زندانی محکوم به مرگ که در زندان با حفظ قرآن کریم و کارهای خداپسندانه توبه کرده بود با گذشت اولیای دم و رضایت آنها از قصاص نجات یافت.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از اوایل سال 96 و به دنبال گزارش تیراندازی مرگباری در یکی از شهرهای شمالی کشور به پلیس، آغاز شد. با حضور تیم جنایی در محل، تحقیقات ادامه یافت و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد در نزاعی دسته جمعی مردی 60 ساله به قتل رسیده است.
یکی از افرادی که در این نزاع دسته جمعی دستگر شده بود، گفت: من مغازهدار هستم، مقتول چندین بار مقابل مغازهام خودرواش را پارک کرده بود. پارک خودروی مقتول برای من دردسر ایجاد میکرد و اجازه نمیداد که مشتریها براحتی خرید کنند و از طرفی وقتی برایم جنس میآوردند، خودروی حمل بار نمیتوانست براحتی اجناس را خالی کند. چندین بار به مقتول به نام حجت اخطار داده بودم که خودرواش را مقابل مغازهام پارک نکند اما بی فایده بود.
او ادامه داد: روز حادثه، حجت دوباره خودرواش را مقابل مغازهام پارک کرد و من که عصبانی شده بودم با او دعوا کردم. درگیری بالا گرفت و چند نفر به طرفداری از حجت با چوب و چاقو به سراغم آمدند و چند نفر هم به طرفداری از من وارد درگیری شدند. در این میان شهاب، دوستم برای میانجیگری وارد ماجرا شد اما زمانی که آنها به ما حمله کردند، او اسلحهای را که به امانت نزد من بود از داخل ماشین برداشت و قصد داشت تا با شلیک آنها را بترساند که تیر به حجت اصابت کرد و جانش را گرفت.
درخواست قصاص
شهاب پس از جنایت متواری شده بود اما تحت تعقیب قرار گرفت و کارآگاهان جنایی تلاش خود را برای دستگیری متهم 27 ساله ادامه دادند تا اینکه موفق شدند چند روز پس از قتل او را بازداشت کنند.
شهاب در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد و مدعی شد که قصد کشتن حجت را نداشته است. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری ارجاع شد.قضات دادگاه کیفری، با توجه به بازسازی صحنه جرم، اظهارات شاهدان، اعتراف متهم به قتل و مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیای دم، شهاب را به قصاص محکوم کردند.
با درخواست اولیای دم و با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور، پرونده برای اجرا به دادسرای محل جنایت ارسال شد. چندین جلسه صلح و سازش برای جلب رضایت خانواده مقتول برگزار شد اما اولیای دم خواهان قصاص بودند. با درخواست خانواده حجت، متهم جوان یکبار در چند قدمی چوبه دار رفت اما قضات دادسرا موفق شدند از اولیای دم مهلت بگیرند.
شهاب از وقتی به زندان رفته بود توبه و با خودش عهد کرد که در کارهای خیر قدم بردارد. شهاب در این سالها ادامه تحصیل داد و مدرک لیسانسش را پشت میلههای زندان گرفت؛ همزمان حفظ قرآن کریم را آغاز کرد، او وقتی میدید که همسلولیها و همبندیهایش محکوم به قصاص هستند با اولیای دم آنها تماس میگرفت و سعی میکرد آنها را به بخشش راضی کند که در این کار نیز موفق شد و توانست رضایت چند خانواده را برای گذشت جلب کند.
کارهای خداپسندانه شهاب در زندان و همچنین حفظ قرآن، در نهایت به او کمک کرد و خانواده مقتول زمانی که از این موارد باخبر شدند، از قصاص قاتل به شرط دریافت دیه گذشت کردند.
با درخواست اولیای دم، از آنجایی که خانواده شهاب توانایی پرداخت کامل مبلغ دیه را نداشتند، واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی و خیرین وارد عمل شده و با کمک آنها، دیه فراهم شد. با رضایت اولیای دم، شهاب از قصاص رهایی یافت و بزودی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه خواهد رفت تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.