احسان و عدالت در اقتصاد اسلامی (ترویج احسان، راهکاری برای برون رفت مشکلات مادی مردم)
برداشتی از مفهوم عدالت و احسان از دیدگاه آیت اله کعبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مدرس و محقق حوزه و دانشگاه و نماینده استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری
نگارنده: دکتراسدالله غلامپور
علمای اقتصاد، علم اقتصاد را بررسی رفتار انسانی در زمینة تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات تعریف کرده اند. باید دانست که منش اقتصادی انسانها، کلیه تلاشهای فردی و گروهی آنها را در بر میگیرد، و از این منظر است که علم اقتصاد در دو زمینه بررسی رفتار فردی (اقتصاد خرد) و بررسی رفتار جمعی و گروهی (اقتصاد کلان) تعریف میشود. بر اساس آموزههای اسلامی، اقتصاد اسلامی، بررسی رفتار اقتصادی انسان است که از دو دیدگاه معرفت شناختی، یعنی وحی و دستور صریح پروردگار و همچنین تجربه انسانی در طول تاریخ، بررسی میشود. برداشت مفسران دینی از آیات و روایات اسلامی، نشانگر آن است که کار و تلاش انسانها در جامعه، نه تنها ستوده بوده بلکه ارزشی اخروی است؛ بنابراین سعی و تلاش انسان در دنیا با رویکرد تقویت تولید وتحقق عدالت ورفع فقر مطلق ونسبی وخدمت واحسان به انسانها اطاعت خداوند و راه وصول به خشنودی او نیز تلقی میشود.
مواردی همچون ساختن زندگی مادی و پیشرفت و تقویت اقتصاد و بهبود معیشت ورفاه عمومی و رشد و شکوفایی مادی و معنوی و بهرهبرداری از نعمتهای الهی ارزشمند وستودنی است، سه اصل۱_ احیای منابع طبیعی و مادی برپایه منافع عمومی وجلوگیری از مفاسد عمومی ۲_ توجه به عدالت اجتماعی و پیشبرد آن ۳_ مشارکت همگانی در نهضت احسان و نیکوکاری و افزایش سطح خدمات و آسایش ورفاه اجتماعی و کاهش آسیبهای بشری؛ برپایه عزت و کرامت انسانی، امروز بر اساس امر به معروف ونهی از منکر اقتصادی و عمومی دعوت به احیای ارزشهای انسانی و نوعی مبارزه با فساد و تباهی است، و کنارهگیری از مشارکت در عمران و آبادانی و مسئولیتهای اجتماعی زهد منفی مذموم در شرع مقدس است و جرمی است که خداوند آن را در قرآن و پیامبر در سنت مورد نکوهش قرار داده است. از این منظر میتوان دریافت که بکی از راههای رسیدن مومنین به اهداف اخروی، نیکو کاری و احسان در زمان زیست در دنیای فانی، است.
از منظر فقهی عدم استفاده انسان از منابع و امکانات و نیروهایی که خداوند به او بخشیده، و کاهش بهره وری اسراف منفی و هدر رفت سرمایههای مادی- معنوی و در ردیف گناه شمرده شده؛ از اینرو، اسلام احیای چرخه تولید، توزیع و مصرف برپایه عدالت ودر جهت منافع همگانی را جزئی از عبادت میشمارد. احسان و نیکوکاری، در قرآن مجید دارای مصادیق فراوانی است و در این مقال، به موضوع احسان و نیکوکاری و عدالت در جامعه میپردازیم. قرآن کریم با امر به عدل و احسان، به این مهم اشاره میکند؛ چرا که عدم عدالت، بنیان اجتماع را متزلزل میکند، عدم احسان نیز موجب به وجود آمدن جامعهای خشک و بی روح و مرده از نظر عاطفی میشود. از نظر فارابی در «سیاست مدینه» بر این رویکرد تأکید شده است که وظیفه سیاستمدار مدینه، نظاممندساختن روابط اعضای جامعه بر اساس عدل است، از این منظر مدیریت مناسبات اجتماعی بر پایه عدالت بر عهده حاکمان اسلامی است و حرکت در مسیر احسان و نیکو کاری، مورد تشویق اسلام و نظام اسلامی برپایه مواسات مومنانه وانسانی و مسابقه در خیر و نیکی و حرکتی مردمی است و کاری استحبابی است که ضمن داشتن برکات فراوان ورهگشا در زندگی فردی، آثار اجتماعی ویژهای در جامعه بر جای میگذارد. پیوند استوار حکومت و مردم، نگاه مردمی زیستن حاکمان و مبارزه قاطع با مفاسد درجامعه، راهکارهایی است که مردم و حکومت را در برپایی عدالت همراهی میکنند. علمای علوم اجتماعی معتقدند که به هر نسبتی که جامعه از این سازوکارها بهرهمند باشد، به همان نسبت آن جامعه در اجرای عدالت موفق خواهد بود؛ در غیر اینصورت، تدریجا عدالت جای خود را به تبعیض میدهد و نابسامانیهای اجتماعی به وجود میآورد. از دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، عدالت این است که هر نیرویی به حق مسلم خود برسد و در جایی که شایسته است، قرار گیرد.
