یک روحانی: درسربازی می‌خواستیم همه را به بهشت ببریم

می‌خواستیم همه را به بهشت ببریم و خبر نداشتیم که شهید بهشتی گفته است: مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید؛ که اگر تحمیل کردید، آن‌ها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد.
کد خبر: ۱۱۷۱۴۳۰
|
۲۷ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۵ 16 April 2023
|
15571 بازدید
|

به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری در یادداشتی نوشت: از ۱۸ آذر ۵۸ تا  ۱۸ آذر ۶۰ که در ارتش (تیپ ۸۴ خرم آباد، گردان ۱۸۲، گروهان ارکان، دسته خمپاره انداز، پادگان بدرآباد) دوران مقدس سربازی را سپری می‌کردم، هرگز احساس غربت، خستگی و افسردگی نکردم، با این که مصادف با دوران اغتشاش در منطقه کردستان و تجاوز صدام به سرزمین ایران بود و اکثراً  گردان ما به مناطق مختلف جنوب و غرب اعزام می‌شد و در مأموریت به سر می‌بردیم؛ اما تمام لحظات تلخ و شیرینش  برایم لذت بخش، خاطره انگیز و در عین حال عبرت آموز بود.

با توجه به نشاط  جوانی، شور و شوق انقلابی و مذهبی، در کنار خدمت سربازی به فعالیت‌های انقلابی و مذهبی نیز اهتمام می‌ورزیدم؛  با هماهنگی چند نفر دیگراز سربازان  که آن‌ها نیز در این حال و هوا با من مشترک بودند به برگزاری مراسم مذهبی از قبیل نماز جماعت،  دعای کمیل، دعای ندبه، زیارت عاشورا و ...  در سطح گردان می‌پرداختیم.

اصرار داشتیم تا هر طور شده، علاوه بر سربازان، نیرو‌های کادری، اعم از افسران، درجه داران، گروهبانان نیز در مراسم حتما شرکت کنند.

  گاهی این پافشاری‌ها  منتهی به بعضی تحکم‌ها، تهدید‌ها و درگیری‌های لفظی  می‌شد. می‌گفتیم رژیم سلطنتی سرنگون شده و اکنون  نظام مقدس جمهوری اسلامی استقرار یافته و معنا ندارد  نظامیان و ارتشیان از شرکت در نماز جماعت  و ... امتناع ورزند!

آن وقت‌ها هنوز اداره عقیدتی – سیاسی  در ارتش  شکل نگرفته بود و مرکزی به نام «انجمن اسلامی ارتش»، این امور را مدیریت می‌کرد و ما هم که با مسئولین آنجا هماهنگ بودیم کسی نمی‌توانست به ما بگوید بالای چشمتان ابروست.

بعضی از دوستان به گونه خیلی افراطی و تند و تیز‌تر از من  تشریف داشتند و بیش از حد نیرو‌های  کادری و سربازان  را تحت فشار و اجبار قرار می‌دادند.
سرمان آنقدر داغ  شده بود اصلا نمی‌فهمیدیم  ناخواسته در دو جبهه گرفتار شدیم؛ یک جبهه علیه متجاوزان  صدامی بود و دیگری در داخل گردان با افسران و درجه داران که بر سر این مسائل  دهن به دهن می‌شدیم.

همیشه موضع «قسیم الجنه و النار» گرفته، خودمان را بهشتی و آن‌ها را جهنمی می‌پنداشتیم و احساس وظیفه بر این که باید هرجور شده آن‌ها را هم بهشتی کنیم!  

ایامی که گردان ما در منطقه «مورموری، موسیان» از توابع  شهر دهلران در وضعیت استراحت  به سر می‌برد و اوقات فراغت بیشتری برای فعالیت‌های مذهبی و انقلابی داشتیم، طبیعی بود فشار‌ها نسبت به افرادی که چندان اهمیتی به این امور نمی‌دادند زیادتر شده باشد.

یکی از همین روزها،  استوار دومِی که نیروی کادری از دسته مخابرات و  نظامی با تجربه‌ای بود، مرا صدا زد و گفت: فلانی  چند لحظه کارت دارم و ادامه داد: من تو را نسبت به سایر دوستانت منصف‌تر و ملایم‌تر می‌بینم، به همین سبب خواستم نکته‌ای را با  تو مطرح نمایم  شاید در برخورد‌ها و فعالیت هایتان اندکی تجدید نظر کنید.  

او در ادامه اضافه کرد: ما نیرو‌های کادری، به اندازه سن شما (۲۰ – ۲۲ سال) و بلکه بیشتر در فضای آنچنانیِ ارتش شاهنشاهی  خدمت کرده و ساخته شده ایم، بعد چند نمونه از آن  ماجرا‌های شب‌های جمعه باشگاه افسران  را برایم تعریف کرد و سپس ادامه داد: بسیاری از ما‌ها درعمرمان حتی یک رکعت نماز نخواندیم و یک روز روزه نگرفتیم، آنگاه شما می‌خواهید، ما را یک شبه عابد، زاهد و مسلمان  کنید! آیا این شدنی هست؟ آیا فکر نمی‌کنید ما به فرصت‌های زیادی تری نیاز داشته باشیم؟ وقتی این حرف‌ها را  می‌زد  یکرنگی و صداقت در تمام  وجودش موج می‌زد.

