انسان یک اعتیاد خاص به نام کنجکاوی دارد که برای رفع این عطش در طول تاریخ دست به اکتشافات خلاقانه ای زده است. در اولین تلاش، انسان «کتاب» را خلق کرد؛ راهی برای اکتشاف و سفرکردن به جهانی دیگر از طریق تصورات ذهنمان. در دومین تلاش، انسان «ویدئو» را خلق کرد که این بار تصوراتمان را از ذهن به بیرون آورده و به زیبایی به تصویر می کشد و ما را با حقایق و زیبایی های جهانمان رودرو می کند و حال در سومین تلاش، انسان «گیم» (بازی های ویدئویی) را خلق کرد که ما را در این سفر پر مخاطره قرار می دهد. در مقاله قبلی با عنوان «پیشرفت علم و نقش کلیدی بازی های ویدئویی در جهان حال و آینده» درباره اهمیت گیم صحبت کردیم و برخی از باورهای نادرست درباره گیم را نیز توضیح دادیم. حال در این مقاله قصد داریم گیم را «زیر تیغ جراحی» قرار دهیم و با ساختار گیم، با فلسفه گیم در قالب ژانرهای مختلف و همچنین با مفهوم رده سنی بازی های رایانه ای آشنا شویم.
ساختار و مشخصات یک گیم
گیم از کتاب و فیلم و سایر رسانه ها، ساختار پیچیده تری دارد؛ زیرا هم باید نقش کتاب و هم نقش ویدئو و سایر رسانه ها را ایفا نماید. ساختار همه گیم ها از سه بخش اصلی تشکیل می شوند. یک بخش از گیم همانند کتاب و فیلم و انیمیشن ها، مربوط به «شخصیت ها، سناریو، اهداف و قواعد» است که به آن «داستان» بازی گفته می شود. داستان نشان دهنده «عمق» هر گیم است و یکی از مهم ترین دلایلی که باعث شد صنعت گیم فراتر از سرگرمی برود به همین امر بر می گردد؛ چرا که امروزه گیمرها نه فقط بخاطر سرگرمی و هیجان بلکه بخاطر تجربه و آشنایی با انواع شخصیت ها بازی می کنند.
بخش دیگر گیم، همانند رسانه های ویدئویی مثل فیلم ها، انیمشین ها، مربوط به «نورپردازی ها، محیط فیزیکی و قابل مشاهده و بطورکلی نمایش اشیا» است که به این بخش از گیم «گرافیک» بازی گفته می شود. صنعت گیم مسیر بسیار زیادی را برای شکستن مرز واقعیت و دنیای مجازی پیموده است؛ به حدی که تشخیص مرز بین واقعیت و مجازی در بازی ها، کار دشواری شده است. از چند پیکسل ساده به جزئیات باور نکردنی و حال به یک استاندارد برای ساخت یک بازی ویدئویی تبدیل شده است و به جز چند استثناء نمی توانید در عصر حاضر، بازی با گرافیک پایین بسازید.
و بخش دیگری از گیم، مربوط به «سیستم مبارزاتی، انیمیشن ها، سطح بندی بازی و صداگذاری ها» است که به آن «گیم پلی» بازی گفته می شود. تمامی رفتارها و حرکاتی که در بازی انجام می شود از نحوه راه رفتن، سلاح به دست گرفتن، نشستن و یا حتی میمیک صورت و به طورکلی هر چیزی که در بازی می توانیم «تجربه» کنیم به گیم پلی مربوط می شود و این بخش دقیقا همان چیزی است که گیم را از بقیه رسانه ها متمایز می کند و آن را به یک رسانه خاص و ویژه تبدیل می کند. زیرا به ما قدرت «تجربه» کردن می دهد و ما می توانیم پا را فراتر از «مشاهده» کردن بگذاریم. ساختار بازی را می توانید مثل بدن انسان در نظر بگیرید که داستان بازی در حکم مغز، گرافیک مثل چشم و گیم پلی بازی، مثل اسکلت و چارچوب استخوان بندی می باشد. در هر گیمی، محوریت بازی معمولا با یک یا دو تا از این بخش ها می باشد.
