به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر سیدابراهیم رییسی در رأس یک هیات بلندپایه به چین، کلاف پیچیده تسهیلات ازدواج با بررسی ادعاهای متناقض بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس و «ChatGPT» همه فن حریف یا تسخیرگر جهان؟ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر قدرت، چقدر میارزد؟ نوشت: آن روز که آن رئیس جمهور اسبق در اکسپوی دوبی با زنهای بیحجاب هفت قلم آرایش عکس و فیلم گرفت و خندید و خوش و بش کرد، میدانست با چه کسانی در حاکمیت مواجه است. با آنها سالها کار کرده بود و خوب آنها را میشناخت. آنها هم از مواجهه با چنین صحنههائی خم به ابرو نیاوردند و حتی او را مثل گذشته تحویل گرفتند و در آب نمک خواباندند. این، ما بودیم که از پیچیدگیهای حفاظت از قدرت بیخبر بودیم و فکر میکردیم با این فیلمها و عکسها کار آقای اسبق تمام است!
روز ۲۲ بهمن، وقتی تمثال مبارک بعضی مرشدان اصولگرا و خانمهای چادری را در کنار بدحجابها و بیحجابهای هشت قلم آرایش در راهپیمائی سالگرد جشن انقلاب اسلامی دیدیم، تازه دوزاریمان افتاد و فهمیدیم آقای اسبق خبرهائی داشت که ما نداشتیم. آن عکسها و این عکسها که منتشر شدند، نه کفنپوشان به خیابانها آمدند و نه کسی فریاد وااسلاما سر داد و نه ائمه جمعه کلانشهرها اخطاریه قرمز صادر کردند. آقای اسبق هم هرچه وزیر و مدیر داشت به دولت و مجلس فرستاد و مقدرات کشور را قبضه کرد... .
حالا مردم ماندهاند و این سوال اساسی که اگر قرار بود بیحجابی آنقدر رسمی شود که در مهمترین مراسم انقلابی کشور حضور زنان بیحجاب به سوژهای برای دستگاههای رسمی تبلیغاتی کشور تبدیل شود و دست اندرکاران صاحب محاسن این دستگاهها عکسها و فیلمهای مربوط به این صحنهها را با افتخار منتشر کنند و به رخ این و آن بکشند که ببینید ما چقدر طرفدار داریم و انقلاب اسلامی چگونه فراگیر شده و چقدر قدرت جذب دارد، پس چرا اجازه دادید ماجرای مهسا امینی اتفاق بیفتد و آنهمه خسارت به جانها و اموال وارد بیاید و چنان ضربه مهلکی به اعتماد عمومی زده شود؟ اکنون بهیچوجه درصدد اظهار نظر درباره موضوع حجاب نیستیم. این، یک مساله شرعی است که حکم روشنی دارد کمااینکه نوع اِعمال آن نیز اقتضائاتی دارد و تردیدی نیست که آن حکم روشن شرعی و این اقتضائات، در یک حکمرانی مدبرانه هرگز منجر به اینهمه لطمه وارد شدن به کشور و اتلاف جان و مال که در پائیز امسال پیش آمد نمیشوند. سوال اینست که این بیتدبیری را به حساب چه کسی باید گذاشت؟ پاسخ اینهمه سوال که در ذهنها تلنبار شده را چه کسی باید بدهد؟ و بالاخره آن کفن پوشیدنها و واسلاماهای تا همین دو سه سال قبل که به بهانه ارتکاب فلان کار مکروه به راه میافتاد درست بود یا سکوت همراه با لبخند پیروزی امروز لیدرهای شکل دهنده آن کفن پوشیدنها و وااسلاما گفتنها؟
مردم همیشه نشان دادهاند که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی وفادارند و هرجا لازم باشد برای حمایت از اصل نظام به صحنه میآیند و دشمنان را مایوس میکنند، ولی این حضور را کسی حق ندارد به معنای تایید دوگانه عمل کردنها و سیاست یک بام و دو هوای حکمرانان تلقی کند. این بیصداقتیها و دوگانه عمل کردنها شدیدترین ضربه را به اعتقادات مردم وارد میکنند. مردم در ازای فداکاریهائی که برای حفاظت از آرمانهای انقلاب و نظام میکنند از حکمرانان انتظار صداقت و پرهیز کردن از سیاست یک بام و دو هوا دارند. مردم از تمام فعالان سیاسی با هر سلیقه و گرایشی که هستند انتظار دارند برای حل مشکلات کشور دست به دست همدیگر بدهند و صادقانه عمل کنند. این، انتظار زیادی نیست. در عین حال، مردم این سوال مهم و بیپاسخ مانده در طول تاریخ را هم از حکمرانان دارند که قدرت چقدر میارزد که برای داشتن آن و از دست ندادن آن هر کاری میکنید؟
صادق زیباکلام استاد دانشگاه طی یادداشتی در آرمان ملی با عنوان به چه دلیل اساتید اخراج میشوند؟ نوشت: طی هفتهها و ماههای گذشته شاهد این مساله بودهایم که برخی از اساتید دانشگاههای مختلف بنا به دلایلی از دانشگاهها کنار گذاشته یا تعدیل میشوند. با این حال پاسخ آقای مرتضی فرخی، معاون وزیر علوم آن است که هیچ استادی به واسطه مسائل سیاسی یعنی داشتن افکار و عقاید سیاسی از دانشگاه اخراج نشده بلکه اخراجها به واسطه آن است که آن استاد یا عضو هیات علمی نتوانسته در فرصت مقرر یا در فرصت مناسب پایههای عملی را اخذ کرده و مدارج علمی را بپیماید. سادهترین راهی که میتواند درستی این دست نظرات را نشان دهد این است که یک هیات حقیقتیاب به این پروندهها رسیدگی کند؛ هیاتی میتواند بررسی کند که این استاد یا آن استاد در این دانشگاه یا آن دانشگاه چرا ممنوع التدریس یا اخراج شدهاند.
