فرید مدرسی در
yasrebi.ir نوشت:
آیت الله سیدمهدی یثربی از علمای بلاد بود؛ علمایی که پيوندي عميق ميان راس هرم سازمان روحانیت (مراجع تقليد) و بدنه (روحانيون و وعاظ) و جامعه شيعي (متدينين) برقرار ميكنند. ایشان بنا بر توصيه مرجع عامه وقت شيعيان – آيتالله العظمی سيدمحمدحسين بروجردي- به كاشان رفت و وكالت وی را برعهده گرفت. پس از رحلت آیت الله بروجردی، با تمامي مراجع تقليد در قم و نجف به خصوص امام خميني، مرتبط و نمايندگي ايشان را پذيرفته بود. او ارتباطي عميق با مردم منطقه برقرار كرد و در كنار مسايل مذهبي، به امور دنیوی آنان (آب آشاميدني، دانشگاه، خوابگاه دانشجويي، صندوق قرضالحسنه، اتوبان، بيمارستان، قبرستان و...) هم توجه کرد. او حوزه علميه كاشان را مستحكم و در كنار آن، حوزههاي اقماري (قمصر، اردهال، مكتب كوثر و برزك) را هم برپا و مساجد و هياتهاي مذهبي و نظام تبليغ را منسجم و سازماندهي كرد و الگویی برای علماي بلاد شد.
***
نسب خاندان يثربي به «عبدالله الباهر» فرزند امام سجاد(ع) ميرسد كه او و امام محمدباقر(ع) هر دو از مادري به نام امعبدالله (فاطمه)، فرزند امام حسن مجتبي(ع) هستند. از لحاظ علمي باهر را فاضلي فقيه شمردهاند كه احاديث بسياري را از نياكان بزرگوارش نقل كرده است. دیگر نوادگان او هم از وکلا و بزرگان شیعه در قم، ری و کاشان شدند و در عصر خود به زعامت شیعیان منطقه پرداختند. سابقه حضور این خاندان در کاشان به هفت قرن قبل بازمی گردد و در طول این مدت نسل در نسل، علمای نام آور و خدمت گزاری از این خاندان ظهور یافته اند. عموی پدربزرگ آیت الله سیدمهدی یثربی به نام «سيدمحمدتقي پشتمشهدي» هم از علماي صاحبنام تشيع بود که با «ملااحمد نراقي» مباحثه می کرد و در زمان اقامت «شیخ انصاری» در کاشان سمت استادی بر وی یافت. پس از درگذشت «سید محمد تقی»، به دستور محمدشاه و حاجي ميرزا آغاسي آرامگاه مجللي برايش در امامزاده حبيببن موسي(ع) ساخته شد. آيتالله سيدمحمدرضا يثربيكاشاني پدر آيتالله يثربي هم از دانش آموختگان حوزه نجف و سامرا بود و در محضر اساتيدي همچون آيات عظام سيدمحمد فشاركي، سيدمحمدحسن شيرازي، ميرزا حسين نوري و سيداسماعيل صدر تلمذ کرد. او آنچنان به برپایی شعائر مذهبی شیعیان معتقد بود که در سامرا در دسته عزاداری حوزه علمیه، روضه خوانی می کرد و دیگر هم شاگردی اش؛ آیت الله شيخ عبدالكريم حائرييزدي مداحی می نمود. ایشان پس از واقعه تاريخي تحريم تنباكو و كشته شدن ناصرالدين شاه، در سال 1316 هجريقمري با استقبال مردم كاشان، به اين شهر مراجعت کرد. برادر آیت الله سید مهدی یثربی (آيتالله العظمی آقا میر سید علی) هم از علمای بزرگ عصر خود بود و علمای بزرگی نزدش شاگردی کردند؛ آيات عظام امام خميني، سيدمحمد محققداماد، سيدشهابالدين مرعشينجفي، ميرزاهاشم آملي و... . آیت الله العظمی میرسيدعلي يثربي پس از درگذشت پدرش در سال 1347 هجريقمري به امور شرعي مردم و تدريس در کاشان پرداخت. او اگرچه در عداد مراجع قرار داشت و رتبه والای علمی خویش را در موارد مختلف از جمله مباحثه معروفی که به تغییر فتوای آیت الله بروجردی در مورد بقا بر تقلید میت منجر شد، نشان داده بود، اما فتواي مشهور را ميگفت و معتقد بود: «در هر عصري يك رساله علميه براي مردم آن عصر كافي است... تمام علما و مراجع بايد با آقاي بروجردي همراه باشند و تا او زنده است، نيازي به نوشتن رساله ديگري نيست. چون علم به دست آقاي بروجردي است، رساله هم بايد يكي باشد.» پس از رحلت برادر، آیت الله سید مهدی یثربی وارث معنوي و حوزوي او شد.
