20 ضربه کارد قرار گرفته است که گلوی او نیز به طرز فجیعی بریده شده بود.

همزمان با کشف کارد دسته فلزی (آلت قتاله) در داخل سینک ظرف شویی آشپزخانه و بررسی های کارشناسی در صحنه جرم، متهم نیز با دستور قاضی صفری به محل وقوع قتل هدایت شد. کرکره آجیل فروشی بسته بود و کارآگاهان متهم را از در کوچک آهنی که در کنار مغازه قرار داشت وارد ساختمان کردند در انتهای راهرو پس از طی 15 پله به منزل نقلی 35 متری رسیدند که جسد زن 34 ساله کف پذیرایی قرار داشت. خون زیادی روی قالی منزل ریخته بود و عکس خانوادگی این زوج به همراه پسر کوچکشان روی دیوار خودنمایی می کرد.

بررسی های اولیه حاکی از آن بود که «بهاره» حدود 3 ساعت قبل هدف ضربات بی رحمانه کارد قرار گرفته و به قتل رسیده است.

در همین حال برادر متهم که قاتل را قانع کرده بود تا خود را به پلیس تسلیم کند درباره این ماجرا به مقام قضایی گفت: حدود ساعت 16:40 بود که برادرم (حمید) با من تماس گرفت و گفت: «بیا با تو کار دارم!» وقتی نزد او رسیدم ناگهان مقداری آب به صورتم پاشید و گفت: من «بهاره» را کشته ام! خیلی تعجب کرده بودم به همین دلیل آرام آرام تا سر چهارراه رفتیم و بعد از آن که یک بطری آب معدنی خریدم او را ترغیب کردم که خودش را به کلانتری معرفی کند.

برادرم با همسرش از مدتی قبل اختلاف داشت و به تازگی هم آجیل فروشی را به نام همسرش ثبت کرده بود!

در پی اظهارات برادر متهم به قتل و با اشاره «قاضی صفری»، «حمید» (متهم به قتل) نیز در برابر مقام قضایی ایستاد و درباره چگونگی وقوع این جنایت تکان دهنده گفت: من و همسرم اختلاف دیرینه داشتیم. خانواده او خیلی در زندگی من دخالت می کردند این درحالی بود که شرایط اقتصادی خوبی نداشتیم و من مجبور شدم خودروام را نیز بفروشم!

متهم این پرونده جنایی پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد ادامه داد: همه اختلافات ما به خاطر مغازه ای بود که مدتی قبل خریدم و همسرم اصرار داشت که سند آن را به نام او ثبت کنم! به همین دلیل همواره مرا تهدید به طلاق می کرد ولی من همسرم را دوست داشتم . به گونه ای که نمی توانستم حتی یک روز دوری یا قهر او را تحمل کنم!

البته از چند روز قبل که همسرم مرا خیلی اذیت می کرد به او گفته بودم که تو را می کشم! قانون هم مرا قصاص می کند! ولی هیچ برنامه ریزی خاصی برای این جنایت نداشتم.

بعد از ظهر پنج شنبه وقتی همسرم از سرکار به خانه آمد و ناهارش را خورد کنار سفره دراز کشید. پسر 6 ساله ام نیز در خانه مادرزنم بود و من و «بهاره» تنها بودیم. در یک لحظه گلویش را فشار دادم ولی چون سروصدا می کرد با چاقویی که در کنار سفره قرار داشت ضربات متعددی به گلویش زدم و دیگر نفهمیدم چند ضربه هم به نقاط مختلف پیکرش وارد کرده ام.

براساس این گزارش، در حالی که تحقیقات قضایی، تا پاسی از شب ادامه داشت، اولیای دم نیز در کلانتری شفای مشهد حضور یافتند و از داماد قاتل شکایت کردند.

از سوی دیگر با صدور دستوری ویژه قاضی دکتر صفری متهم 40 ساله این پرونده جنایی برای بررسی ابعاد دیگر این جنایت هولناک در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت و بدین ترتیب بازجویی های تخصصی توسط سرهنگ نوریان (افسر پرونده) ادامه یافت.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