به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، دکتر ناظری میگوید آمار دقیقی از تاثیر نارضایتی جنسی در وقوع طلاق در جامعۀ ایران وجود ندارد ولی با این حال، مطابق آمارهای موجود، بیش از نیمی از موارد طلاق ناشی از نارضایتی جنسی است.
* نارضایتی جنسی عمدتا محصول "عدم رابطۀ جنسی" بین زن و شوهر است یا محصول "کیفیت رابطۀ جنسی" آنهاست؟
- بیشتر ناشی از کیفیت رابطۀ جنسی است؛ چون زن و شوهر طبیعتا برای داشتن رابطۀ جنسی تلاش میکنند. شیوع عدم تمایل به رابطه، به طور کلی کمتر از فقدان کیفیت مطلوب رابطه است که موجب عدم رضایت زن و شوهر میشود.
* در بسیاری از موارد، زن و شوهر چند سال بعد از ازدواج، تمایل زیادی به رابطه جنسی با یکدیگر ندارند. آیا رابطۀ جنسی اندکشمار در طول یک ماه، خودش مصداق نارضایتی جنسی است؟
- معمولا کم شدن رابطۀ جنسی، نشانهای از نوعی اختلال یا مشکل است و به نارضایتی منجر میشود. ولی نمیشود به طور مطلق نظر داد. گاهی افراد از رابطۀ جنسی با یکدیگر راضیاند ولی میزان یا دفعات رابطهشان کم است یا نسبت به سالهای اول ازدواج کاهش پیدا کرده است. اما پاسخ سوال شما به طور کلی مثبت است.
یعنی کاهش تدریجی رابطۀ جنسی نشانۀ نوعی اشکال و اختلال است که طبیعتا نارضایتی را در طرفین رابطه یا حداقل در یکی از آنها ایجاد میکند و این موضوعی است که معمولا علتش ترکیبی از مشکلاتی است که زن و شوهر در رابطۀ جنسی و در سایر حوزههای زندگی با هم دارند.
مشکلات در سایر حوزهها نیز میتواند منجر به فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر شود و فضایی سرد بین آنها حاکم کند.
* زن و شوهری که پنج سال از ازدوجشان میگذرد، آیا مشاورین جنسی نظری دارند که اینها در طول یک ماه یا یک هفته، بهتر است چند بار با هم نزدیکی داشته باشند؟
- این نظر تقریبی است. تقریبا انتظار میرود که در طول هفته دو بار آمیزش جنسی بین چنین زوجی صورت گیرد. اگر هم بیشتر باشد، اصلا تعجبانگیز نیست. دو بار آمیزش در هفته، حداقلِ مطلوب است ولی گاهی در موارد خاص، یکبار آمیزش جنسی در طول هفته هم مقبول و طبیعی محسوب میشود.
البته باز هم تاکید میکنم: اگر رضایت دو طرف جلب شده باشد، حتی اگر دفعات رابطۀ جنسی کمتر از این هم باشد، مشکلی ایجاد نمیشود.
* حالا اگر این زوج ده یا پانزده سال از ازدواجشان گذشت، دو بار نزدیکی در هفته برایشان نرمال است یا به صورت طبیعی کمتر میشود؟
- میل جنسی با گذشت زمان تغییری نمیکند ولی ممکن است گذشت زمان موجب محدودیتهای جسمی شود. بخصوص از سنین میانسالی به سمت سالمندی، به علت محدودیتهای فیزیکی، ممکن است این عدد (یعنی دو بار آمیزش در هفته) کمتر شود.
اما عدد خاصی را نمیتوان معین کرد. همه چیز بستگی به شرایط جسمانی افراد دارد که اصلا هم تابع سن نیست. ولی انتظار داریم بعد از پنجاه یا شصت سالگی، دفعات آمیزش جنسی به علل فیزیکی تا حدودی کمتر شود. این کاهش اگر با هماهنگی طرفین باشد، ایجاد نارضایتی نمیکند و نفس این کاهش هم عجیب نیست.
* تفاوتهای فرهنگی و تربیتی چقدر در نارضایتی جنسی موثر است؟
- یکی از عوامل اصلی است. نگاه به تمایلات جنسی و شیوۀ پرداختن به میل جنسی، آموزش جنسیای که افراد قبل یا بعد از ازدواج دریافت میکنند و نیز تعامل زن و شوهر با یکدیگر یا تعاملشان با افرادی که به آنها نزدیکاند، مثلا اعضای خانواده که معتمد آنها محسوب میشوند، اگر به درستی صورت نگرفته باشد، و یا در فرهنگهای خانوادگی بسیار متفاوتی شکل گرفته باشد، حتما در زمان برقراری رابطۀ جنسی ایجاد اختلالاتی میکند که به نارضایتی یکی از طرفین رابطه یا هر دوی آنها منجر میشود.