احسان انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون چشمداشت ودریافت هرگونه مابه ازایی، تعریف شده است. از دیدگاهی دیگر احسان را میتوان صدقه مستحب تعریف کرد. در قرآن کریم، احسان به سه معنای انجام دادنِ کار نیک و اعمال و رفتار صالح، نیکی کردن به دیگران، انجامدادن نیکو و شایسته یک کار در شکل کامل آن به کار تعریف شده است. از نظر انسانی میتوان احسان را، حاکمیت بر قلوب وتسخیر قلبها تعریف نمود. آموزههای اسلامی نشان میدهد کمکی باارزشتر است که در آن آبرو و شخصیت افراد حفظ شده و خواری یا سرافکندگی نیازمندان را به همراه نداشته باشد. هرگاه سخن از نیکوکار به میان میآید، تنها، انسانهای ثروتمند به ذهن خطور میکند، در حالی که هر کس به میزان توانایی خود میتواند نام خود را به عنوان نیکوکار ثبت کند. کسانی که از دارایی و امکانات برای احسان و نیکوکاری برخوردار نیستند، باید از اعتبار، آبرو و امکانات محدود خویش برای کمک به نیازمندان همراهی کنند. از معصوم علیه السلام روایت شده است که احسان و کار نیک را جز به سه خصلت آراسته و درست ندیدم: کوچک دانستن آن، پنهان انجام دادنش، و شتاب در تحقّقش. البته باید توجه کرد که احسان و کمک مالی به دیگران، زمانی باارزش است که با مال حلال صورت گیرد، در غیر این صورت نه تنها چنین حمایتی ارزشی ندارد؛ بلکه گناه آن، انفاق کننده را گرفتار خواهد کرد.
خدای متعال در توصیف پرهیزگاران بهشتی میفرماید: «در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم است.» بر اساس تفاسیر مفسرین قرآن حکیم، تعبیر به «حق» یعنی یکی از اوصاف بهشتیان این است که نیازمندان را در اموال خویش شریک میدانند و سهمی از اموال خویش را صرف رفع مشکلات آنان میکنند. نکته مهمتر آنکه نیکوکاران منتظر درخواست نیازمندان نمیمانند و قبل از درخواست به کمک آنان میشتابند؛ چرا که نیازمندان را در سرمایه خویش شریک میدانند. احسان و نیکو کاری آثار و تبعات متعددی در اقتصاد خرد و کلان دارد. از دیدگاه اقتصاد خرد از جمله اینکه خداوند میفرماید هر کس کار نیکی به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد. این اولین انگیزه برای نیکوکاری است. از منظر دیگرِ آثار خرد اقتصادی موضوع احسان، میتوان با الهام از قرآن حکیم، گفت که انسانهای نیکوکار در پرتو نیکی هایشان رشد معنوی پیدا میکنند، و همچون بذرهای پر ثمری هستند که به هر طرف شاخ و برگ میگسترانند و همه جا را زیر چتر خود میگیرند. از دیگر اثرات احسان در اقتصاد اسلامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: طول عمر، تداوم نعمت، جلوگیری از مرگ بد، محبوبیّت، معامله پر منفعت نزد خداوند و مهمترین توشۀ آخرت برای مسلمین است.