به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، ماجرای کلاهبرداریهای این باند هنگامی لو رفت که جوانی به نام «ق» آگهی فروش لوازم و اموال فروشگاه عرضه محصولات فرهنگی خود را در «سایت دیوار» به ثبت رساند تا تغییر شغل بدهد!
در این هنگام مردی با شماره تلفن متصدی فروشگاه تماس گرفت و ادعا کرد همه دستگاه ها، فیلمها و اموال مربوط به محصولات فرهنگی را یک جا خریدار است و سپس از فروشنده خواست تا آگهی فروش را در سایت دیوار پاک کند. ساعتی بعد چهار نفر از دو خودرو پراید و یک دستگاه وانت پیکان در خیابان پایداری پیاده شدند و برای خرید اموال نزد متصدی فروشگاه محصولات فرهنگی رفتند. آنها پس از بررسی اجناس به توافق رسیدند و فردی که خود را خریدار معرفی میکرد چکی به مبلغ ۵۰ میلیون تومان را نوشت و به فروشنده داد، اما «ق» هرچه تلاش کرد تا چک را در سیستم بانکی به تایید برساند، فایدهای نداشت.
در همین حال ۳ مردی که همراه خریدار بودند به فروشنده اطمینان دادند که خریدار مرد مورد اعتمادی است و چک به خاطر اختلال اینترنتی تایید نمیشود. آنها سپس پیشنهاد کردند که «خریدار» دست نوشتهای به متصدی فروشگاه بدهد تا در صورتی که به هر نحوی چک مذکور قابل وصول نبود کلیه اموال به فروشنده بازگردانده شود!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، این گونه بود که فروشنده رضایت داد و ۴ مرد مذکور اموال را به خودروها منتقل کردند و به راه افتادند، اما دلشوره عجیبی وجود فروشنده را فرا گرفت و او که همچنان به خریداران مشکوک بود به طور مخفیانه سوار خودرواش شد و راننده پیکان وانت را تعقیب کرد که بخشی از لوازم در قسمت بار پیکان وانت حمل میشد، ولی در طول مسیر ناگهان راننده وانت متوجه تعقیب خودرو شد و با عبور از کوچه پس کوچههای «رضاشهر» بر سرعت خودرو افزود تا فروشنده کالاها را از تعقیب بازدارد. حالا دیگر «ق» بیشتر از قبل به این ماجرا مشکوک شده بود و دلهره اش هر لحظه بیشتر میشد.
دقایقی بعد و در حالی که او چشم از وانت برنمی داشت فردی با تلفن همراهش تماس گرفت و با بیان این که خریدار لوازم محصولات فرهنگی است، مدعی شد گوشی تلفن همراهش را در فروشگاه وی جا گذاشته است و سپس از «ق» خواست به فروشگاه بازگردد و گوشی او را تحویل بدهد! ولی «ق» که یقین داشت همه اینها نقشهای زیرکانه برای فریب اوست تا از تعقیب وانت دست بردارد، کلید قطع تماس را فشار داد و در یک لحظه با سرعت مقابل پیکان وانت پیچید و در حالی که با پلیس ۱۱۰ تماس میگرفت از خودرو بیرون آمد و با راننده مذکور درگیر شد.
چند دقیقه بعد افسران گشت کلانتری نجفی از راه رسیدند و با شنیدن ماجرا، راننده را به همراه اموال فروشگاه به کلانتری هدایت کردند. راننده وانت که ابتدا اصرار داشت فقط رانندهای است که بارهای خریداری شده را قرار بود به مقصد برساند پس از دقایقی بازجوییهای فنی گفت: زندانی «بندباز» بودم، ولی وانتی خریدم تا با آن کار کنم. امروز هم یکی از زندانیان که او نیز هم اکنون در «بندباز» تحمل کیفر میکند از من خواست تا باری را برایش از خیابان پایداری به خیابان آیت ا... عبادی ببرم! البته این دومین بار بود که «مهدی- ق» چنین تقاضایی داشت چرا که قبلا نیز بار روغن موتور و ضدیخها را از یک نمایندگی فروش برایش انتقال داده بودم!
با اطلاعاتی که «کاظم» (راننده وانت) در اختیار افسران دایره تجسس گذاشت، عملیات شناسایی، «مهدی- ق» و همچنین فروشنده روغن موتورها با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) آغاز شد.