* معمولا در ایران علت نارضایتی جنسی، از حیث تفاوتهای فرهنگی و تربیتی، چیست؟
- به طور خلاصه، از طرف آقایان عدم توجه به نیازهای زنان در حین رابطۀ جنسی است و از طرف خانمها نوعی مذموم دانستن اصل لذت جنسی. این چیزی است که در آموزش و فرهنگ ما وجود دارد. یعنی به خانمها فرهنگ غلطی آموزش داده میشود که لذت جنسی چیز جالبی نیست و تا حد امکان باید از آن گذر کرد و فقط در حد ضرورت به آن پرداخت.
به آقایان هم آموزش لازم داده نمیشود که زن موجودی است که در رابطۀ جنسی باید به او توجه ویژه شود و مرد نباید فقط در پی ارضا شدن خودش باشد. علت اصلی نارضایتی جنسی، همین دو عامل است که برآمده از فرهنگ و نحوۀ آموزش جنسی در جامعۀ ما هستند.
* در ایران نارضایتی جنسی چقدر در طلاقها موثر است؟
- آمار دقیق و درستی در این زمینه نداریم. دست کم به دو دلیل. یکی اینکه بررسیهای اصولی و علمی دربارۀ این موضوع انجام نمیشود. دوم اینکه این مسائل در ایران، به دلیل فرهنگ ما، مشمول نوعی خودسانسوری میشوند و زن و شوهر دربارۀ علت جداییشان، حرف چندانی در این زمینه نمیزنند.
شاید همین دو عامل کافی باشد برای اینکه ما بگوییم آمار موجود در این زمینه نمیتواند قابل اتکا باشد. ولی با وجود همۀ اینها، میتوانیم بگوییم در ایران نقش نارضایتی جنسی در طلاق، بالای پنجاه درصد است. بیش از نیمی از موارد طلاق، طبق همین آمار موجود، مربوط به مسائل جنسی است.
* زوجی که از هم رضایت جنسی دارند ولی در سایر حوزههای زندگی تفاهم چندانی ندارند، احتمال دوام ازدواجشان بیشتر است یا زوجی که در سایر موارد تفاهم دارند ولی نارضایتی جنسی هم دارند؟
- البته این تفکیک کمی سخت است. رضایت جنسی تا حد زیادی یک مسئلۀ روحی و روانی است و صرفا فیزیکی نیست. در نتیجه رغبت و تمایل به داشتن رابطۀ جنسی با فردی که با او اختلاف داریم، کار دشواری است. رضایت از رابطه با کسی که با او مشکل داریم و یا به هر دلیلی احساس میکنیم آیندۀ خوبی با او نداریم، کار سختی است.
ولی بر فرض که این تفکیک شما درست باشد، طبعا داشتن رضایت در سایر ابعاد بیشتر کمک میکند به دوام زندگی. داشتن رضایت جنسی، در حالی که زن و شوهر اختلافات متعدد دیگری دارند، هرگز برای دوام یک ازدواج کارکرد ندارد. شاید برای یک رابطه موقت کافی باشد، بویژه برای آقایان، ولی برای زندگی مشترک و فرزند داشتن و زیستن مشترک در سنین میانسالی و سالمندی، هرگز کفایت نخواهد کرد.
* پس به نظر شما، یک زوج که گرایش فکری یا مثلاً سیاسی همسو دارند و به لحاظ فرهنگی در یک زیستجهان قرار دارند، در مقایسه با زوجی که دچار اختلافات سیاسی اساسیاند و علائق فرهنگی چندان مشترکی ندارند ولی رابطۀ جنسیشان لذتبخش است، احتمال دوام رابطهشان بیشتر است.
- بله، چون زوج اول میتوانند تلاش کنند مشکل نارضایتی جنسی را حل کنند... .
* ولی فرض سوال من بقای نارضایتی جنسی بود. اگر نارضایتی رفع شود که این سوال هم منتفی میشود.
