حسین فاطمی، روزنامهنگاری که زندگیاش را با سیاست گره زده بود، در چنین روزی با حکم محمدرضا شاه پهلوی، اعدام شد؛ چهرهای که یکی از شجاعترین روزنامه نگاران تاریخ ایران و یکی از مهم ترین وزیران امور خارجه محسوب میشد و ردش به پررنگی در اسناد سیا مشهود است.
به گزارش «تابناک»، هر چند که او در دورهای وزیر امور خارجه کشور بود و به واسطه ارتباطاتش با سیاسیون و جریانات سیاسی شناخته میشد، اما باید گفت دکتر فاطمی در وهلهی اول یک روزنامهنگار بود و با مطبوعات و با استفاده از قلمش وارد دنیای سیاست شد.
دکتر فاطمی در سال ۱۲۹۶ در نائین متولد شد. از دوران دبیرستان با نوشتن در نشریه هفتگی «باختر» که توسط برادر بزرگترش اداره میشد، وارد دنیای روزنامهنگاری شد و پس از آن به تهران مهاجرت کرد تا وارد دنیای بزرگ مطبوعات و سپس سیاست شود.
فاطمی در تهران روزنامه «باختر امروز» را بنا نهاد که در جریان ملی شدن صنعت نفت نقش مهمی در آگاهیرسانی ایفا میکرد.
او از زمانی که مصدق نماینده مجلس بود، طرفدار اندیشههای سیاسیاش بود و او را از معدود افرادی میدانست که میتوانند رسالت خود را برای حفظ کشور ایفا کنند. محمد مصدق بعد از نخست وزیر شدن، فاطمی را به عنوان معاون سیاسی خود معرفی کرد.
فاطمی از همان ابتدا منتقد سرسخت حکومت پهلوی بود و به خاطر نوشتن مقالات تند و کوبندهاش چند بار بازداشت شده بود. او چند بار از ترور نافرجام جان سالم به در برد. اما در نهایت به سال ۱۳۳۳ در چنین روزی ـ ۱۹ آبان ماه ـ به جرم اقدام علیه سلطنت پهلوی به اعدام محکوم شد.
حسین فاطمی با محمد مصدق در شورای امنیت سازمان ملل متحد
حسین فاطمی، روزنامهنگاری آزادیخواه و مخالف ۱۰۰ درصد با سلطه بیگانگان به ویژه انگلیسیها بود. او چه در مقام یک روزنامه نگار متعهد و چه در مقام یک سیاستمدار مسوول تمام تلاشش را میکرد تا مردم را آگاه کرده و دست سلطهگران را از کشور کوتاه کند.
به جانش سوء قصد میشد، دستگیر و تهدید میشد اما هیچگاه شنیده نشد که فاطمی از مواضعش عقبنشینی کند و یا به قصد حفظ جان و کسب منفعت به طرفداری و مجیزگویی از حکومت بپردازد. قلمش نیشدار و مواضعش مشخص بود. شاید برای همین بود که نیروی استکبار حضورش را در عرصه مطبوعات و سیاست تاب نیاورده و در نهایت در سن ۳۷ سالگی صدای آزادیخواه او را برای همیشه خاموش کرد.
حسین فاطمی به روایت اسناد سی آی ای
در 25 خرداد 1396، تعدادی از اسناد مربوط به رویدادهای سالهای 1951 تا 1954 میلادی درباره اشخاص و فضای سیاسی حوالی کودتای 28 مرداد 1332 منتشر شد. بخش کمتری از این اسناد، پیشازاین از سوی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا منتشر شده بود، بخش عمدهای از اسناد نیز در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان سیا در دسترس عموم قرار گرفت، اسنادی که اخیرا یعنی 64 سال پس از کودتا، منتشر شده است، شامل یک کتاب هزارو هفت صفحهای است که نقش آمریکا را در براندازی دولت دکتر مصدق نشان میدهد. در این مجموعه 375 سند منتشر شده است. اسناد در چهار بخش با عنوانهای «تلاشهای آمریکا برای بررسی دولت مصدق از فوریه ۱۹۵۱ تا فوریه ۱۹۵۲» شامل 66 سند، «بحران سیاسی جولای ۱۹۵۲ ایران و پیامدهای آن» شامل 102 سند، «برنامهریزی و اجرای عملیات آژاکس در آگوست ۱۹۵۳» شامل 140 سند، «روزهای پس از عملیات آژاکس از سپتامبر ۱۹۵۳ تا دسامبر ۱۹۵۴» شامل 67 سند، دستهبندی شده است.
