تابناک /حسین بشیری_ بی گمان رخدادهای اخیر کشور را باید مصداق بارز یک جنگ ترکیبی دانست. وقتی حقایق با جعل و دروغ درآمیخته می شوند و گزاره های نادرست تحویل افکار عمومی می شود و یا وقتی از منافقین و سلطنت طلبان گرفته تا گروهک های تجزیه طلب به دنبال تشدید ناآرامی در کشور هستند و یا وقتی شاهد برخوردهای مسلحانه در سطح برخی شهرها هستیم، باید به این مهم فکر کنیم، برنده اصلی این جنگ ترکیبی چه کسانی خواهند بود و اگر معترض و منتقدیم، قرار است قطار این مطالبه گری در ایستگاهی برای سعادتمندی ملت ایران توقف کند یا در ایستگاهی برای تامین منافع برخی از کشورهای منطقه ای و غربی؟
بدون تردید در این روزهای اخیر، اذهان و افکار جامعه ایرانی در هر قشر و گروهی به نوعی درگیر این مسائل بوده و این حوادث متاسفانه توانسته تاحد زیادی بر امور مهم کشور سایه افکند، به گونه ای که از سیاست خارجی و اقتصاد گرفته تا امور مهم ورزشی به مانند حضور تیم ملی فوتبال در جام جهانی در زیر سایه این حوادث قرار گرفته اند و بسیاری از حقوق عامه در پس همین تحولات و آثار ناشی از آن مانند اختلال در شبکه اینترنت تضییع و تحدید شده است.
اینکه چرا این اوضاع رخ داده، قطعا علل متعدد و متکثری دارد که هم باید در داخل جست و هم در خارج و همچنین باید مقصرین را پیدا کرد؛ اما نکته مهم این است که این مسیر و این گونه به اصطلاح اقدام اعتراضی که دیگر نمی توان نام اعتراض بر آن نهاد قرار است چه آخر و عاقبتی داشته باشد؟!
اگر به دقت به تحولات اخیر در جامعه نگاه کنیم، می بینیم که هرچند بحث اعتراض و انتقاد برخی از مردم، آغازگر و نقطه شروع این تحولات بوده، متاسفانه شاهدیم که روز به روز اتفاقات هشدار دهنده و ناخوشایندی رخ می دهد که هر عقل سلیمی را به تفکر وامی دارد.
اگر به حوادث دلخراش اخیر در کشور که در سایه همین نارامی ها رخ داده توجه کنیم، می بینم که حدودا متاثر شدن از اخبار ناموثق، موجب شده تا مسیر مطالبه گری روز به روز منحرف تر و غیرقابل توجیه تر گردد.
واقعیت این است که هر گروه و دسته و عقیده منتقد و معترضی که نگاهی معقولانه و منطقی به شرایط کشور داشته باشد، می داند که نسبت به مسائل مهمی چون ترورهای مسلحانه و تجزیه طلبی و دخالت خارجی و نقض استقلال کشور باید حساس بود و از زمینه چینی برای وقوع چنین بحران هایی پرهیز کرد.
اینکه چرا برخی از گروه های و افراد شناسنامه دار در این شرایط وارد عرصه روشنگری نمی شوند و یا اگر تمایل هم داشته باشند، ممکن است ناتوان از این امر باشند و یا اینکه برخی از دستگاه های اطلاع رسانی رسمی فاقد قدرت اقناع کردن افکار عمومی هستند، قطعا دلایل متعددی دارد که هم مردم و هم مسئولین باید به آن توجه داشته باشند که چرا چنین شده؛ اما واقعیت این است که صحنه حاضر، بزنگاهی خطیر برای مردم و مسئولین است که باید تصمیمات و مواضع مناسب بگیرند و توجه داشته باشند که شاید برخی اشتباهات قابل جبران باشند؛ اما برخی اشتباهات هم هستند که دیگر هیچ راهی برای جبران آن وجود ندارد.