ژانرهای (فلسفه های) بازی
در اقیانوس بزرگ گیم، جزایر بسیار زیبا و مفرحی وجود دارد که هر کدام یک نوع سبک و ساختار متفاوتی از بازی که «ژانر» نامیده می شود را نشان می دهد و هر کدام فسلفه و قواعد خاص خود را دارد. در ادامه قدم بر مهم ترین و متداول ترین جزایر گیم یا همان ژانرها و سبک های بازی می گذاریم تا ببینیم هر یک از این جزایر چه شگفتی هایی را در خود جای داده اند.
محوریت بازی: گیم پلی و گرافیک (بعد محیط سازی)
اگر در کودکی از ما می پرسیدند در آینده می خواهی چه کاره شوی؟ یکی از پاسخ هایی که با قدرت می دادیم این بود: سرباز یا پلیس. حال این روزها به افکار بچگی مان می خندیم اما هیچ دلیلی وجود ندارد که زندگی یک سرباز یا پلیس را با بازی های ویدئویی تجربه نکنیم. امروزه، بازی های شوتر از پر طرفدارترین ژانرها هستند (این سبک خودش به دو نوع اول شخص و سوم شخص تقسم می شود). در بازی های شوتر، بازیکن و دیگر شخصیت ها در بازی با «سلاح های گرم و دور برد» باهم به «مبارزات» می پردازند و به مسائلی همچون جنگ های چریکی، جنگ جهانی دوم و یا حتی سوم اشاره دارد. اگرچه تمام بازی های شوتر دارای داستان نیز هستند اما «عمق» داستان و شخصیت پردازی چندان مهم نیست و تمرکز اصلی بازی های شوتر روی یک سیستم روان تیراندازی (گیم پلی) و ایجاد فضایی پر تراکم (گرافیک) است. از معروف ترین بازی های این سبک می توان به Call of Duty، Halo، Battlefield، Gears of war اشاره کرد.
محوریت بازی: داستان و گیم پلی
بازی های نقش آفرینی صرفا یک «سرگرمی» نیستند؛ بلکه یک «سبک زندگی» با جهانی بزرگ، پر از قومیت ها، شخصیت ها و فرهنگ های متفاوت محسوب می شوند و فلسفه خاصی را دنبال می کنند. در بازی های نقش آفرینی، زندگی جدیدی را آنگونه که خود دوست دارید می توانید شروع کنید. در این سبک، «جهانی باز» و پر از «شخصیت ها» و «مکان های اسرار آمیز» وجود دارد و داستان «عمق» بیشتری دارد. تمرکز اصلی برساخت یک شخصیت است، به این معناکه شما، «کنترل شخصی» را به دست می گیرید و در طول مسیر هویت و شخصیت آن را شکل می دهید. در بعضی از این نوع بازی ها، می توانید یک شخصیت را با نام و سلیقه خود ایجاد کنید؛ گویی خود شما در آن جهان زندگی می کنید. بنابراین، در این سبک از بازی های ویدئویی، «داستان» و «شخصیت پردازی» اهمیت بیشتری دارد. این بازی بیشتر در جهان های تخیلی و اساطیری یا آخر الزمانی رخ می دهند. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به Elder Scrolls، Witcher، Fall out، Mass effect اشاره کرد.
