به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۳۰ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهایی مرتبط با اولین بازی ایران در جام جهانی قطر مقابل انگلیس، گزارشها از رخدادهای مهاباد، پیام ولایتی به مردم جمهوری آذربایجان و ۴۰۰هزار کسب وکار در معرض نابودی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با تیتر مدل امریکایی انتقال بحران از درون به بیرون نوشت: هژمونیسازی در نظام بینالمللی برای امریکا در ۷۰ سال گذشته، در یک روی سکه، تولید بحران در نقاط مختلف جهان، جنگافروزی، کودتا و دستاندازی با هدف سیطره و غارت ثروت دیگران بوده تا بتواند امریکا را رشد و توسعه داده و در اوج باقی بماند. دکترینهای امریکایی، اساساً، بحران زیست است و نمیتواند به عنوان بازیگر ناظر و تماشاچی بماند.
در این رویکرد، امریکا منتظر بحران در نقاط دیگر نمیماند، بلکه تولید بحران کرده و با مدیریت آن، مسیر مطلوب و طراحی شده را دنبال میکند تا اهداف نهایی را محقق نماید. یک مثال ساده و نزدیک این است که اگر در غرب آسیا با پدیدهای نو، بهنام مقاومت و جبهه مقاومت روبهروست، که کارکرد آن فرسایش سلطه و هژمونی منطقهای امریکا و غرب و رژیم صهیونیستی است و تمامی راهبردهای مستقیم و غیرمستقیم خود را آزموده و بهنتیجه نرسیده، برای بازگشت به منطقه، راهبرد جنگ نیابتی-تروریستی را طراحی کرده و به اجرا میگذارد. داعش و دیگر شاخههای ساخته شده القاعدهای و سلفی و تکفیری و خونریز و وحشی، بهعنوان ابزار جدید، ساخته و پرداخته میشوند و عروسکگردانی از یک سو و ژست مبارزه با تروریسم در لایه دوم، برای بازسازی سیطره و سلطه مجدد و به عقب راندن مقاومت، بهکار گرفته میشود. حاصل این استراتژی این است که امریکا بتواند بر امتیازات، ثروت و مزیتهای دیگران به نفع خود و با نام منافع منطقهای و جهانی امریکا، دست یابد. ولی نوع دیگر و روی دیگر سکه استراتژیهای بزرگ امریکا، صادرکردن بحران از درون و تخلیه این بحرانها بر کشورهای هدف است، که در نمونه تازه و جدید آن باید به جنگ اوکراین اشاره کرد که اهداف گوناگونی را دنبال میکند.
تیتر اصلی این استراتژی، مهار و فرسایش روسیه است، ولی در لایههای پنهان آن، نابودی اقتصاد آلمان و اروپاست که در چشمانداز تحولات جهانی، میتوانست برای هژمونی جهانی امریکا، تهدیدزا باشد و از زیر سلطه ۷۰ ساله امریکا خارج شوند و امریکا را در مسابقه اهرمهای قدرت با چین تنها بگذارند. روابط عمیق و تنگاتنگ آلمان و اروپای مرکزی و شمالی با روسیه، از میزان چسبندگی آنها به امریکا، کاهش تدریجی را ثبت میکرد و این امر خوشایند امریکا نبود. امریکا هم از درون بهجز بحران شکاف و دوقطبی سیاسی و حزبی، با تراکم بحران مؤلفههای اقتصادی روبهرو بوده که بنا به ارزیابی صاحبنظران بزرگ امریکایی، این کشور را با موج قویتری از بحران ۲۰۰۸ مواجه میکرد. اگر اکنون در جنگ اوکراین، اغلب اهرمهای فشار علیه روسیه، معکوس شده و سرریز سیاستهای عقوبتی بر اروپا ریخته شده و اقتصاد اروپا و حتی معیشت مردم با دشواریهای بیسابقه روبهرو شده، و بیشتر صنایع یا تعطیل شده یا در وضع بحرانی بهسر میبرند، این شاخصها تماماً به نفع امریکا تمام شده و بیشتر انبارهای فرسوده سلاح، بهنام کمک به اوکراین، تخلیه شده و گاز ارسالی به اروپا، به قیمت چهار برابر قیمت روسی بهفروش رفته و در تصویر کلی، ارکان قدرت سرمایهداری در بخش انرژی و سلاح، برنده اصلی جنگ در اوکراین هستند. حال آنکه اروپا به نقطهای رسیده است که اگر مقامات وزارت خارجه و دستگاههای مسئول، تکانی بخورند، بسیاری از متخصصان و تکنولوژیهای اروپایی، بهسادگی قابل جذب به ایران هستند.