همزمان با انتقال «مهدی- ق» به کلانتری، متصدی و نمایندگی فروش روغن موتورها نیز در مرکز انتظامی حضور یافت و با شناسایی «کاظم» (راننده) گفت: این متهم «کاظم» به همراه فرد دیگری و با شیوهای متقلبانه مقدار زیادی روغن موتور و ضدیخ از من خریداری کردند و مبلغ ۱۲۸ میلیون تومان آن را چک دادند، اما از آن جایی که فرد همراه وی قبلا نیز از نمایندگی خرید نقدی داشت به او اعتماد کردم و کالاها را تحویل دادم، ولی در سررسید چک تازه فهمیدم که چک مذکور مربوط به افراد مجهول المکان است و موجودی ندارد!
بنابراین گزارش، شاکی مذکور همچنین تصویر همدست متهم را در گوشی تلفن وی شناسایی کرد. در همین حال، مقام قضایی دستورات محرمانهای برای ریشه یابی این ماجرا و بازداشت «کاظم» (راننده وانت) را در حالی صادر کرد که «مهدی- ق» (متهم زندانی) نیز تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت و مدعی شد: یکی از دوستان قدیمی ام به نام «مهدی- و» از من خواست برای انتقال کالا، فردی مطمئن را به او معرفی کنم که من هم «کاظم» را به او معرفی کردم، ولی او از من خواست تا برای انتقال لوازم و محصولات فرهنگی به او کمک کنم! به این دلیل من هم با آنها همراه شدم و بعد از بارگیری لوازم به «زندان» بازگشتم!
«مهدی- و» نیز که با دستور مقام قضایی به کلانتری احضار شده بود در بازجوییها گفت: من راننده تاکسی اینترنتی (اسنپ) هستم و قبلا در زمینه فروش محصولات فرهنگی فعالیت میکردم و دستگاهی را به یکی از دوستانم به نام «محمد- س» (خریدار لوازم و اموال در خیابان پایداری) فروخته بودم. امروز هم او از من خواست تا به خیابان پایداری بروم و دستگاههای خریداری شده را تایید کنم که سالم هستند!
او سپس مقداری از لوازم را که داخل خودروی من گذاشته بود در بولوار هاشمیه به یک خودروی دیگر انتقال داد و من هم به خانه ام بازگشتم! گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در حالی که ردیابیهای اطلاعاتی برای دستگیری «محمد – س» ادامه داشت او متوجه بازداشت همدستانش شد و خود را مخفی کرد، اما استعلامهای بانکی و بررسیهای تخصصی درباره چکها بیانگر آن بود که صاحبان چکهای بلامحل از افراد کارتن خواب در استانهای دیگر کشور هستند که دسته چک ۵۰ برگی با آدرس و نشانیهای اشتباهی دریافت کرده اند. در همین حال، مالخر روغنهای موتور و ضدیخها نیز شناسایی شد و با بیان این که مالخری نمیکند به افسران دایره تجسس گفت: فردی خود را نماینده شرکت «ک» معرفی کرد و با شگردی ماهرانه کالاهای مذکور را به مبلغ ۹ میلیون تومان به من فروخت که هنوز مقداری از آنها در فروشگاه باقی مانده است!
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با انتقال بقیه کالاهای مذکور به کلانتری، تلاش نیروهای انتظامی با دستورات ویژه قضایی برای دستگیری متهمان فراری این پرونده در حالی آغاز شده است که متصدی نمایندگی فروش روغن موتور مدعی شد یکی از چکهای مذکور توسط «مهدی- ق» (مرد زندانی) صادر شده است، ولی این متهم در ادامه بازجوییها فرد دیگری به نام «الف» را لو داد که او نیز از کلاهبرداران حرفهای و سابقه دار است. با گستردهتر شدن دامنه تحقیقات در این پرونده، بررسیهای تخصصی نیروهای انتظامی با بهره گیری از تجربیات سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی) وارد مرحله جدیدی شده است و تلاش برای دستگیری دیگر عوامل مرتبط با این باند و همچنین کشف کلاهبرداریهای احتمالی دیگر ادامه دارد.