پسر جوانی که به اتهام قتل دوستش محکوم به قصاص شده بود وقتی پای چوبهدار رفت در آخرین لحظات با گذشت بیقید و شرط پدر و مادر مقتول به زندگی برگشت.
به گزارش ایران، سال 98 نزاع مرگباری بین دو جوان کمالشهری (استان البرز) رخ داد، در این درگیری خونین پسر جوانی بهنام امید- 35 ساله- جان باخت و عامل جنایت که یکی از دوستان مقتول بود خیلی زود بازداشت شد.
متهم در همان بازجوییهای اولیه به قتل دوستش اعتراف کرد و پشت میز محاکمه قرار گرفت. این متهم که در زمان وقوع جنایت 38 سال سن داشت با ابراز ندامت و پشیمانی درخواست بخشش کرد اما به درخواست پدر و مادر مقتول و با حکم قضات دادگاه به قصاص محکوم شد.
با این حال خانواده متهم تمام تلاش خود را به کار بستند تا رضایت خانواده مقتول را جلب کنند از سوی دیگر مددکاران زندان نیز با برگزاری جلسههای صلح و سازش سعی در جلب رضایت این خانواده و گذشت از قصاص داشتند با این حال تلاشها نتیجه نداد و سرانجام مرد زندانی در سحرگاه چهارشنبه گذشته برای اجرای حکم پای چوبهدار رفت.
در آن لحظات سخت و دلهرهآور، او تنها نام خدا را زیر لب زمزمه میکرد و نمیخواست ناامید شود.
میدانست گناه نابخشودنی مرتکب شده و خودش را مستحق مرگ میدانست اما یک لحظه اشکهای مادرش و صورت در هم شکسته پدرش را نمیتوانست فراموش کند.
رئیس زندان، نماینده دادستان و قاضی اجرای احکام همه در حیاط زندان حاضر بودند از چند ساعت قبل مذاکرات با پدرومادر مقتول و آخرین تلاشها برای گرفتن رضایت آنها آغاز شده بود اما پدر مقتول خواستار سریع اجرای مراسم بود.
طناب دار با دستان پدر مقتول به دور گردن قاتل انداخته شد و در حالی که همه منتظر اجرای حکم بودند ناگهان در کمال ناباوری پیرمرد با دستان لرزانش و در مقابل چشمان حیرتزده حاضران این بار طناب را از گردن مرد جوان باز و اعلام رضایت کرد.
مرد زندانی که باورش نمیشد دعاهایش مستجاب شده باشد زانوانش لرزید و روی زمین افتاد. او سجدهکنان شکر خدا را بجا میآورد و از پدر و مادر مقتول که به او زندگی دوباره بخشیده بودند تشکر و قدردانی میکرد در حالی که گریه میکرد و بر دستان پدر مقتول بوسه میزد از آنها میخواست که حلالش کنند.
گفتوگو با پدر مقتول
پدر امید درباره اعلام رضایتش به خبرنگار «ایران» گفت: افراد زیادی برای جلب رضایت به سراغمان آمدند اما آنقدر دلمان سوخته بود و سوگوار از دست دادن پسرمان بودیم که هرگزبه خودمان اجازه بخشش نمیدادیم، فکر میکردیم تنها چیزی که ما را به آرامش میرساند مرگ قاتل فرزندمان است.
او داغ بزرگی بر دل ما گذاشته بود و نمیتوانستیم گذشت کنیم تا اینکه در روز مراسم نمیدانم چه اتفاقی افتاد که نوری در دل من و همسرم ایجاد شد و باهم تصمیم گرفتیم او را ببخشیم.
پدر مقتول در ادامه اظهاراتش گفت: شب قبل از اجرای مراسم یکی از خیران که درصدد جلب رضایت ما بود به سراغم آمد اما در نهایت وقتی دید که من حاضر به رضایت نیستم گفت امشب من راهی مشهد مقدس هستم وقتی دستم به ضریح آقا امام رضا علیهالسلام برسد از ایشان میخواهم در دل شما نور رضایت را بتاباند تا به واسطه این نور حس انتقام در دل شما خاموش شود.
من ایمان دارم که امام رضا در دلمان انداخت تا رضایت بدهیم. او درباره رضایت بدون قید و شرط خود نیز گفت: ما با خدا معامله کردیم و بخشیدیم. برای پدر ومادرها سخت است داغ فرزندشان را ببینند من فکر میکنم اگر قاتل پسرمان قصاص میشد اینقدر حس آرامش نداشتم با این بخشش مطمئنم روح پسرم نیز در جایگاه والایی قرار دارد.