آیت الله سيدمهدي يثربي پس از ششم ابتدايي با توجه به شرايط اقتصادي بد خانواده مجبور ميشود كه كار كند اما پس از تعطيلي حوزه كاشان، یکی از بازاریان کاشان مشوقش می شود و به قم می رود كه با برپايي دوباره حوزه كاشان به اين شهر بازميگردد؛ سيوطي، مغني، حاشيه، شمسيه و مطول را در نزد آيتالله حاج شيخ محمود نجفي و معالم، رسائل و مكاسب را در محضر آيتالله العظمي آقامير سيدعلي يثربي فراميگيرد. همچنین دروس سطوح عالي را نزد آقايان سيدمحمدباقر طباطبائي سلطاني، سيد شهابالدين مرعشي و حاج شيخ عبدالجواد سدهاي گذارند و سپس در درس خارج آيتالله بروجردي حاضر شد و در كنار آن، در درس خارج فقه و اصول ساير اساتيد همچون حضرات آيات سيدمحمد محقق داماد، امام خميني، سيدمحمدرضا گلپايگاني و محمدعلي اراكي حضور يافت. البته در اين ميان؛ محفل تفسير علامه طباطبايي را نيز برگزيد و از اين جلسات كسب فيض كرد. اما درگذشت برادرش - آيتالله ميرسيد علي يثربي- در كاشان، مسير حضورش در قم را به سوي كاشان تغيير داد. بزرگان كاشان به دليل جايگاه علمياش، او را براي جانشينی برادر برگزيدند و آيتالله بروجردي هم از او خواست تا براي اداره امور شرعي و وكالت ايشان به كاشان رود.
آيتالله سيد مهدي يثربي با ورود به كاشان جلسه درس خود را برپا كرد؛ از ادبیات تا معالمالاصول و سپس رسائل تدريس ميكرد که در سال های اخیر و با رشد علمی شاگردانش، به تدریس خارج فقه منتهی شد. اما آنچه بيش از تمام اقدامات او به چشم ميآمد، تقويت سازمان روحانيت و سازماندهي امور تبليغي طلاب در سه ماه محرم، صفر و رمضان بود. او به زيبايي اين اقدام خود را بيان كرده بود: «ابتداي حضور در كاشان و پذيرفتن مسووليت با آمارگيري از تكتك روستاها برنامهريزي كردم و نگذاشتم محلي بدون روحاني باشد و بحمدالله اين سنت ادامه پيدا كرد. همچنين به مجرد حضور در كاشان، در منزل را به روي طلاب و فضلاي حوزه علميه قم، مشهد، اصفهان و بعضا نجف باز كردم و در ايام محرم و رمضان در اعزام آنان به روستاها و بعضا مجالس و مساجد شهر، اهتمام كامل نشان دادم... »
او تنها به برنامهريزي براي اسكان و فرستادن آنان به نقاط مختلف كاشان، آران و بيدگل، نطنز، دليجان و حتي شهركرد و روستاهاي آن بسنده نكرد، از آنها گواهي و نامهاي از بيوت مراجع و شخصيتهاي شناخته شده درخواست ميكرد. همچنين از آنها امتحاناتي گرفته ميشد تا واقعا «سليمالنفس»، «متدين» و از حوزههاي علميه و در تبیلغ كارآزموده باشند. از آنها ميخواست كه بالاي منبر روند و سخنراني كنند تا منبر آنها را ببيند و پس از آن براساس شيوه منبر و وضعیت علمی آنان، منطقهاي را برايشان در نظر ميگرفت.