اما از یک سو غرور ناشی از پیروزی انقلاب و از سوی دیگر شور پاک جوانی، آمیخته با جهل و نادانی  مجال تأمل و فکر کردن را حسابی از ما گرفته بود؛ برای همین گوشمان هرگز بدهکار این حرف‌های صادقانه و بی ریا  نبود و خودمان را درگیر اموری کرده بودیم که پیامد‌های منفی آن به مراتب از مثبت هایش بیشتر بود چرا که اولاً: امور مذهبی را اجباراً برای خوشامدی و اقناع ما انجام می‌دادند و در واقع ریا می‌کردند و ثانیا:  گاهی با حرف و حرکاتی نسنجیده  احکام شرعی و عبادات را به سخره گرفته و لوث جلوه می‌دادند.

ولی ما‌های بی خبر از همه جا، دلمان خوش بود که الحمد الله امر به معروف و نهی از منکر و تبلیغ اسلام و انقلاب می‌کنیم و چند نفر را نماز خوان و مسجدی کردیم؛ غافل از این  که عملکرد ما  برخلاف روش و تفکر امام و حواریون امام بود.

برغم حمایت‌های صریح و جدی امام از مجموعه و بدنه  ارتش، نگاه بدبینانه به اعضای کادری آن  داشتیم، دقیقاً ۲۰ روز پس از پیروزی انقلاب آیت الله شهید بهشتی در مدرسه فیضیه خطاب به طلاب و روحانیون، آن‌ها را از هرگونه تحمیل، اجبار، تهدید و تحکم نسبت به توده مردم برحذر داشته و بر آن‌ها  چنین نهیب زده بود:

«به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبنای معیار‌های اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید.

زمینه سازی کنید برای رشد اسلام، ولی بر مردم هیچ  چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است. می‌خواهد خودسازی داشته باشد. خودش، خودش را بسازد. اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید؛ که اگر تحمیل کردید، آن‌ها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد... توصیه من به طلاب عزیز و به فضلای ارجمند این است که مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید. چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان‌ها و عشق انسان‌ها بجوشد و بشکفد...» (روزنامه اطلاعات، ۱۲ اسفند ۵۷).
اما ما از همه این‌ها بی خبر یا غافل بودیم.  

پس از انقضای خدمت سربازی که بی درنگ به حوزه علمیه آمدم و در کنار تحصیل علوم دینی با مبانی امام و حواریون امام (شهید بهشتی، شهید مطهری، طالقانی، امام موسی صدر و...) تا حدودی آشنا شدم، تازه دریافتم  چقدر از مسیر انقلاب و بنیانگذارانش پرت و بیگانه بودیم و به بیراهه می‌رفتیم.

امام و آیت الله طالقانی

ما باید همان راه، روش و مبانی امام و حواریون را  پی می‌گرفتیم و به برادران ارتشی فرصت می‌دادیم  چنانکه امام چنین کرد و ارتشیان نیز در مدت اندکی خود را ترمیم و جمع و جور کردند و سپس چقدر رشد یافته و بالنده شدند و امروز ما شاهد یک ارتش نمونه، مکتبی و پویا در سطح جهانی هستیم.

اخیرا وقتی عبارت‌های تهدید آمیز و تحکم گونه برخی مسئولان را پیرامون  بی حجابی  و بد حجابان دیدم و شنیدم  ناخواسته به یاد همان پیله کردن‌های دوران سربازی خود در اوائل دهه شصت افتادم.

آیا واقعا بعضی مسئولان نظام جمهوری اسلامی  پس از ۴۴ سال، دوباره می‌خواهند همان کار‌های چند جوان به ظاهر انقلابی و احساسی را، تکرار و عملی کنند؟ با این کار‌ها این چه نوع دستاوردی نصیب نظام می‌شود؟ روشن است که به فرمایش شهید بهشتی، اگر تحمیل‌ها و تحکم‌ها  ادامه پیدا کند قطعاً منتهی به  طغیان و لجبازی مردم  و جوانان خواهد شد.

علاوه در ماجرا‌های ویدیو، ماهواره، رایتل (تماس تصویری)، فیلترینگ و غیره، نتایج  تلخ، شکننده و شرم آور اجبار، بگیر و ببند را بار‌ها تجربه کردیم، همان طوری که افراد را با زور نمی‌توان نماز خوان، مذهبی و مسجدی  کرد، بد حجابش نیز چنین است، چنانکه یکی از مراجع معظم تقلید فرمود: مسأله حجاب با فشار سرنیزه حل نمی‌شود... با بگیر و ببند شاید ظاهر حفظ شود، اما این هرگز حجاب و عفاف نمی‌شود و مانع از فساد نخواهد کرد.  

