به گزارش تابناک به نقل از فارس، مرحوم محمدرضا حکیمی که او را فیلسوف عدالت نام مینهند تأکید شدیدی داشت که جامعه باید منهای فقر باشد به طوری که در آن فقیری یافت نشود. اما آیا این سخن یک آرمان انتزاعی است یا قابلیت تحقق دارد؟ در ادامه پاسخ را از خود او میگیریم که در کتاب «جامعهسازی قرآنی» آمده است.
امر به فراگیری عدالت، یعنی عدالت حداکثری شدنی است
ممکن است پنداشته شود فراخوانی به ساختن جامعه منهای فقر یک خواسته ذهنی و آرمانی است و چنین چیزی ممکن نیست. این سخن ممکن است گفته شود و بسیار هم گفته شود، لیکن پنداری بیش نیست! زیرا قرآن کریم امر میکند به اجرای عدالت و حضور عدالت را در زندگی های مردمان واجب میداند. در علم اصول فقه با دلایل عقلی و نقلی ثابت شده است که تکلیف کردن به چیزی که ممکن و شدنی نیست و انجام دادن آن از قدرت و توان انسانها بیرون است ممکن نیست، یعنی هیچ خردمندی کاری را که عملی نیست تکلیف نمیکند و واجب نمیسازد. پس معلوم میشود اجرای عدالت ممکن است و کاری است شدنی از این رو خداوند متعال آن را واجب کرده است. همچنین قرآن کریم هدف اجتماعی از بعثت پیامبران را اقامه قسط معرفی کرده است که همان حضور عدالت در میان مردمان به صورتی سرشار و همهگیر، یعنی ساختن جامعه «قائم بالقسط»آیا ممکن است که خداوند حکیم دانا و مهربان و عادل امری را که شدنی نیست هدف نهضت دراز دامن و بزرگ آهنگ پیامبران خود قرار داده باشد؟ نه، هرگز! پس اقامه قسط و اجرای عدالت ممکن است و عملی است.
عدالت، سرمنشأ سعادت
عدالت چیست؟ عدالت بنابر سخن دو مفسر حقیق قرآن از مراد خدای سبحان و معصوم در قلمرو هدایت و تربیت انسان همان است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگی به استغنا برسند و به راه رشد درآیند. بدون عدالت تربیت نیست و بدون تربیت رشد نیست و بدون رشد هدایت نیست و بدون هدایت معرفت نیست و بدون معرفت عبادت نیست و بدون عبادت سعادت نیست؛ زیرا سعادت کامل از راه ارتباط انسان با خدا و در حال ارتباط انسان با خدا تحقق مییابد.
دم زدن از دین با اجرای عدالت شدنی است
کسانی که به دین و ترویج احکام دین میاندیشند و در این راه تلاش میکنند و از عدالت و اجرای آن غفلت میورزند از راه و روش پیامبران از شناخت زندگی و انسان از فهم اهداف قران از معرفت ماهیت الهی انسانی تعالیم معصومان و سیره عملی آنان به دورند. تعالیمی که همگی عُسر و حرج را نفی میکند و همهگونه استطاعت را در ادای تکلیف لازم میشمارد تعالیمی که با منطق حیات مادی انسان در این کره خاکی کاملاً مرتبط و منطبق است و غفلت از آن در حوزه دین و تعریف دین و تبلیغ دین ناقص معرفی کردن دین خداست. یعنی فاقد بودن عامل ضروری برای رشد فرد و تعالی اجتماع و مبادا که موفقیتهای صوری را موفقیت بشماریم که فاجعهای دیگر است.