به گزارش تابناک، احمد عسگریان در گفتوگو با میزان در مورد کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» بیان کرد: کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» ماجرای لحظهٔ شلیک یک گلولهٔ توپ در روز ۳۰دیِ۱۳۶۶ از سمت عراق بهسوی ایران را روایت میکند. ماجرایی که در آن حدود دو نفر شهید و ۲ نفر دیگر نیز مجروح و جانباز شدند را مطرح میکند این روایت ها، انسان را به اتفکر وادار میکند که چرا جنگها شکل میگیرد و چرا هشت سال دفاع مقدس برای هم میهنانم اینقدر خاص بود در عین حال چگونه برخی از افراد برای دفاع از کیان خود قدم در راهی میگذاشتند که شهادت و مجروحیت نقشی مهمی در آن بازی میکرد.
وی در مورد کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» اظهارکرد: این کتاب روایتی مستند ازهشت سال دفاع مقدس را از زبان ۴ نفر که به واسطه شلیک یک گلولهٔ توپ در روز ۳۰دیِ۱۳۶۶ از سمت عراق بهسوی ایران ارسال میشود دو نفرشان به درجه جانبازی و دو نفر دیگرشان به مقام بلند شهادت میرسند، به رشته نگارش در آمده، من به همراه فردی دیگر که مجروح و مصدوم این حادثه بودیم لحظهها و رویدادها مطرح کردیم. کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» دارای ۷ فصل است که در هر فصل بخشهایی از زندگی و رویدادهای هشت سال دفاع مقدس بیان شده است.
عسگریان راوی کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» بیان کرد: من درعملیاتی گردان رسول اکرم (ص) و در لشکر انصار محمد رسول الله (ص) فعال بودم درجریان عملیات ناموفق ۲۵ دی ۱۳۶۶ تصمیم براین بود تا برای بار دوم عملیاتی شبانه شکل بگیرد و منطقهای کوهستانی با عنوان «گردرَش» که محلی صعب العبور بود و تازه از دست عراق خارج شده بود را طی میکردیم تا به بالای کوه صعود کنیم، برای همین منظور تمام وسایل و ابراز را باید رزمندهها با خود حمل میکردند این گردنه ۴۰ پیچ سخت داشت بعد ازپشت سر گذاشتن هشت پیچ یک گلوله بدون صدا ما را هدف گرفت این در حالی است که برخی از خمپارهها صوت میکشند و افراد از صدا آنها متوجه خطر شده و سنگر میگیرند، اما گلولهای که ما را هدف گرفته بود از نوع بدون صدا بوده و عموما توسط کشورهای فرانسه ساخته میشوند.
راوی کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» ادامه داد: انفجار خمپاره به حدی ابعاد وسیعی داشت ودر مدت زمان کوتاهی رخ داد که فرصت عکس العمل را نداشتیم گلوله به سمت راست جاده خورده بود یکی از افراد از شدت موج انفجار به پایین کوه افتاد بود لحظه انفجار سریع بود بعداز اینکه گرد و غبار فرو نشست من در پایم احساس دردی شدید داشتم و فقط خون میدیدم بعدها متوجه شدم پایم تنها به پوست متصل بوده است. صدای اشهد گفتن یکی از همرزمانم را به خوبی میشنیدم و متوجه شدم او در حال شهادت است ظاهرا یکی از ماشینها که به سختی در حال طی کردن مسیر بوده، نیروهای خود را پیاده کرده و مجروحان را به بیمارستان میرساند. این انفجار دو شهید و دو جانباز را در پی داشت، ولی برایم به عنوان آخرین حضور در جبهه محسوب نشد.
وی به نام گذاری کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» پرداخت و افزود: گلولهای که هدفش کوه گردهرَش بود و حدود پنجاه ثانیه طول کشید تا مسافت ۲۰ تا ۲۴ کیلومتری را طی کند و به هدف برسد جان انسانها را هدف گرفته بود. این گلوله توپ که در لحظهای کوتاه منفجر شد و ترکشهای آن سرنوشت گروهی هفتنفره ما را نشانه گرفت. این قبیل رویدادها بخشی از وقایعی بود که درهشت سال دفاع مقدس شکل میگرفت، در نهایت اگر این گلوله شلیک نمیشد! هم رزمانم هنوز زنده بودند، اگر صلح همه دنیا را فرا میگرفت.همین تصورات بود که سبب شد کتاب با عنوان «کاش این گلوله شلیک نمیشد» نام گذاری شود.
عسگریان در مورد انتشار کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» بیان کرد: بخشهایی از کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» متعلق به خاطراتی بود که خودم آن را نوشته و به بنیاد ایثارگران ارسال کرده بودم و در نهایت خاطرات من به همراه سایر هم رزمانم منتشر شد و هر کدام بخشها و فصلهایی را برای بیان به مخاطب ارائه کردیم. در دست نویسهای من در مورد عملیاتهای مختلفی که درآنان شرکت کرده بودم سخن به میان آمده بود، اما در کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» فقط به عملیات بدر و رویدادها همچنین تلاش شهید رضا اکبری برای نجات جان دو نفر از همرزمانم، عملیات کربلای یک به شهید صراف و نماز تاثیر گذار برای خط شکنی اشاره شده است. در عملیات کربلای ۵ نیز رویدادهای حول محور این عملیات پرداخته شده است. اگرچه شش ماه بعد از مجروحیت دوباره به جبهه رفتم و در پادگانی مشغول فعالیت شدم، اما این زمان مصادف بود با قطع نامه ۵۹۸ و پایان هشت سال دفاع مقدس که در کتاب به آن پرداخته شده است.
وی در مورد پیام کتاب «کاش این گلوله شلیک نمیشد» خاطرنشان کرد: اگر برخی افراد مستبد به دنبال جنگ نباشند، انسانها به راحتی در کنارهم زندگی میکنند حضور همه ما در هشت سال دفاع مقدس تنها برای دفاع از کیان و کشور بود وگرنه ما نیز به جنگ علاقهای نداشتیم، اما هشت سال دفاع مقدس برای ما معنا و مفهومی متفاوت را داشت.