آيتالله مهدي يثربي در آن دوران كه با آغاز نهضت امام خميني همراه بود، نهتنها از فرستادن طلاب انقلابي به تبلغ ابايي نداشت، بلكه خود نيز در آغاز سالهاي حضور در كاشان طي حكمي از سوي آيتالله خميني، به وكالت امور شرعي ايشان منصوب شد. پس از آن نيز، گاهي امام در نامههايي در مورد برخي افراد به ايشان توصيه ميكرد. آيتالله جايگاه كاشان و نقش خود را در اين امور اينگونه ترسيم كرده بود: «در رژيم سابق با توجه به حساسيتهايي كه بعد از سال 41، به وجود آمد و لزوم آشنا كردن مردم به مقام مرجعيت امام خميني كه ظرافت خاصي را ميطلبيد، شهرستان كاشان مامني براي انقلابيون شد. به نحوي كه بسياري از روحانيوني كه بعدا مصدر امور كشور شدند، در بسياري از روستاهاي كاشان پايگاه داشتند... از وقايع جالب توجه [آن ايام]، اعزام مرحوم حجتالاسلام و المسلمين آقاي رباني املشي توسط حضرت امام(ره) در سال 42 به كاشان و سخنراني پرشور ايشان در عاشورا در مجلسي كه اينجانب تشكيل داده بودم و حمله مستقيم به شاه بود كه منجر به دستگيري ايشان شد. متعاقب آن حضرت امام نامه تشكرآميزي براي اينجانب ارسال فرمودند...» بدينسان، او در آن ايام از برخي بزرگان و فضلای حوزه براي سخنراني در حسینیه ای که برخلاف رسم آن سال ها در آن صندلی چیده شده بود و تبليغ در منطقه کاشان دعوت ميكرد؛ همچون حضرات آقايان ناصر مكارمشيرازي، سبحاني، حسين نوريهمداني، مرتضي مطهري، مفتح، فلسفي، هاشمينژاد، مصطفي محققداماد، ربانياملشي، خزعلي و...
آیت الله سيدمهدي يثربي براي تبليغ احكام شريعت و تقويت نهاد روحانيت، فقط به دعوت طلاب از حوزه قم، اصفهان، مشهد و نجف اكتفا نكرد و خود نيز حوزه كاشان را كه تقريبا راكد شده بود، بازسازي كرد و حوزهاي به نام برادر بزرگوارش در سال 1347 هجريشمسي راهاندازي كرد تا بنابر قول خودش، از يك سو به احيا و تقويت حوزه علميه كهنسال كاشان بپردازد و از ديگر سو به تبليغ و ارشاد مردم كاشان و اطراف آن. همچنین اگرچه برخي «دستهكشيها» و رفتارها در هياتهاي مذهبي را نميپسنديد، اما در تقويت و تكريم هياتهاي مذهبي هم كوشا بود و مجالس عزاداري او براي ائمهاطهار(ع) ترك نميشد و هر ساله مراسمي كه از سوي پدربزگوارش در زيارتگاه حبيب بن موسي(ع) در دهه اول محرم پايهگذاري شده بود، برگزار ميکرد.
***
آيتالله يثربي در اصول ديني خود استوار بود و «اعتدال» را مبنای اقدامات خود قرار داده بود. اگرچه مخالف برخي آراي دكتر علي شريعتي بود، اما در آن سالها روش اقدامات برخي منتقدان و مخالفان شريعتي را هم نميپسنديد. او حتي حاضر نبود كه در جلسه سخنراني يكي از مخالفان شريعتي – حاج شيخ قاسم اسلامي- حضور يابد (اگرچه با او رفاقت داشت) و از يكي از عالمان ديني به دلیل مخالفت تند علیه شريعتي، براي سخنراني دعوت نمی کرد. همچنين اگرچه در نهضت امام قرار داشت و نامهها يا پيامهاي شفاهي (توسط آقايان ابطحي كاشاني و راستيكاشاني) ميان او و امام رد و بدل ميشد، اما در برابر انتشار برخي مواضع در كتاب «شهيد جاويد» در اواخر دهه 40 ايستاد و چندين نوبت در زيارتگاه حبيببن موسي(ع) به انتقاد از اين مواضع پرداخت.
محور مواجهه آیتالله یثربی با رژیم پهلوی هم اصول و مبانی شرعی ودینیاش بود؛ در مبارزات سیاسی «اعتدال» را پیشه کرده بود و به گونهای رفتار میکرد که اتفاقی نیفتد تا نتواند به اقدامات خود برای مردم و امور شرعی آنان بپردازد. از دیگر سو در پیگیری رفتارهای غیردینی رژیم مسامحه نمیکرد و تندوتیز با آنان برخورد میکرد. در جریان برپایی یک میکده به نام «کلبه» در جاده منتهی به فین کاشان، او به شدت علیه رژیم تاخت و از ادامه فعالیت آن جلوگیری کرد و در نهایت آن میکده را خرید و یک مسجد به نام «مسجد الحسین(ع)» ساخت.