باید به مکتب امام و حواریون امام برگردیم، در این مکتب، تحمیل، تهدید و تحکم  هیچ جایگاهی ندارد، باید در مرحله نخست به جوانانِ دختر و پسر راه درست زندگی را نشان داد، زمینه‌های اشتغال و ازدواج آن‌ها را تأمین و آن‌ها را تکریم کرد و سپس فرصت در اختیارشان گذاشت تا با اراده و اختیار خویش  حجاب  و سایر امور مذهبی را برگزینند. آنگاه این مسلمانی  و زندگی  برای همه  لذت بخش و پر ثمر خواهد شد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲۶
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۳۸
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
پس میان آقایون معتدل هم پیدا میشه همه ما خدا رو قبول داریم و مسلمان هستیم ولی آقایون خودشون رو خیلی معتقد تر و به قول نویسنده بهشتی تر می بینند بنده خودم زیاد گیر و بند مذهب نیستم اما در کل خودم رو بچه مسلمون می‌دونم و اینکه افراط شما باعث دوری بیشتر قشر جوان از مذهب شده مدرکش یه سر برید مسجد چند نفر جوان می بینید تا به نتیجه اعمال برسید
پاسخ ها
داریوش
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
متاسفانه مسولین وسیاست گذاران بعداز کسب تجربه وآزمون خطاهای زیاد وتحمیل زیان های اقتصادی وفرهنگی به انقلاب وکشوربه آگاهی وبلوغ سیاسی واجتمایی می رسند ومتوجه اشتباهات زجراور خود میشوند
صدرالله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
من واقعا فکر می کنم آنهایی که دنبال حجاب اجباری هستند واقعا می خواهند زنان جامعه ما را از دین فراری دهند. 44 سال نشان داده اجبار جواب نمی دهد و باز هم اجبار می کنند. شاید عمدا افرادی می خواهند با این کارها بی حجابی را اشاعه دهند. والله اگر اجبار نباشد، خانواده ها و جامعه نقش اجتماعی و فرهنگی خود را به نحو احسن انجام می دهند.
نادر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
فکر میکنید که با گرفتن هر فردی ان فرد به شما گرایش پیدا میکند . نه تنها او بلکه خانواده او هم علیه شما میشوند
نادر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
ایران بهشت اختلاسگرها و سارقان و اقازاده ها است یعنی کسی جرات نمیکند که سارقی که به خانه اش حمله کرده مقابله کند زیرا کوچکترین ناراحتی برای سارق مساوی است با برخورد خشن پلیس با مال باخته کسی جرات نمیکند علیه فساد مقامات حرفی یا اعتراضی کند که سریعا نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی با شما برخود میکنند شما نمیتوانی حقت را از یک اقازاده بگیری زیرا حتی اگر حق با شما باشد طرف با یک تلفن جای متهم و شاکی را عوض میکند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
پارسال دزدبهانباری خانه ما دستبرد زد ودرحدودچهل میلیون تومان وسیله برد چون می‌دانستم که شکایت مال مرا برنمیگرداندوفقط درد سر است هیچ اقدامی نکردم.
ناشناس
|
France
|
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
بسيار عاقلانه و متين هشدار دادند ولى كو گوش شنوا.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
الان یه جوان چگونه با ماهی 20 تومن مب تواند ازدواج کند؟ را حل دارد به غیر از خانه عفاف؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۸
کجا بیست تومن حقوق می دهند ؟
پورمحمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
این حاج اقا شاید اینطوری برخورد تندی داشت ولی همان زمان ماهم بودیم. والله بالله بیشتر از دست مانند ایشون اذیت می شدیم. من هم طلبه بودم و در لشکر 21 حمزه بودم . همانجا دوستان کادری ارتشی بودند همه را به خط می کردند برای نماز.
من گفتم آزادبگزارید.
گفتند کسی نمی اد . گفتم اشکالی ندارد.
خلاصه ازاد گذاشتند روز اول تعداد نصف شد ولی از روزهای بعد تعداد روز بروز بیشتر می شدند.
پس ایشون نباید کار اشتباه خودش را به همه نسبت بدهند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
کو گوش شنوا!
مجتبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
مردم همین الان هم در بهشت هستند ،،شما نمی‌بینید شید سعادت ندارید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۸
بهشت برین
کاظمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
سلام
بله با نظر این آقای روحانی کاملا موافقم من سال ۵۹ و ۶۰ در پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان بودم (پدافند) در خود پایگاه سوباشی و پیر انبار ما هم چند نفر از دوستان سر پولهای ضد هوایی برای خودمان عالمی داشتیم نماز جماعت برگذار میکردیم و معمولا نیروهای کادر که به توپ ما می آمدند خیلی اهل نماز و روزه نبودند ما خودمان نماز جماعت برپا میکردیم و اجباری به آنها نداشتیم ولی خیلی هایشان جذب می شدند
و درجه داری داشتیم اصلا نماز بلد نبود در آخر طوری شده بود ایشان را امام جماعت قرار می دادیم و بسیار از اون دوران خاطرات خوبی دارم. من با فرمایش این روحانی بزرگوار کاملا موافقم
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