محوریت بازی: داستان و گرافیک
چمدان ها و وسایل مورد نیاز خود را بردارید چرا که قرار است در یک مسیر حماسی از اهرام ثلاثه عبور کرده و در نهایت قله اورست را فتح کنیم و یا به درون زندگی نامه های یک اسطوره برویم و او را برای رسیدن به سرنوشتش یاری کنیم. بازی های ماجراجویی تمرکز بر ساخت محیطی چالش برانگیز و داستانی حماسی دارند. در این ژانر، بازیکن می بایست از مسیری پر از دشمن، پازل و معما که بازی سر راهشان قرار می دهد عبور کرده و بازی پر از هیجان و آدرنالین را تجربه کنند. از معروف ترین بازی های این ژانر، می توان به Uncharted، Tomb Raider، سری Assassin’s Creed قبل از نسخه Origins، Mafia و بازی شاه زاده فارسی اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی و گرافیک
بازی «هک اند اسلش» شما را به درون یک فیلم اکشن تمام عیار فرو می برد و با لحظاتی پر از آدرنالین و هیجان تنها می گذارد. بازی در یک مسیر تعیین شده، شما را با تعدادی دشمن رو به رو می کند و شما می بایست در یک محیط محدود با دشمن مبارزه کنید. ژانر «هک اند اسلش» از داستان عمیق و غنی برخوردار نیست ولی تمرکز اصلی خود را بر روی گیم پلی و ساخت یک سیستم روان کمبات (مبارزه) و طراحی محیط های هیجان انگیز و حماسی گذاشته است. تنوع و وسعت سیستم کمبات در این نوع بازی ها بسیار گسترده است. از معروف ترین این بازی ها در این ژانر می توان به God of war و Devil May Cry اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی
بدون شک بارها شده است که به تاریخ و رفتار سیاست مداران نگاهی بیندازید و بگویید اگر من بودم آن کار را می کردم و عملکرد بهتری داشتم. بازی های استراتژیک (آر تی اس) این فرصت را برای اثبات تان فراهم می سازد. در این بازی ها، بازیکن در جریان نبردها هیچ دخالتی ندارد؛ بلکه بعنوان ژنرال (فرمانده)، پادشاه و رهبر، کنترل یک ارتش را به عهده می گیرد و میدان نبرد را مدیریت می کند. در این بازی ها مانند بازی شطرنج، بازیکن را مجبور به تفکر و طراحی استراتژِی می کند. گیم پلی این نوع بازی ها، به این گونه است که بازیکن باید در کنار رشد و پیشرفت اقتصاد، اجتماع و ارتش کشور خود، به فکر نابود کردن کشور حریف با روش های خلاقانه باشد. از بزرگان این ژانر می توان به بازی هایGeneral Conquest، Warcraft، Total war اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی و گرافیک
در مسیر بازگشت به خانه، هواپیمایتان دچار حادثه می شود؛ چند لرزش و سپس تاریکی محض و سکوتی مرگ بار، درمیان شعله ها و اجساد مسافران به هوش می آیید؛ هوا تاریک است و صدای زوزه گرگ ها به گوش می رسد. زمان سئوال پرسیدن نیست فقط این مهم است «بقا (سروایول)». این یکی از صدها سناریو های بازی های سروایول (بقا) هستند که قدرت، استقامت و خلاقیت بازیکن را به چالش می کشد. حادثه ای ناهنجار که موارد واقعی بیشمار هم دارد. در این مواقع هیچ کسی برای ارتباط وجود ندارد و هیچ کسی هم به کمکتان نمی آید؛ فقط خودتان هستید و خودتان و هر چیزی در اطرافتان قصد جون شما را دارد یا به نحوی باعث آن می شود. در این لحظه باید پناهگاهی بنا کنید تا یک روز بیشتر زنده بمانید. در کل تمرکز بازی سروایول بر روی ساخت و ساز و مدیریت منابع است. شما باید در محیطی که در بیشتر مواقع یک جزیره است جست و جو کنید و با منابع محدود اطرافتان برای خود ابزار جدیدی مثل نیزه یا تیر و کمان برای شکار و دفاع از خود و یا داس و کلنگ برای کشاورزی بسازید، تا زنده ماندن در این دنیای بی رحم برایتان ساده تر شود. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به Minecraft و Forest The اشاره کرد.
