به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۴ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که پشت پرده پیامهای آمریکا، گفتوگوی چهره به چهره مسئولان با دانشجویان، اروپا مانع راستیآزمایی پهپادها! و پایان فردوسی پور و تلویزیون؟ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان لزوم عبور از بحران در روابط خارجی نوشت: روابط خارجی ایران هیچگاه، چون امروز دچار بحران و تنش نبوده است. هیچکس به راستی نمیداند چه خواهد شد؟ عدم قطعیت بر فضای عمومی روابط خارجی سایه انداخته است. این وضع از هنگامی به شکل تشدید شده بروز کرد که امیدها به مذاکرات برجامی جای خود را به یاس داد.
تروئیکای اروپایی و به تبع آن اتحادیه اروپا از ادامه تلاشها برای مذاکرات نتیجه بخش، پاپس کشیده و هرگونه ابتکار عمل را در این باره به واشنگتن سپردهاند. روسیه و چین با نگاه به دغدغههای استراتژیک خود، سیاست بنشین و ببین را در این بزنگاه پیشه کردهاند. در این میان آنچه اهمیت دارد، خطر بسته شدن کامل درهای دیپلماسی است که مذاکرات برجام تاکنون مانع آن بود. مذاکرات، ادامه دیپلماسی را بر هر گزینه دیگر اولویت میدهد. خطر هنگامی است که دیپلماسی به طور رسمی دستهای خود را بالا ببرد و راه را برای رفتن به سوی دیگر گزینهها یا همان پلن B باز کند.
عدم قطعیت در فضای عمومی به بدبینی میان تهران و اروپا دامن زده است. این وضع همانی است که مخالفان بازگشت ایران به جامعه جهانی از ابتدای شروع دور تازه گفتگوهای برجامی در پی آن بودند. عبور اروپاییان از امید به توافق، برای مخالفان برجام بسا ایدهآلتر از آن بود و هست که دولت بایدن به شکل رسمی اعلام کرد که دیگر تمرکز خود را از روی برجام برداشته است. در نگاه مخالفان برجام، اروپائیان سبب تشویق محافظهکاری در مواضع واشنگتن در قبال تهران بودند. حالا این اروپاست که خود، یک پای مدعیان علیه تهران شده و آن را به تصمیمهای تنبیهی تا اجرای سیستم ماشه تهدید میکند. مهمترین دلایل انگیزشی اروپائیان در این تنش، علاوه بر خواستهایی که تهران در مسیر مذاکرات به آنها تاکید کرده، جنس روابط تهران - مسکو است. آنان مدام در حال رصد روابط این دو هستند؛ آیا به راستی تهران همسو با سیاستهای روسیه عمل میکند؟ آیا تهران میخواهد پرونده هستهای را در پرتو جنگ اوکراین حل و فصل کند؟ تهران تا چه میزان برای روسیه به عنوان متغیر تاثیر گذار در مذاکرات و توافق احتمالی نقش قائل است؟ سرانجام اینکه چین تا کجا با چنین رویکردی همراهی خواهد کرد؟
باور عمومی از مواضع روسیه، اهداف سهگانهای است که مسکو تلاش چندانی برای پنهان کردن آن خرج نکرده است. این اهداف عبارتند از: استفاده از موقعیت خود در مذاکرات به عنوان برگ برنده در نزاع با اروپا و به تبع آن ناتو؛ گروکشی در فرایند مذاکرات که البته طولانی شدن فرایند آن و بیسرانجامی مذاکرات، بسا یکی از دلایل آن باشد؛ مهمتراز همه، حفظ موقعیت انحصاری خود در اقتصاد ایران به رغم همه کمکاریهایی که مسکو در این باره در کارنامهاش به جا گذاشته است.
مسئله مهم برای تهران، نه مقاومتی است که به درستی در برابر زیاده خواهی غرب در مذاکرات داشته، بلکه مدیریت اوضاع به گونهای است که ضمن حفظ درهای باز دیپلماسی، روابط خارجی خود را در یکموازنه منطقی و مفهوم نزد جامعه جهانی ترمیم کند. تشدید تنش در روابط خارجی و نهادینه شدن تصور همسویی تهران و مسکو در معرکهای که اکنون روسیه و ناتو را به هزینه ویرانی اوکراین رو در روی هم قرار داده، ممکن است برای دیگران سودمند باشد، اما برای ایران هرگز. لازم است برای عبور از نبود قطعیت در روابط خارجی تدبیر راهگشا کرد.
