تابناک _ اگر به حوادث و تحولات بیش از یک ماه گذشته ـ که حدودا از فوت مهسا امینی آغاز شد و تاکنون با کمیت و کیفیت مختلف ادامه داشته ـ دقیق و واکاوانه نگریسته شود، موضوعات مورد تامل زیادی را میتوان بیان کرد؛ اما برخی از آنان را باید به گونه دقیق و موشکافانه دیگری مورد توجه قرار داد، زیرا آنها با خیلی از مشکلات گذشته و حال و آینده از جهت علت وقوع مخرج مشترک داشته که اگر به آنان توجه میشد یا بشود، میتوان از خسارات مادی و معنوی آتی تا حد زیادی جلوگیری کرد.
در موضوع وقایع فوت مهسا امینی و نیکا شاکرمی و چند دختر جوان دیگر و تا خبر فوت دانش آموز اردبیلی و حتی خبر آتش سوزی زندان اوین، یک مشکل و ایراد اساسی امتداد داشته و متاسفانه همچنان امتداد دارد و آن هم نبود، یک «خط خبری» صریح و شفاف و از همه مهمتر بموقع و اثرگذار از سوی مسئولان امر بوده است. در همه این وقایع و همزمان با وقوع آنها، اخبار و شایعاتی منتشر میشد که نه تنها برای مخاطب عام بلکه برای مخاطب خاص هم تفکیک و تعیین مرز بین واقعیت و عدم واقعیت دشوار بود، زیرا در همه این رخدادها بر روال و رسم مردود و همیشه بازنده همیشگی روایات رسمی از منابع معتبر با تاخیر بسیار بیان میشد و متاسفانه این تاخیرها که از گذشته تاکنون بوده و اگر چارهای اندیشیده نشود، حتی تا آینده امتداد داشته و اثرات مهلکی بر پیکر امنیت روانی و اعتماد عمومی داشته و دارد.
نباید فراموش کنیم اکنون زمانی است که سواد ارتباطی و رسانهای در جوامع به طور شگرفی دچار تغییر شده و نباید تصور کرد که اگر مثلا برای فوت خانم مهسا امینی یا آتش سوزی در زندان اوین با صدور چند سطر بیانیه رسمی میتوان به همه شبهات و شایعات و ابهامات پاسخ داد، در واقع باید متذکر شد که چنین اطلاع رسانیهایی، نه از نوع انجام تکلیف بلکه فقط برای رفع تکلیف و ادعای انجام تکلیف است که صورت میگیرد.
باید بدانیم و همواره این امر را پیش چشم خود قرار دهیم که اطلاع رسانی و ابهام زدایی امر و اقدامی از نوع «تعهد به وسیله» نیست و بلکه معطوف به «تعهد به نتیجه» است؛ به عبارت دیگر، اطلاع رسانی حرفهای و اثرگذار آن است که بتواند هم به ابهامات و شایعات پاسخ دهد و هم اذهان و افکار جامعه را اقناع نماید. پس در این اوضاع که سیل اطلاعیهها و تکذیبیهها نه مورد قبول افکار عمومی قرار میگیرد و نه میتواند در برابر شایعات پسینی سد محکمی در اذهان و افکار افراد جامعه ایجاد نماید، چه باید کرد؟
برای پاسخ به این پرسش میتوان عوامل متعددی را مورد اشاره قرار داد، اما شاید در حال حاضر بتوان گفت در وهله نخست باید پذیرفت که استفاده از نسخههای گذشته برای پاسخ به شایعات و ابهامات کنار بروند و به گونه دیگری عمل شود. در ابتدا باید مسئولان به این مهم ایمان بیاورند که در عصر حاضر مثلا نمیتوان با چند سطر اطلاعیه و مثلا حضور چند دقیقهای دوربین صدا و سیما در زندان اوین و یا ساخت چند دقیقه گزارش در یک بخش خبری خاص صدا و سیما و البته آن هم با تاخیر به ایجاد سد محکم ذهنی در برابر شایعات در افکار افراد جامعه فکر کرد؛ لذا این ذهنیت تکراری و دیگر بی اثر که با صدور اطلاعیه و ارسال آن برای چند خبرگزاری خاص و روزنامه و یا فقط حضور میدانی خبرنگار صداوسیما در برخی از وقایع خبری میتوان به هجمه و سیل عظیم اخبار و شایعاتی که از خارج از کشور مدیریت میشود، پاسخ داد را باید به کنار گذاشت.
پس میتوان گفت در این اوضاع باید نه تنها از همه رسانههای کشور، پویا و اثرگذار کمک گرفت بلکه باید حتی از برخی فعالان فضای مجازی و چهرههای سرشناس فرهنگی و اجتماعی و ورزشی کشور هم کمک گرفت که نقش خود را به عنوان حلقه واسط و میانی و البته اثرگذار را بین سوالات و ابهامات و مطالبههای مردمی و پاسخهای مسئولین ایفا نمایند. شاید در این ایام که تصور میشود مسئول برخی از وقایع چهرههای مشهور و به تعریف دیگری سلبریتیها هستند قابل قبول نباشد که گفته شود باید در حلقه اطلاع رسانیها، علاوه بر رسانههای رسمی و غیر رسمی و فعالان شبکههای اجتماعی بایست از ظرفیت این افراد هم استفاده گردد؛ اما این امر واقعیت انکارناشدنی است، زیرا جامعه متکثر و متنوع ایرانی، منبع خبری و مورد وثوق خود را بر یک رسانه خاص استوار نکرده است و این جامعه متکثر از منابع متعددی، اخبار و تحولات کشور را پیگیری مینماید.
موضوع بعدی که میتواند بسیار اثر گذار و مفید فایده گردد، پذیرش اصل «استماع و اقناع» از سوی هر مسئول و مطالبه شوندهای است که اگر این مهم به خصوص در مواجهه با مطالبه گران نوجوان و جوان رخ دهد، میتوان به جای اینکه این نسل را با اذهانی پر ابهام و شکاک به سالهای بعدی رهسپار نماید، بلکه میتوان پس از شنیدن نظراتشان و پذیرش اشتباهات و رفع معایب و اقناع درونی به عنوان سرمایههای عظیم اجتماعی محسوب نمود.
در این دوران، باید قبول کنیم به جای «گشت ارشاد» باید «گشت استماع و اقناع» راه اندازی کنیم تا بتوانیم به سیل شایعات و ابهامات جامعه متکثر ایرانی پاسخ دهیم و از مشکلات خرد و کلان مردمی آگاه شویم. باید قبول کنیم که صراحت و شفافیت و صداقت بموقع، تضمین کننده آینده روشن برای کشور و نوجوانان و جوانان است و از همه مهمتر باید قبول کنیم که لجاجت در عدم اصلاح روندهای آسیب زا، کم از خیانت به آرمانهای انقلاب و شهدا و ضربه زدن به منافع ملی کشور ندارد.