در واقع امریکا، با صدور بحران اقتصادی از طریق یک رویکرد امنیتی در گسترش ناتو به شرق، هدفهای گوناگونی را محقق کرده است و زمان اوجگیری بحران اقتصادی در امریکا را به تعویق انداخته است.
سید جلال فیاضی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان، با عنوان بایدها و نبایدهای گفت وگوی مسئولان با مردم و جوانان نوشت: سران قوا در نشست اخیر خود برحضور همه مسئولان در ردههای مختلف قوای سهگانه در اجتماعات مردمی به ویژه جوانان تاکید کردند.
پس از اعتراضات اخیر این تصمیم فینفسه میتواند اقدامی مثبت برای بهتر شدن تعامل حاکمیت و مردم و احیای اعتماد آسیب دیده مردم تلقی شود مشروط به این که؛
۱- مسئولان، مردم را به عنوان «ارباب» خود به رسمیت بشناسند و به معنای واقعی کلمه خود را «نوکر مردم» بدانند. چنین باوری -اگر واقعی باشد- میتواند رفتار مسئولان را در این اجتماعات تنظیم کرده و از برخوردهای ناشی از غرور و تکبر آنان جلوگیری کند.
۲- مسئولان قبل از حضور در اجتماعات مردم و جوانان در زندگی روزمره خود «زیست مردمی» را تجربه کنند.
۳- حضور موثر و اعتماد آفرین مسئولان در اجتماعات مردم به معنای مراسم پر جمعیت و سخنرانیهای یک طرفه نیست. این سخنرانیهای یک سویه عمدتا سرشار از شعار، ترسیم غیر واقعی از وضعیت جامعه، بزرگ نمایی موفقیتها، نادیده گرفتن مشکلات عدیده مردم و تلاش برای توجیه آنها و وعدههای بدون عمل است و هرگز نمیتواند اعتماد آفرین باشد.
۴-مسئولان بایددر اجتماعات مردمی و جوانان یک شنونده خوب با آستانه تحمل بالا باشند.
مردم گلایههای زیادی دارند و گاهی ممکن است با عصبانیت وبیانهای تند در حضور مسئولان اعتراض کنند. تندخویی مسئول در برابر یک جوان معترض و عصبانی هرگز به حل مساله منجر نمیشود. همچنین انتظار میرود همه تریبون دارها در سخن گفتن و گفتگو با مردم، اخلاق را رعایت کنند.
۵-مسئولان مشکلات موجود جامعه را توجیه نکنند و به هر قیمتی به دفاع بی قید و شرط از عملکرد خود نپردازند. بزرگ نمایی عملکردها، بی توجهی به مشکلات مردم و نداشتن صداقت در گفتگو سه آفت سخن گفتن در میان مردم است.
۶-تردیدی نیست که دشمنان از هر اعتراضی سوء استفاده کرده و سعی میکنند بر این اعتراضات موج سواری کنند؛ اگر دشمن چنین نکند دشمن نیست. اما طبیعتا باید متناسب با واقعیتها برای ناکار آمدی و ضعفهای داخلی در بروز نابسامانیها وزن متناسب قائل شد.