اینها مسائلی نیست که خیلی پیچیده باشد و نتوان به کنه ماجرا دست یافت. اینکه معاون وزیر علوم میگوید که استادی به واسطه افکار و عقاید سیاسیاش اخراج نشده نشان دهنده آن است که اتفاقا مقامات وزارت علوم میدانند که چقدر این کار ناهنجار است. اتفاقا، چون وزارت علوم میداند که چه اتفاقی افتاده و، چون میداند که چقدر این اتفاق ناگوار است که این چنین سعی میکنند ماجرا را نشان دهد. واقعیت امر بر آن است که اخراج اساتید بنام و مجربی از دانشگاههای کشور منجر به آن خواهد شد تا دانشگاهها و مراکز علمی کشور از حضور اساتید نخبه، مجرب، باتجربه و توانا خالی شود و طی چند سال شاهد پایین آمدن وزنه علمی کشور در دانشگاهها باشیم. پرسش اینجاست که چه مدت زمان باید بگذرد تا باز هم دانشگاههای کشور از حضور اساتید باتجربه، باعلم بالا و توانا در علوم مختلف برخوردار شود و چرا اکنون که امروز کشور از اساتید نخبهای که هر یک در حوزه تحصیلی و تدریسی به جهت بار علمی عملکرد بسیار شایان توجهی داشتهاند برخوردار است باید به جهت برخی نگاهها و رویکردها از این ظرفیت تهی شود.
مرتضی افقه طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان اعتماد نوشت: نرخ دلار تا چه زمانی قرار است بالا برود؟ این پرسشی است که این روزها بیشتر از هر زمان دیگر در افکار عمومی ایرانیان مطرح است. ضرورت پاسخگویی به این پرسش در شرایطی که به محدوده زمانی هفتههای پایانی سال و ظهور نوسانات بیشتر بازارها نزدیک میشویم، بسیار بیشتر احساس میشود. در برابر این نوع تکانههای افزایشی، متاسفانه راهبرد اقتصادی مناسبی از سوی مقامات دولتی و رییس کل بانک مرکزی برای مقابله با نوسانات ارزی مشاهده نمیشود. اما چرا وضعیت اقتصاد و بازار ارز کشور اینگونه است؟
۱) بهطور کلی باید به این واقعیت اشاره کرد که مهمترین راهبرد برای عبور از مشکلات فعلی در حوزه اقتصاد، پایان دادن به تحریمهای اقتصادی از طریق احیای برجام است. ایران بدون بازگشت به فضای بینالمللی و تجارت جهانی نمیتواند به سمت حل مشکلات بنیادینش در حوزه اقتصاد حرکت کند. تا زمانی که تحریمها رفع نشوند تغییر رییس کل بانک مرکزی یا تغییر سیاستهای ظاهری اقتصاد، تاثیر قابل ملاحظه و بادوامی در بهبود شاخصهای اقتصادی نخواهد داشت. زمانی که فرزین جایگزین علی صالحآبادی شد، پیشبینی کردم که احتمالا به خاطر این تغییر در کوتاهمدت به دلیل فضای روانی، نشانههای اندکی از بهبود مشاهده میشود و بعد بلافاصله دوباره بازار به سمت نوسان و افزایش قیمت حرکت میکند. در واقع زمانی که رییس کل بانک مرکزی تغییر میکند، مردم مدتی دست نگه میدارند تا ببینند آیا نشانهای از تغییر بنیادین مشاهده میشود؟ ولی بعد از مدتی وقتی متوجه میشوند خبری از حل مشکل تحریمها نیست، دوباره روند تقاضا افزایش مییابد.
۲) روز گذشته رییس کل بانک مرکزی اعلام کردند، بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران آزاد شده و دولت بخشی از این داراییها را در بازار ارز تزریق کرده است. اگر این حرف فرزین را درست در نظر بگیریم، این معنا از آن مستفاد میشود که بازارهای ایران بهرغم تزریق این میزان ارز هم نتوانسته نگرانیهایش نسبت به آینده و تداوم تحریمها را رفع کند. بنابراین هر اندازه که دولت بخش عرضه را تقویت کرده است، بخش تقاضا هم تقویت شده و بازار باز هم صعودی شده است. حدس من این است اگر اقدام عاجلی صورت نگیرد با نزدیک شدن به شب عید و سفرهای نوروزی، نرخ دلار باز هم بالا میرود.
۳) رییس کل بانک مرکزی، موضوع دیگری را هم مطرح کرده و از بازارسازهایی خبر داده که تلاش میکنند بازار را از ثبات دور ساخته و دچار تکانههای افزایشی کنند. این یک اعتراف تلخ به ناتوانی است. اینکه بانک مرکزی یک کشور نفتخیز با ادعای صادرات چند ده میلیاردی در مقابل یک یا دو صراف یا مجموعهای از صرافان یا افراد دارای ارز، اظهار ناتوانی کند و ریشه نوسانات را تحرکات آنها بداند، بسیار تلخ است. تصور میکنم این اظهارات، نوعی فرافکنی و گفتاردرمانی است. به نظر میرسد رییس کل بانک مرکزی از این طریق تلاش میکند برای خود وقت بخرد تا بهزعم خود بتواند بحران را پشت سر بگذارد. اما این بحران دامنهدار با چنین روشهای غیر اصولی و غیر علمی حل نخواهد شد. حل بحران اقتصادی کشور ابتدا نیازمند حل مشکل تحریمها و توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی و پس از آن اصلاح ریشهای نظام تصمیمسازیهای اقتصادی کشور است، جز اینش راهی نیست.