هادی حقشناس اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان اثر افزایش اجاره و صعود تورم نوشت: همانطور که پیشبینی میشد بالاخره حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی یک شوک اولیه ایجاد میکرد ولی بعد کمکم آن شوک میرا میشد و انتظار میرفت ظرف چند ماه تورم ناشی از افزایش نرخ ارز، میرا خواهد شد. این درحالی است که در خردادماه ۲/۱۲ درصد تورم ماهانه داشتیم و این روند کاهشی شد تا مردادماه که ۲/۱۲ درصد به ۲ درصد رسید ولی در شهریورماه مجددا با سیر صعودی به ۲/۲ رسید و در مهرماه هم به حدود ۳ درصد رسید و همچنان تورم میانگین سیر صعودی دارد. یعنی ما شاهد رشد تورم میانگین هستیم لذا در یک جمعبندی اگر بخواهیم شرایط فعلی را تحلیل کنیم، هم تورم میانگین رشد دارد و هم تورم ماهانه رشد دارد، اما تورم نقطه به نقطه کاهشی است.
حال باید ببینیم ظرف یکی، دو ماه آینده چه وضعیتی را پیدا میکند؟ منتها سوال این است که چرا مجددا تورم ماهانه رو به افزایش است؟ اصلیترین دلیل اینکه میتوان به افزایش رشد نقدینگی اشاره کرد. علیرغم اینکه در یکسال گذشته، یعنی شهریور سالجاری به شهریور سال قبل که بانک مرکزی آمار رشد نقدینگی را داده، حدود ۳۷ درصد است که عدد آن به بیش از پنجهزار میلیارد تومان رسیده، به رغم اینکه براساس گزارشهای بانک مرکزی و همچنین خزانهداری، ما در یکسال گذشته هم شاهد افزایش درآمدهای نفتی و هم شاهد افزایش درآمدهای مالیاتی بودیم و به رغم اینکه این دو منبع درآمد افزایشی بوده ولی رشد نقدینگی نسبت به یکسال ماقبل تقریبا ۴، ۵ واحد کم شده. وقتی درآمدهای نفتی و درآمدهای مالیاتی رشد میکند، انتظار این است که رشد نقدینگی کمتر بشود، اما وقتی رشد نقدینگی بیشتر شده، نشانه این است که دولت مصارف خود را صرفا از محل منبع درآمد نفتی یا مالیاتی پوشش نداده و درواقع به یک نوعی سراغ استقراض به شکل مستقیم و چه استقراض به شکل غیرمستقیم که میشود از طریق بانکها رفته و بخشی از مسائل منابع خود را حل کرده است. در نتیجه آثار این را در رشد نقدینگی میبینیم و همچنین در رشد نرخ تورم شاهد هستیم.
البته اگر بخواهیم یک تحلیل هم راجع به اجزای تورم بدهیم، به مسکن هم باید اشاره کنیم که یک عامل رشد نقدینگی است و در کلانشهرها مثل تهران ۵۰ درصد هزینه خانوارها را تشکیل میدهد و در بقیه شهرها گاهی اوقات تا یک سوم درآمد. افزایش مالالاجاره یک فاکتور بسیار مهم در افزایش تورم است و همچنین افزایش قیمت خوراکیها که باید ببینیم طی ماههای آینده چه اتفاقی میافتد؛ لذا خلاصه بحث اینکه افزایش مجدد نرخ تورم هم ناشی از اجاره بهای مسکن و هم خوراکیها و هم رشد نقدینگی است.
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز کیهان با عنوان به کاهدان زدید! نوشت: بحث «حجاب» در ایران نمیتواند دستمایه یک شورش موفق علیه نظام و ارزشهای آن گردد و یکی از مهمترین نقطه ضعفهای دشمن در آشوبهای اخیر، این بود که از حجاب شروع کرد و البته بحث حجاب در یک عنوان بزرگتر یعنی «زنان» هم همین حکایت را دارد؛ یعنی ایجاد اغتشاش و تنش با موضوع زنان نیز در جمهوری اسلامی به سرانجام نمیرسد و خود به نقطه ضعف دشمن در طراحی توطئه تبدیل میشود.
