به گزارش «تابناک»، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: چنانکه پیشبینی میشد رییس سازمان هواپیمایی کشوری به سخنان «علیاکبر رائفیپور» در برنامه تلویزیونی «ثریا» و این ادعا که «به سه هواپیمای ایرانی تیراندازی یا شلیک شده» واکنش نشان داده و آن را تکذیب کرده است.
این که سازمان هواپیمایی به چنین مدعایی واکنش نشان دهد البته قابل پیشبینی بود اما وجه جالب قضیه این است که اگر یک رسانه یا هر شخص دیگر چنین سخنی میگفت تهدید به شکایت یا دستکم مطالبۀ سند یا متهم به تشویش اذهان عمومی یا تهدید به تعقیب حقوقی یا مطالبۀ عذرخواهی میشد حال آن که به گفتن این جمله بسنده شده که «گزارش تأیید شدهای نداریم».
واکنشی محتاطانه و نرم به چنین ادعای سنگینی که در آن گوینده به پریشانگویی و طرح سخنان بیسند هم متهم نشده نشان میدهد رییس سازمان هواپیمایی کشوری میداند یا به او گفته شده همان قدر که صحبت دربارۀ فوتبال در یک برنامۀ «ورزش و مردم» عجیب نیست طرح موضوعاتی از این دست هم در «ثریا» شگفتآور نیست و اصلا قرار است از این دست سخنان برای جلب مخاطب در آن طرح شود و وقتی به رائفیپور در این فضا ترییون زنده میدهند معنی روشنی دارد.
این که به جوان متولد ۱۳۶۳ با لیسانس حسابداری که ۶ سال بعد از پیروزی انقلاب به دنیا آمده و هنگام پایان جنگ هشت ساله، کودکی ۴ ساله بوده میدان بدهند، ولی انبوهی از متفکران و سیاسیون با خاطرات و تجارب فراوان آن دوران مجال طرح سخنان معقول و نه توهمزده را در صدا و سیما نداشته باشند چند احتمال را در ذهن متبادر میکند:
یکی این که علاقهمندان «احمد فردید» در حال تراشیدن چهره تازهای علیه مدرنیته هستند تا ادعاهای مختلف را طرح کند و اهل نوشتن هم نباشد و فقط حرف بزند. چون نوشتن قابل استناد است و ذهن منسجم و استدلالی یا تحلیلی یا توصیفی میخواهد، اما در حرف میتوان از هر دری سخنی گفت و هر قدر هم سادهتر و عامیانهتر و با ادبیات روحانیون متفاوتتر برای مخاطب امروزی جذابتر.
دوم این که حرفهای عامهپسند بزند. فردید از پریروز تا پس فردای تاریخ میگفت، ولی رائفیپور کاری به پریروز ندارد بلکه با مثالهای امروزی تنها از پسفردا میگوید.
سوم این که در گفتههای خود حتما مثال مدرنی دارد تا برای نسل جدید قابل توجه باشد. یا از تتلو میگوید یا از کارتون تام و جری و حالا هواپیما. تمام اِلِمانهای مثالی او مدرن است نه مثل روحانیون که به نکات تاریخ اسلام استناد میکنند. اگر انتخابات آمریکا باشد میگوید رییس جمهور آینده حتما یک زن است و اگر انتخابات ایران در سال ۹۶ باشد به تتلو تبریک میگوید که معیار تشخیص حق و باطل شده است! قرار است مخاطبان را جلب و از تفکر واقعی دور کند و همین کار را هم انجام میدهد.
او نه روشنفکر است نه سلبریتی. مثل حسن عباسی فحاشی هم نمیکند فقط به طرح ادعاهای آخرالزمانی میپردازد که گاه برای عامه جذاب است. میخواهد یا از او میخواهند تلفیقی از فردید و نوستراداموس پیشگو باشد ولو پیش گوییهای او نادرست درآید!
از ویژگیهای حرکت اعتراضی اخیر یکی هم این است که تلویزیون در نقد آن، چهرههای درجه اول و حتی دوم اصولگرا پیدا نمیکند و ناچار است سراغ امثال رائفیپور برود و از این حیث با کمبود شدید رو به رو شده، اما این نوشته برای طرح این موضوع هم نیست، چون یک جستوجوی ساده نشان میدهد سخنان قبلی او چقدر مستند بوده تا بالطبع استناد ادعاهای تازه را هم زیر سؤال ببرد.
غرض این است که پیشنهاد شود آقای رائفیپور گاهی چند خط هم بنویسد خاصه حالا که روزنامههایی، چون همشهری و ایران هم در اختیار همفکران او قرار گرفته یا، چون عنوان مؤسسۀ او - مصاف- سرواژۀ «مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری» است در مناظرهها هم دعوت شود تا ادعاهای او محک بخورد.
بزرگترین نقطه ضعف فردید این بود که نمینوشت و هر چند یکی از علاقهمندان او برخی از گفتارهای او را مکتوب کرد، ولی اهل نوشتن نبود. چون با نوشتن سند بر جای میگذاری. مقایسه با فردید را از این رو انجام میدهم تا آقای رائفیپور را خوش آید و گرنه فردید به هر حال در دانشگاه تدریس میکرد نه این که فقط مؤسسه داشته باشد و با سادهترین الفاظ بخواهد پیچیدهترین مسایل جهان را تبیین کند.
این که گویا به تازگی به مطالعات مذهبی و حوزوی علاقهمند شده هم قابل توجه است، ولی بعید است در رویکرد او تغییری حاصل شود، چون قرار است مخاطبان عام را با مثالهای مدرن جذب کند منتها تکلیف خود را باید روشن کند که دوست دارد فردید دیگری باشد یا میخواهد سلبریتی مورد پسند صدا و سیما شود.
یکی از مهمترین تفاوتهای نواصولگرایان با اصولگرایان در نگاه آخرالزمانی و نفی مدرنیته با مثالهای مدرن است و به خاطر همین غالب نظریه پردازان اصولگرا غایباند و سراغ دیگران رفتهاند.
اگر این نوشته منجر به آن شود که آقای رائفیپور به گفتن بسنده نکند و چهار خط بنویسد مقصود حاصل است. البته اگر ننویسد نیز!