محوریت بازی: گرافیک و داستان
اگر از طرفداران فیلم های ترسناک هستید حتما با مشکل کلیشه ای بودن سکانس ها روبرو شده اید؛ این که فیلم های ترسناک،، دیگر ترسناک نیستند، چرا که بسیار قابل پیش بینی شده اند. حال بیائید با بازی های ترسناک از این کلیشه ها فاصله بگیریم چرا که این خود شما هستید که نقش قربانی را بازی می کنید و آخر این داستان قابل پیش بینی نیست، چرا که به عملکرد خودتان بستگی دارد. این نوع از بازی ها سعی دارند با ایجاد یک فضای ترسناک، تاریک و صداهای دلهره آور و حتی موجوداتی مانند روح، هیولاها، دیوانه ها، بازیکن را بترسانند. تمرکز اصلی بازی بر روی حل پازل ها، طی کردن مسیر و فرار از هیولاها و پرداختن به مسائل عمیق روان شناختی است. از مهم ترین بازی های این ژانر می توان به P.T، Little Nightmares وHello Neighbor اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی و گرافیک
فرض کنید برای رسیدن به ماشینتان باید از تونل تاریکی رد شوید که در جای جای آن تونل، خطر به کمین نشسته است و تنها سلاح شما یک چراغ قوه با یک باتری ضعیف است که هر لحظه امکان دارد تمام شود. آیا می توانید سالم به ماشینتان برسید؟ در این بازی، نه تنها در یک محیط وحشتناک قرار می گیرید، بلکه باید از منابعی که بازی برایتان قرار داده است آن ها را مدیریت کرده و به خوبی استفاده کنید. به طور مثال، بازی Outlast که باید در کنار فرار از دست روانی های تیمارستان، باتری دوربین خود که از آن برای دید در شب استفاده می کنید را نیز مدیریت کنید و فقط در صورت لزوم از آن استفاده کنید چرا که باتری به راحتی پیدا نمی شود. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به Outlast، Resident Evil و Dead Space اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی
همه ما با شخصیت هایی مانند بروسلی آشنایی داریم. فردی بسیار شجاع و ماهر در هنرهای رزمی. چه ساعت ها که پای تلویزیون می نشستیم و شاهد هنرنمایی او در میادین رزم بودیم و آرزو می کردیم که یک بارهم که شده مانند او استاد هنرهای رزمی باشیم. در بازی های فایتینگ، حجم وسیعی از این اساطیر هنرهای رزمی، در مقابلمان قرار می گیرند که هرکدام دارای سبک و روش مبارزه خود هستند و با انتخاب و کنترل آن ها، ما نیز به این هنرها واقف می شویم و می توانیم رویای کودکی خود را محقق کنیم. در این ژانر، بازیکن با زدن روی دکمه های خاصی روی کیبورد و یا ترکیب دکمه های مختلف کیبورد به مبارزه در مقابل حریف می پردازد. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به Taken، Mortal Combat وStreet Fighter اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی
انسان موجودی تندرو است، چه تندروی در عمل باشد یا تندروی در گفتار و چه در رانندگی. هر چند که نتیجه خوبی به همراه ندارد، اما ریسکی است که بعضی ها به جان می خرند. به لطف بازی های ریسینگ این خطر بی تاثیر شده و حال می توان بدون نگرانی از سرعت و حرکات نمایشی با وسایل نقلیه همچون انواع ماشین ها و موتورها، لذت برد. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به Forza و Need For Speed اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که در یک استادیوم بزرگ فوتبال در کنار فوتبالیست مورد علاقه تان مثل مسی و نیمار به مسابقه بروید و یا در رشته های مختلف ورزشی شرکت کنید و تبدیل به یک افسانه شوید؟ بازی های ورزشی که تمام تمرکز خود را بر روی ساخت یک شبیه سازی از روی یک رشته ورزشی قرار داده است این فرصت را برایتان مهیا می کنند. از معروف ترین بازی های این ژانر می توان به سری FIFA و PES اشاره کرد.
محوریت بازی: گیم پلی و گرافیک
کودکی همه ما به رویاپردازی گذشت. تقریبا همه ما در کودکی رویای پزشک شدن، مکانیک شدن و یا حتی خلبان و فضانوردی را در ذهنمان می پروراندیم؛ رویایی که به لطف بازی های شبیه سازی به یک واقعیت تبدیل شده است. در بازی های شبیه سازی یک حرفه یا حتی یک زندگی با جزئیات کامل به تصویر کشیده شده است؛ نه آنقدر پیچیده و تخصصی که باعث گیجی و سردرگمی شود و نه آنقدر ساده که بچگانه و بی اهمیت باشد. جزئیات در بازی های شبیه سازی به قدری است که اگر شما یک خلبان باشید و یکی از بازی های شبیه ساز پرواز را بازی کنید همان احساس پرواز و محیط کارتان را برایتان تداعی خواهد کرد و حتی در برخی کشورها برای آموزش خلبانان نیز به کار می رود. از بهترین بازی های این ژانر می توان به X-plane و Sims اشاره کرد.