اگر نارضایتی جنسی حل نشود، ادامۀ رابطۀ زوج اول کار دشواری است ولی غیرممکن نیست. ولی زوج دوم در سوال شما، رابطهشان صرفا برای ارتباط جنسی است و بعد از مدتی کارکرد خودش را از دست میدهد چونکه انسان صرفا برای ارضای جنسی حاضر نیست یک آدم دیگر را در خیلی از شئونات دیگر زندگی خودش شریک کند. چنین زوجی بیشتر تبدیل به چیزی میشوند که غربیها به آن میگویند سکسپارتنر.
* پس به نظر شما برای دوام ازدواج، تفاهم مهمتر از لذت جنسی است.
بله، در صورتی که رابطۀ دو نفر صرفا مبتنی بر ارضای جنسی باشد، قطعا در درازمدت ادامه پیدا نمیکند. عوامل دیگری برای دوام رابطه ضرورت دارند.
* علت اساسی نارضایتی جنسی در رابطۀ زن و شوهر، آیا ساختار روانی مرد نیست؟ چون بعضا گفته می شود چند سال بعد از ازدواج، زن دیگر برای شوهرش محرک جنسی نیرومندی نیست و زنان دیگر از این حیث بیشتر مصداق محرک جنسی برای آن مرد هستند. و همین موجب میشد کار مرد به خیانت بکشد و بعد هم رغبتش به آمیزش جنسی با همسرش کاهش یابد.
- این ساختار وجود دارد ولی میتواند موجب ایجاد نارضایتی جنسی نشود. یعنی آقایان میتوانند همچنان به قدر کافی با همسرشان رابطۀ جنسی داشته باشند. میل جنسی مرد، در زمانی که باید ارضا شود، چیزی کمتر از میل او به غذا و در نتیجه رویآوردن به دستپخت همسرش نیست. وقتی مرد گرسنه است و همسرش برای او غذا پخته، لزوما به خاطر غذای فلان رستوران، از خوردن دستپخت همسرش اجتناب نمیکند. ولو اینکه غذای خانگی تکراری باشد نسبت به غذای رستوران. بنابراین صرف تکراری بودن آمیزش جنسی با همسر، منجر به نارضایتی نمیشود.
ولی استعداد تنوعطلبی در حیات جنسی، قطعا در آقایان وجود دارد اما مردها میتوانند آن را مدیریت کنند. علت اصلی نارضایتی جنسی معمولا این است که توجه آقایان به نیاز جنسی همسرشان یا از ابتدا کم است یا بعد از مدتی کمرنگ میشود. در فرهنگ ما هم خانمها زیاد به نیاز جنسی خودشان اهمیت نمیدهند و فکر میکنند با گذشت زمان و بچهدار شدن و پیرتر شدن، دیگر اجازه ندارند حق و حقوق خودشان را نسبت به این موضوع مطرح کنند. یعنی خجالت میکشند به این موضوع بپردازند. در نتیجه سردی جنسی ایجاد میشود و زنان از سر تکلیف رابطه جنسی خواهند داشت و مردان هم میخواهند ظرف مدت کوتاهی رضایت جنسی خودشان را بدست آورند.
* ناتوانی جنسی عمدتا یک امر مردانه است؟ برای رفع آن چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
- میل جنسی در هر دو طرف میتواند دچار مشکل باشد. چه مرد چه زن. اما اصطلاح ناتوانی جنسی را معمولا برای عدم تحریک جنسی در آقایان به کار میبرند. این طبیعتا یک بیماری است و میتواند صرفا روانپزشکی باشد یا ترکیبی از مشکلات عروقی و هورمونی و روانشناسی باشد که در هر صورت از طریق متخصصین مربوطه پیگیری و درمان میشود.
* اگر نارضایتی جنسی بین یک زوج رفع نشود، بهتر است آن زن و شوهر از هم جدا شوند؟
- اولین قدم این است که تا جایی که میتوانند تلاش کنند این نارضایتی را از بین ببرند. گاهی عوامل مختلفی وجود دارند که جدایی را دشوارتر میکنند. در چنین مواردی، ممکن است افراد با توجه به نوع شخصیتشان بتوانند بدون پرداختن به مسئلۀ جنسی، خانوادهای را که تشکیل دادهاند، حفظ کنند.
یعنی خسارتهای از هم پاشیدن آن خانواده برای روح و روانشان بیش از خسارتهای نارضایتی جنسی در صورت دوام آن خانواده باشد. ولی این وضعیت نادر است. نارضایتی جنسی عمدتا راهی به غیر از جدایی ندارد مگر اینکه درمان شود.