در 11 سند به طور مستقیم از حسین فاطمی نام برده شده است و در آنها به نقش حسین فاطمی در وقایع اشاره شده است. این اسناد نشان میدهد که سازمان سیا تا پیش از سال 1332 توجه چندانی به حسین فاطمی ندارد و او را مهره بیاثری میداند؛ اما در ماههای منتهی به کودتا متوجه نقش مهم حسین فاطمی در فضای سیاسی کشور میشود و در گزارشهایش بیشتر به او میپردازد. سازمان اطلاعات مركزي آمريكا در سند چهارم مهر 1332 یعنی در زمان اختفای حسین فاطمی، عموم مردم را خواستار محاکمه و تنبیه حسین فاطمی توصیف میکند. تأکید و سعی در فهم نگرش عموم «مردم» در این اسناد- هرچند درست یا نادرست- اهمیت دارد، این تأکید نشانه تلاش برای دردستگرفتن نبض جامعه ایران برای کسب توان مدیریت میدان سیاسی است. منطقی است که توجه به توالی رویدادها برای فهم این جملات مهم است و طبیعتا ترجمه کامل این اسناد فهم دقیقتری از این اشارات به ما خواهد داد.
سند شماره 136
تهران، 9 آبان 1331/30 اکتبر 1952، ساعت 3 بعدازظهر
دکتر مصدق با همراهی مشاور ارشدش فاطمی، توسط اقدامات سرکوبگرانه علیه طرح ژنرال زاهدی و همچنین با اقدام متهورانه منتفیکردن روابط با انگلستان، توطئه ... را موقتا دفع کرد.
سند شماره 150
واشنگتن، 21 آذر 1331/ 11 دسامبر 1952
فاطمی، وزیر امور خارجه، بیباک، جاهطلب و یک بازوی قدرتمند تاکتیکی است و ممکن است قدرتش افزایش یابد.
سند شماره 154
واشنگتن، 30 بهمن 1331/ 19 فوریه 1953
هرکسی که مردانِ اطراف مصدق را همانطور که من میشناسم بشناسد، میداند که آنها مردانی نیستند که توانایی تکمیل و عملیکردن برنامههای دولت را تا پایان داشته باشند. فاطمی، کاظمی، مکّی، حسیبی و بقیه همه عواملِ سیاسی بیاثر هستند.
سند شماره 157
واشنگتن، 5 اسفند 1331/ 24 فوریه 1953
در 22 فوریه 1953 (سوم اسفند 1331)، فاطمی وزیر امور خارجه ایران گفت که این تصمیم ممکن است چند روز زمان ببرد (منظور تصمیم مصدق در مورد پیشنهاد بریتانیا برای حل اختلافات نفتی و پیشنهاد آمریکا برای خرید نفت بعد از بهتوافقرسیدن طرفین است). در ادامه مطبوعات تهران عدم پذیرش پیشنهادهاي بریتانیا و ردشدن استعفای مصدق را پیشبینی کردند.
سند شماره 201
تهران، 15 اردیبهشت 1332/ 5 می 1953، ساعت 2 بعدازظهر
امینی یکی از اعضای بانفوذ و خونی خاندان قاجار است و قطعا حمایت شاه کنونی ایران را که پدرش قاجارها را برکنار کرد، نخواهد داشت. خاندان با دوراندیشیِ جاهطلبانه و فرصتطلبانه یک اتحاد موقت را در راستای منافع خود به وجود آورده است. دوستی او با خانهای قشقایی و فاطمی وزیر امور خارجه شک ما را برای توجه بیشتر به انگیزههای امینی تقویت میکند.
سند شماره 205
تهران، 29 اردیبهشت 1332/ 19 می 1953
به این پرسش بازگردیم که حامیان ژنرال زاهدی چه کسانی هستند، منابع دیدگاههای شاه درباره صفبندی سیاسی کنونی در ایران را توضیح دادهاند. در یک سو، گروهی متشکل از معظمی، فاطمی، خاندان امینی و مکّی هستند و تلاش میکنند کنترل موقعیتهای کلیدی دولت را در دست بگیرند، این مردان با اینکه میدانند روزگار مصدق سپری شده است در تلاش هستند او را بهعنوان پرچمدار فعالیتهای خود و بزرگترین تهدید علیه شاه در قدرت نگه دارند. آنها فهمیدهاند که هیچکس به اندازه مصدق، در مقام نخستوزیری، آنقدر دیوانه نیست که بتواند منزلت پادشاه را خدشهدار کند. در سوی دیگر، گروهی به رهبری ژنرال زاهدی و دکتر بقایی وجود دارد که تظاهر به عقلانیبودن و هدفداربودن نیاتشان در دولت ایران میکنند. با این وجود، شاه تشخیص داد که بین گروه معظمی-فاطمی-امینی که ناسپاس هستند و ایران را به سمت نابودی میبرند و گروه زاهدی-بقایی که به شاه احترام میگذارند و سعی در حفظ کشور دارند، به کدام گروه بیشتر اعتماد کند.
سند شماره 209
واشنگتن، بدون تاریخ
حزب کمونیستی توده دیگر غیرقانونی نیست و اکنون براساس حکم دادگاه از تاریخ 26 اردیبهشت 1332 میتواند آشکارا فعالیت کند، تعدادی از اعضای زندانی حزب توده آزاد شدهاند، مشخص نیست که این اقدام توسط دولت مصدق حمایت و تأیید میشود یا خیر. بههرحال تاکنون اجازه این تصمیم را داده است. در روز یکشنبه، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه، در بیانیهای گفت در این موضوع سخن آخر گفته نشده است، به نظر میرسد دولت نمیداند چه بکند و از این مسئله طفره میرود.