رده سنی در بازی
یکی از مهم ترین بخش های بازی های ویدئویی، «رده سنی» است که متاسفانه اکثر مردم اهمیت خاصی به آن نمی دهند یا جایگاه درستی برای آن قائل نیستند؛ چرا که فکر می کنند، رده سنی محدود کننده سن بازیکن است، ولی در واقع، نشان دهنده «عمق بازی» است. هر گیمی دارای فلسفه خاص خود است و متناسب با رده سنی طراحی شده است. این که گیم در چه سطحی از «محتوا» قرار دارد و میزان خشونتش چقدر است و چه رده سنی را مخاطب قرار می دهد، تا حرف خود را بزند، هدف اصلی رده سنی بازی هاست؛ چرا که درک همه مفاهیم، در تمام رده های سنی میسر نیست. اگرچه خشونت بازی های ویدئویی، باعث پرخاشگرشدن فرد نمی شود، اما اگر یک کودک با ضریب سنی4 تا 6 سال، شاهد خشونت یا صحنه های ترسناک باشد، فقط باعث رنجش و آزار کودک می شود. به عنوان مثال، باعث کابوس دیدن، بی خوابی و برخی حالات ناخوشایند دیگر در آنها می شود؛ چرا که در این سن، کودکان فاقد درک درست و آنچه دارد اتفاق می افتد هستند و قدرت تشخیص واقعیت و تخیل برایشان امکان پذیر نیست؛ حال چه بازی باشد، چه فیلم. این والدین هستند که باید متناسب با ضریب سنی کودکان خود، برایشان بازی خریداری کنند یا در اختیار او قرار دهند. در رده سنی4 تا 6 سال، بازی ها تمی معصومانه و بانمک دارند که بر روی بالابردن انگیزه و قدرت خلاقیت کودک تمرکز دارند. در رده سنی13 سال، گیم فضای جدی تری به خود می گیرد و حالا کمی خشن تر شده است. در این سطح، بازی ها نه آنقدر خشن یا ترسناک هستند و نه مثل بازی های رده سنی 6 سال، مظلومانه و ساده هستند بلکه بیشتر سعی شده با بالابردن چالش، موجب افزایش تمرکز و سرعت عمل، علاوه بر بالابردن خلاقیت شوند و بر روی مسائل حماسی و تاریخی تمرکز کنند. اما در رده سنی 18 سال است که همه چیز متفاوت می شود. حال، بازیکنان بزرگتر هستند و درک بیشتری نسبت به مسائل و جهان دارند. در این سطح از رده سنی، ضمن افزایش سطح خشونت، عمق و مفهوم بازی های ویدئویی بسیار بالاتر رفته است و حال، بازیکن را با «فلسفه زندگی» آشنا می کند و به مسائل عمیقی همچون اعتیاد، هستی شناسی، معنا و مفهوم مرگ، کار و تلاش در زندگی و غیره آشنا می کند یعنی در کنار بالا بردن تمرکز و سرعت عمل و خلاقیت، باعث بالارفتن قدرت تصمیم گیری و کسب تجربه بیشتر در زندگی می شود. دنیای بازی های ویدئویی همانند یک اقیانوس است که هرچه به درون اقیانوس فرو می روید محیط وسیع تر و تاریک تر می شود و ما را با موجوداتی شگفت انگیز رو به رو می کند.
نتیجه گیری
از قدیم گفته اند که بهترین راه درک یک مسئله، «تجربه» کردن آن است و این امر باعث می شود بازی را خاص و متمایز از رسانه های دیگر مثل کتاب و فیلم نماید. در کتاب و فیلم شما فقط بیننده هستید نه بیشتر و هیچ تاثیری بر جهان و شخصیت های داستان نمی گذارید اما در بازی های ویدئویی شما خودتان شخصیت اصلی هستید که به صورت مستقیم بر جهان و شخصیت ها تاثیر می گذارید که باعث همزاد پنداری و تاثیرگذاری بیشتر بر شما می شود. کتاب، فیلم و گیم همه رسانه هستند اما گیم نسل ارتقا یافته و جدید این رسانه است که گرچه رده بندی دارد اما نه به سن خاصی محدود می شود نه به نسل ها و عقاید و نه به جنسیت خاصی محدود می شود. گیم یک رسانه است و رسانه بخش بزرگی از زندگی است. پس زندگی کن.
با سپاس از همراهیتان در این سفر پر مخاطره به درون دنیای گیم، این مقاله را به روح دایی عزیزم، «رضا محمد حسینی» تقدیم می کنم. به عشق تمام روزهای گرم و پر از صمیمیت که در کنارهم بازی های ویدئویی را تجربه می کردیم.