۷- پذیرش اشتباه، عذرخواهی، پرهیز از وعده بدون پشتوانه وعمل و حتی در مواقعی استعفا و کنارهگیری از مسئولیتی که شایسته آن نیستند میتواند برای جامعه اعتماد آفرین باشد. انتظار میرود مسئولان حاضر در اجتماعات مردمی به وعدههای خود برای پیگیری و حل مشکلات پایبند باشند و با تعیین ضربالاجل، نتیجه اقدامات خود را درباره مطالبات مردم به آنها اعلام کنند.
۸-حضور در اجتماعات مردمی و جوانان، زمانی اعتماد آفرین است که مسئولان و ارکان نظام از یک سو بپذیرند برخی از اصول مهم قانون اساسی وحتی برخی قوانین جاری برزمین مانده اند و از دیگرسو تجدید نظر و بازنگری در برخی سیاست ها، قوانین، مقررات و اصلاح شیوهها را قبول کنند و برای تحقق آن در موعدی که قول میدهند تلاش کنند. برخی ازسیاست ها، قوانین، مقررات وشیوههای رایج با واقعیتهای موجود جامعه مطابقت ندارد و موجبات نارضایتی مردم را فراهم میآورد. نباید در برابر اصلاح این موارد مقاومت بیجا کرد.
۹- کوتاه سخن این که هدف اصلی و جان مایه این نگاره آن است که گفت وگوی مسئولان با مردم وجوانان باید به احیا و بازسازی اعتماد آسیب دیده ملت منجر شود و مردم آثار این حضور را دراحیای اصول برزمین مانده قانون اساسی و تغییربرخی سیاست ها، شیوهها و روشها ببینند و در نتیجه کاهش بار مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی درجامعه را به طور واقعی احساس کنند.
احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز مردمسالاری نوشت: تیم ملی فوتبال کشورمان پس از تلاشهای فراوان و صرف هزینههای بسیار به جام جهانی راه یافت.
آن روزها که بچهها در میدانهای مسابقه بازی میکردند و از هر مرحلهای به مرحله بالاتر میرفتند شاهد چه شادیها و غرورهایی بودیم. تا بالاخره مقدمات برگزاری مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ در کشور همسایهمان قطر فراهم و فوتبالیستهای ایرانی به قطر سفر کردند. اما هیچ گاه تیم ملی ما و شاید تیم ملی هیچ کشوری اینقدر غریب نبود.
روزی که بچههای تیم ملی را توسط مادر شهید از زیر قرآن رد کردند خرسند شدم که تاثیر هیجانات حاکم بر فضای سیاسی کشور بر این اتفاق بزرگ آن قدر نبوده که غبار غربت بر چهره یوزهای ایرانی بنشیند و چه بجا بود کار آن مادر شهید، چرا که از قدیم رسم ما ایرانیها این بود که اگر خانواده فامیل یا همسایه عزادار بودند برای برگزاری جشن عروسی از خانواده عزادار اجازه میگرفتند و بدرقه مادر شهید به نشانه اجازه شادی خانوادههای شهدا و جانباختگان وطن برای مسابقات جام جهانی فوتبال تلقی شد؛ لذا به عنوان کوچکترین عضو جامعه ایرانی از عموم مردم وقت شناس ایران به ویژه فوتبال دوستان عزیز تقاضا میکنم در طول دوره برگزاری جام جهانی به ویژه روزهای بازی تیم ایران، تیم ملی را تشویق کنند و اگر طیفهای مختلف جوانان ایرانی در داخل و خارج، فارغ از نگاه سیاسی در کنار هم و همه با هم در کنار تیم ملی باشند و در ایام مسابقات فقط یک صدا از جوانان ایرانی شنیده شود و آن تشویق جانانه تیم ملی فوتبال ایران باشد شاید زمینهای برای تحکیم پیوند مردم ایران و کاهش آلام و کدورتها باشد و شاید این همبستگی مقدمهای برای تفاهم بیشتر در مسیر آیندهای بهتر برای ایران عزیز باشد.