او در 24 مهر 57 مجلسی برای سالگرد درگذشت حاج آقا مصطفی در کاشان برگزار و 8 آبان نیز اطلاعیهای تحت عنوان «زنگ خطر» با امضای خود منتشر کرد و به دستگاه حاکمه هشدار داد. همچنین در ایام تحصن دانشگاهیان و حوزویان در اعتراض به بستن فرودگاه توسط دولت بختیار در دانشگاه تهران، او حاضر شد و همراه با سایر روحانیان مبارز در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی گام برداشت. البته او در فضای انقلابی منتهی به پیروزی هم، مخالفت با تندروی را مدنظر خود قرار داده بود. یک روز مردم کاشان به سمت مجسمه شاه راهپیمایی کردند تا آن مجسمه را تخریب کنند و پایین آورند. از سوی دیگر، ماموران رژیم هم حکم تیر داشتند تا در صورت انجام این کار، به سوی مردم تیراندازی کنند. آیتالله با اطلاع از این موضوع، در میان مردم سخنرانی کرد و مانع تصمیم آنان شد که برخی این رفتار را نپسندیدند و به او اتهاماتی زدند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله سیدمهدی یثربی یکی از مدافعان سرسخت نظام بود و در جهت پیش برد دغدغههای امام خمینی تلاش می کرد و از سوی دیگر به امور شرعی و نیازهای مردم کاشان هم توجه جدی داشت. اینگونه بود که وقتی حاکم شرع در تمامی شهرها منصوب میشد، از ایشان خواستند، اما نپذیرفت و قبول این سمت را مانع ادامه اقدامات گذشته خویش دانست. پس از آن، از او جهت قبول سمت امامت جمعه دعوت شد و آقای اشراقی، داماد امام واسطه این دعوت بود و در قبول این سمت اصرار کرد و گفت: «اگر قبول نکنید، آقا از دست شما ناراحت میشود.» سپس او پذیرفت و مرداد 58 حکم او توسط امام صادر شد. او پس از پذیرش امامت جمعه کاشان گفته بود: «من این منصب را پذیرفتم که این بلندگو دست عدهای نیفتد که اعراض مومنین را ملعبه کنند...» آیتالله یثربی در سالهای اولیه دهه 60، به دلیل دفاع از سرمایه داران محلی در جهت توسعه کاشان، مغضوب گروههای چپگرا شده بود و آنان در برابر ایشان موضع میگرفتند. در همین ایام بود که امام خمینی طی حکمی ایشان را به نمایندگی ولی فقیه در تمام شئون منطقه کاشان منصوب کردند. البته در کنار این منتقدین، طرفداران «ابوالحسن بنیصدر» هم از مخالفینش به حساب میآمدند و آیتالله یثربی هم آشکارا به رد و نفی بنیصدر میپرداخت. از سوی دیگر، در جریان جنگ ایران و عراق، آیتالله یثربی از ائمه جمعهای بود که بیشترین حضور را در جبههها داشت.
همچنین او در مجلس خبرگان دوره اول و دوم به نمایندگی از مردم استان اصفهان با رای بالایی انتخاب شد. البته آنچه در این ایام برای آیتالله یثربی اهمیت داشت، توسعه و رفاه شهر کاشان بود؛ آب آشامیدنی، دانشگاه، تاسیس کارخانههای گوناگون، راهاندازی اتوبان و... . او آنچنان به این مسایل علاقهمند بود که خوابگاهی را در تهران برای دانشجویان تاسیس کرد و برای یک طرح به منزل وزیر رفت و با حضور هر مقام حکومتی در کاشان، این دغدغهها را برای او مطرح میکرد و خواستار رفع آن می شد.
او آنگونه بود که پس از درگذشتش، در 8 مهر 1385 مصادف با 6 رمضان 1427، منتقد و دوست در مراسم تشیعاش، از منزل تا دارالسلام کاشان به فاصله چند کیلومتر حضور داشتند و با توجه به حضورش در مناصب حکومتی گفته بودند: «هیچ اثری از آثار حاکمیت به معنای مصطلح آن در سیمای او دیده نشد.»