بر همین اساس در اغتشاشهای اخیر سه اتفاق به موازات هم افتاده است؛ یک اتفاق این است که اگرچه عده معدودی از دختران در سنین ۱۵ تا ۲۰ سال خارج از گود آشوبها روسری را از سر برگرفتند، حجاب به شعار میدانی تبدیل نشد، در این میان ۸۳ درصد بانوان در نظرسنجی گفتهاند به حجاب اعتقاد دارند و بیش از ۷۰ درصد گفتهاند حتی در میهمانیهای خانوادگی روسری خود را حفظ میکنند. دومین موضوع گستردگی اغتشاشات بود که دشمن روی آن حساب کرد، ولی آنچه عملاً اتفاق افتاد، بسیار کمتر از برنامه و انتظار دشمنان بود؛ بنابراین معلوم شد که بحث حجاب در جامعه ایران تحریککننده نیست. اصولاً در ۴۳ سال گذشته حجاب در جامعه ایران یک چالش واقعی نبوده است، تا بیحجابی بتواند ماده تحریک باشد. سومین موضوع حضور بسیار ناچیز زنان در اغتشاشات بود. برابر آمارهای موجود از حدود یک دهم یک درصد جمعیت کشور که در فضای اغتشاش قرار گرفتند، فقط ۲۱ درصد آنان را خانمها که عمدتاً در سنین بین ۱۵ تا ۲۲ سال بودند، تشکیل دادند. در واقع آنچه اتفاق افتاد، تجمعات محدود مردانه به نام زنان بود!
در بررسی و ارزیابی این موضوع باید گفت دشمن در این اغتشاشات به کاهدان زده و نادانتر از همیشه ظاهر شده است، چرا که:
۱- حجاب در ایران یک ارزش دیرین اجتماعی و نشانه حجب و حیا و بزرگی زن ایرانی بوده است. اساساً حجاب، زن ایرانی را از زن رومی و غیر آن متمایز و ممتاز ساخته است. نگاهی به کتیبهها و آثار مکتوب تاریخی ایران در هر قطعه سرزمینی که به نام «ایران تاریخی» ثبت شده است، از قرقیزستان تا سواحل مدیترانه، این تمایز معنادار و افتخارآمیز را نشان میدهد.
در دویست سال گذشته غرب دقیقاً برای غلبه بر ایران اسلامی و ایران تاریخی به حجاب زن ایرانی به عنوان مهمترین عنصر هویتی این جامعه حمله کرده و تحت عناوینی نظیر تجددخواهی تلاش کرده تا این گوهر پربها را از دست آنان بگیرد. جالب این است که براساس آنچه در آثار و میراث فرهنگی ما مشاهده میشود، حجاب در هیچ دوره زمانی، زن ایرانی را از عرصه جامعه به پستوها سوق نداده و حضور او را در جامعه لازم شمرده است. نقش زنان در حال فعالیت اجتماعی روی کتیبهها نشان میدهد، حجاب و فعالیت اجتماعی هیچگاه نقطه مقابل هم نبودهاند و دقیقتر این است که بگوییم کتیبهها و کتب تاریخی میگویند اساساً حجاب یکی از مهمترین کمککنندهها به زنان ایرانی برای ایفای نقش اجتماعی بوده است. البته حجاب مانع میشود که یک زن از یک عنصر کنشگر و در حال ایجاد کار به عنصر منفعل و فرعی تبدیل گردد.
چه در نظرسنجی مرداد ماه و چه در نظرسنجی مهر ماه یک دستگاه معتبر نظرسنجی، زنان ایران از داشتن حجاب حمایت کرده و آن را جزء ضروری فعالیت اجتماعی خود میدانند. در این نظرسنجی ۹۳ درصد پرسششوندگان گفتهاند حجاب را مانع فعالیت اجتماعی و آزادی عمل خود نمیدانند.
در آن سوی قضیه هم عدهای تلاش کردند تا کمحجابی یا بیحجابی معدودی از خانمها را یک «کنش سیاسی» معرفی و در نقطه مقابل نظام سیاسی قلمداد نمایند؛ در حالی که در میان خانمهایی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، فقط ۱۵ درصد گفتهاند بیحجابی یک کنش سیاسی است. در این میان بیش از هفتاد درصد از این دسته از همین خانمها هم گفتهاند از ارزشهای جامعه نظیر استقلال، تمامیت ارضی کشور، نظام سیاسی، رهبری، شهدا و احکام اسلام حمایت میکنند.