سند شماره 283
تهران، 29 مرداد 1332/ 20 آگوست 1953، به وقتِ ظهر
ایرانیها از تمام طبقات اجتماعی از نمایش بدی که توسط عناصر ضدشاه طرفدار مصدق اجرا شد ابراز انزجار کردند. برای مثال، زمانی که دستههای اراذل و اوباش پرچمهای قرمز برافراشتند و با خواندن سرودهای کمونیستی مجسمه شاه را شکستند و به خانهها و مغازهها و تصاویر شاه هجوم بردند مردم خشمگین شدند. مردم به واسطه زبان فریبنده فاطمی، وزیر امور خارجه و سردبیران روزنامههای ایرانیِ حملهکننده به شاه، از واقعیت دور شده بودند.
سند شماره 306
تهران، 6 شهریور 1332/ 28 آگوست 1953
در یکشنبه 16 آگوست (25 مرداد 1332)، اخبار مربوط به مصاحبه مطبوعاتی فاش شد. واقعیت این است که مصدق فرمان شاه (مبنیبر عزل مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی) را دریافت کرده است اما هنوز افرادِ کمی رونوشت فرمان را دیدهاند. روز سهشنبه 27 مرداد گزارشاتی از فرمانِ شاه در چندين روزنامه چاپ شد و فاطمی وزير امور خارجه منکر فرمان شد. بااينوجود اين سخنان در همهجا پخش شد و تعداد كسانی كه رونوشت را ديده بودند رو به افزايش بود. در همین زمان، فاطمی به این دلیل که باعث شد مجسمههای هردو شاه در شهر تخریب بشوند به ما یاری رساند، سخنرانیهای توفانی او در حمله به شاه ایرانیان را رنجاند و آنها را مصمم کرد که دست به عمل بزنند، ترس مردم از خطر کمونیست، به علاوه خشم مردم از اقدامات فاطمی با تمایلات احساسی برای اینکه دست به عمل بزنند ترکیب شد. تنها یک جرقه لازم بود تا آتشسوزی آغاز شود.
سند شماره 325
تهران، 4 مهر 1332/ 26 سپتامبر 1953
نگرش عمومی نسبت به مشاوران مصدق، به صراحت با بیاناتی که درباره نخستوزیر سابق گفته شده بود متفاوت است. وزیر سابق امور خارجه، حسین فاطمی احتمالا منفورترین مرد در تاریخ متأخر ایرانیان است. عناصر ضدِ مصدق کمتر از حامیان وفادار به مصدق نسبت به فاطمی تندی میکنند، این حامیان وفادار به مصدق به خاطر شکست مصدق، فاطمی را در رأس مشاورانِ نالایق سرزنش میکنند. در روز 28 مرداد زمانی که گزارش شد «مردم حسین فاطمی را تکهتکه کردند» به نظر میرسد گزارش برای عموم ایرانیان، بدونتردید خوشایند بود. تلاشها برای دستگیری فاطمی هنوز بالاترین خواست عموم مردم است. سپس، همانطور که توسط عموم ایرانیان قضاوت شد نمایندگان مجلس، شایگان، زیرکزاده، سنجابی و حسیبی به ترتیب محکوم شناخته شدند. سه نفر اول به همراه فاطمی برای همکاری مصدق با حزب توده سرزنش میشوند، حسیبی برای همکاری در شکست دولت مصدق در مسئله نفت و دستنیافتن به یک توافق مطلوب سرزنش میشود؛ یک دلیل قوی برای سرزنش ممکن است این باشد که حسیبی مانند فاطمی، بدون کارآموزی در سیاست از یک موقعیت گمنام به یک موقعیت مؤثر در بالاترین مقام دولت دست یافت. این چهار نفر مانند فاطمی، به یک اندازه نزد حامیان و مخالفان مصدق منفور هستند. به نظر میرسد که نه دولت و نه مردم نگران مجازات مشاوران مصدق و افسراني مانند افسر سابق ریاحی نیستند؛ فاطمی باید دستگیر شود، این موقعیت ممکن است راحت تغییر کند.
سند شماره 344
تهران، 14 آبان 1332/ 5 نوامبر 1953
اگرچه ژنرال دادستان (فرماندار نظامی تهران) به طور خاص به نهضت مقاومت ملّی جدید که تحتتأثیر حزب توده است اشاره نکرد اما نشان داد که دولت از اتحاد میان حامیان گوناگون مصدق و عناصر حزب توده آگاه است. او اعلام کرد که حسین فاطمی وزیر سابق امور خارجه، دکتر سنجابی، مهندس حسیبی و مهندس زیرکزاده به طور غیرقانونی از منابعی که در دولت مصدق در اختیار داشتند برای پیشبرد اهداف توده و سازماندهیکردن حامیان مصدق استفاده میکردند.