به گزارش تابناک به نقل از خبرآنلاین، تریلر یک ساب ژانر در گونهی ترسناک، جنایی یا رازآلود بهحساب میآید که در آن یک ماجرای پرکشش داستانی و معمایی محوریت دارد. از نمونهی بارز سینمایی داستانهای تریلر فیلمهای آلفرد هیچکاک را میتوان نام برد. داستانهای پر از چالش، هوشمندانه با ریتمی پرشتاب و تعلیقاتی مکرر از خصوصیات داستانهای تریلر است. هدف شخصیت داستان یا شخصی است مثلاً نجات یک فرد یا کلیتر است مثل پرده برداشتن از یک فساد یا هر دو.
شخصیت داستان تریلر در موقعیتهای خطرناکی قرار میگیرد که خلاصی از آن بهراحتی میسر نیست. نبرد بین خیر و شر، یا به عبارتی تبهکار و قهرمان جریان دارد. بخشی از جذابیت این ژانر ایجاد شرایط بحرانی، حوادث مکرر و تعلیقهای فراوان آن است. درواقع تریلر باید در خواننده ایجاد هیجان کند. سابقه تریلر در ادبیات بهعنوان سبک ادبی به ژانر هاردبویلد Hardboiled برمیگردد. هاردبویلد به معنی اغتشاش یا آشفتگی گونهای ادبی است که در بعضی ویژگیها با داستان جنایی (بهویژه داستان کارآگاهی) اشتراک دارد و دایرهالمعارف بریتانیکا در مورد آن نوشته: سبکی خشن و غیر رمانتیک از آثار جنایی آمریکا که به داستانهای پلیسی، رنگی واقعگرا و طبیعی داده است.
از نمونههای بارز داستان تریلر که نشر چشمه چاپ کرده، رمان استخوان نوشتهی علیاکبر حیدری است. داستان در یک روستای مرزی اتفاق میافتد و شخصیت داستان یک سرباز فراری به اسم «کاوه» است. او به خانهی پدربزرگش پناه آورده. داستان از شک دخترعمهی کاوه به پدربزرگشان «باباخان» شروع میشود: «فکر کردهای باباخان همیشه مهربان همیشه همینطور مهربان بوده؟ چیزهایی هست که نمیدانی» ص ۱۲
علیاکبر حیدری نویسندهی رمان استخوان در مورد ایدهی ابتدایی شکلگیری این رمان می گوید: ایدهی اولیهی رمان از یک خبر چند سطری در روزنامه شکل گرفت. خبر دربارهی پدربزرگ بسیار پیری بود که نوهاش او را متهم به کشتن پدرش میکرد. پیرمرد قتل را گردن میگرفت اما درجایی که برای دفن جسد نشان میداد اثری از جنازه نبود. پیرمرد چندین و چند جا را مشخص میکرد اما همگی غلط بود و پلیس درنهایت جنازه را پیدا نکرد. این خبر برای من آغاز تخیل بود. مکان جنایت و علت قتل و شخصیتها و مناسباتشان را از ابتدا ساختم و رمان «استخوان» شکل گرفت.
شک موتور اولیهی رمان
شک مرجان دخترعمهی کاوه به باباخان، کمکم کنجکاوی کاوه را هم برمیانگیزد. تمرکز داستان بر همین ماجرای کنجکاوی استوار است. این کنجکاوی با گمشدن دختری به نام «سحر» تشدید میشود. کاوه ازیکطرف از جبهه فرار کرده، نمیتواند از همراهی مرجان سرباز بزند و سایهی ترس دستگیر شدن هم مدام با او همراه است. در میانهی داستان مخاطرات ترسناک نمایان میشود و تا انتهای داستان هم ادامه دارد. خشونت عنصر اصلی داستانهای تریلر درین رمان محوریت دارد و باباخان این نقش را بازی میکند او کمکم از کالبد پدربزرگ مهربان بیرون میآید. «کریمان» که یکی از دوستان قدیمی باباخان است در جستجوی «سحر» که نوهی خواهرش «سودابه» است به روستا و خانهی باباخان میآید. مرجان بعد از رفتن مرد، از باباخان سؤال میپرسد که: «توجه کردهاید چقدر آدم توی این دِه گم میشود؟». این پرسش چراغقوهای است که به تعلیق بزرگتر داستان، روشنایی میاندازد: «عمو بزرگ گفت شما سر بابام را زیر آب کردهاید». صورت باباخان را «ترس» زشت کرده بود. در داستانی که علیاکبر حیدری نوشته ترس محوری ایفا میکند.
«کاوه ترس را میفهمید. مثل بختک بود. وقتی میافتاد روی سینه نفس را میبرید.» ص ۲۴
نویسنده دربارهی انتخاب اولین قدم رمان تریلر یعنی برانگیختن حس کنجکاوی در رمان استخوان میافزاید: موتور اولیهی رمان شک است و به دنبال این شک کنجکاوی نمایان میشود. باید برای سؤالهایی که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود جواب پیدا کرد و هنوز سؤالی را جواب نداده، سؤال دیگری شکل میگیرد. کنجکاوی برای دانستن گذشتۀ پنهان و رازهای نهان، داستان را پیش میبرد و خواننده را تشویق میکند برای خواندن ادامهی داستان. حدس زدن انتهای داستان و اتفاقاتی که برای شخصیتها میافتد و جواب دادن به سؤالاتی که گاهی در لایههای پنهان رمان مخفی شده است کنجکاوی شخصیتها را به خوانندهها تسری میدهد و کمک میکند با شخصیتهای رمان همزادپنداری کنند.