به گزارش «تابناک»، محمدرضا جلایی پور در کانال تلگرامی خود نوشت: جامعه این ریا و تناقض را میبیند که مسئولان مدام به غرب حمله میکنند و پیوسته از بحرانهای غرب میگویند و از نظام جهانی جدید شرقمحور و جاذبهها و دستاوردهای ایران حرف میزنند ولی بعضا فرزندان خودشان زندگی در کشورهای توسعهیافتهٔ غربی را به ایران و روسیه و چین ترجیح میدهند.
فهم علل واکنشهای منفی وسیع به مهاجرت فرزند انسیه خزعلی، معاون زنان دولت ابراهیم رئیسی، با تکیه بر جزئیات همین موردِ خاص ممکن نیست.
اتفاقا در این مورد خاصِ فرزندِ انسیه خزعلی از یکی از دوستان مورد اعتماد شنیدهام که از قضا فرد سالم، کوشا و کارآفرینی است و واقعا در دولت قبل و برای استارتاپاش رفته و قصد بازگشت دارد. اغلب ناظران هم میفهمند که حساب عملکرد فرزند بالای ۱۸ سال علیالاصول از والدینش جدا و مسئولیت رفتارش با خود او است.
به نظرم آزردگی جامعه و واکنش منفی وسیع به خبر این مهاجرت ربطی به همین مورد خاص ندارد و ناشی از ریای سیستماتیک و نارضایتی عمومیای است که عوامل زمینهای و ریشهایتری ایجاد کردهاند.
جوانانی که امکان مهاجرت ندارند و قربانی فقر و تحریم و سوء حکمرانی و تحمیلِ سبک زندگی و نابرابری و تبعیضاند میبینند انسیه خزعلی برای کاهش تبعیضهای جنسیتی و رفع کودکهمسری و کودکمادری و توقف/کاهش انواع سلب آزادیهای اجتماعی زنان نهتنها گام موثری برنمیدارد، بلکه در جهت عکس حرف میزند و عمل میکند و برای زنانی که امکان مهاجرت ندارند و سبک زندگی متفاوتی با انسیه خزعلی دارند شرایط زندگی بهبود نمییابد.
جامعه از این آزرده میشود که میبیند در همان روز عمومی شدنِ این خبر، روزنامهٔ دولت تیتر پروپاگاندایی زده است که ۳۵۰۰ نخبه گفتهاند به کشور برمیگردیم! (آنهم در شرایطی که نظرسنجی و دادههای همین دولت نشان میدهد هم میل به مهاجرت رو به افزایش است و هم نرخ بازگشت سرمایههای انسانیِ مهاجرتکرده رو به کاهش).
جامعه از این آزرده میشود که روز قبل از همین خبر رئیس جمهور گفتهاست که «اگر فرزند وزیری رفته پدرش هم باید برود». نوعی جملهٔ عجولانهٔ عوامفریبانه که همین امروز معلوم شد تعارف است.
جامعه از این آزرده میشود که دو روز قبل از همین خبر عملا مهمترین عنصر طرح صیانت در شورای عالی فضای مجازی تصویب میشود و آزادیها و حقوق سایبری دهها میلیون ایرانی سلب و بستر کار برای شرکتهای داخلی که امکان مهاجرت ندارند سخت میشود و مسئولانی که بعضا فرزندانشان از همین شرایط فرار میکنند چیزی نمیگویند و کارگزار اقتدارگرایی دیجیتال میشوند.
جامعه این تناقض رفتاری را میبیند که یک نامزد ریاست جمهوری به بهانهٔ مهاجرت علمی فرزند رد صلاحیت میشود و دو نامزد دیگر که فرزندانشان طبق گزارش نهادهای امنیتی و قضایی همین نظام با خشونتگراترین براندازان همکاری جدی کرده بودهاند تایید صلاحیت میشوند.
جامعه میشنود که در شرایط تاخیراندازی در رفع تحریمها، فرزندان/دامادها/عروسهای چند نفر از وزرا و معاونان و دبیران شوراهای عالی این دولت مهاجرت کردهاند یا در ایران بدون رعایت موازینِ ضدخویشاوندسالاری و مدیریت تعارض منافع علنا صاحبمنصبِ دولتی یا پشت صحنه رانتخوار و توزیعکنندهٔ رانت شدهاند.
جامعه این ریا و تناقض را میبیند که مسئولان مدام به غرب حمله میکنند و پیوسته از بحرانهای غرب میگویند و از نظام جهانی جدید شرقمحور و جاذبهها و دستاوردهای ایران حرف میزنند ولی بعضا فرزندان خودشان زندگی در کشورهای توسعهیافتهٔ غربی را به ایران و روسیه و چین ترجیح میدهند.
اگر میخواهید خبر مهاجرت فرزند مسئولان نارضایتی و واکنش وسیع نسازد، راهی نیست جز چارهاندیشیِ ریشهای برای این تناقضها و ریاهای سیستماتیک و تن دادن به اقتضائات آنچه ایران را برای همهٔ ایرانیان کشور بهتری میکند و نارضایتی عمومی را میکاهد: بسط توسعهٔ فراگیر و پایدار و حقوق اساسی و آزادیهای اجتماعی و سیاسی شهروندان و کاهش انواع فساد و نابرابری و تبعیض ساختارمند.