نود دقیقه درد و عذاب؛ این سرنوشت مخاطبان بختبرگشتهای بود که امروز پای شبکه ورزش تلویزیون نشستند تا بازی سپاهان و ملوان را تماشا کنند.
ابزار شکنجه جامجم برای این بازی، مثل اغلب اوقات گزارشگر بومی متعصبی بود که تریبون گزارش بازی را با جایگاه هواداران تیقوسی اشتباه گرفت و هر چه دلش میخواست به زبان میآورد. اگرچه این یک درد کهنه است و مشابهش را بارها و بارها دیدهایم، اما گزارشگر اصفهان به معنای واقعی کلمه شورش را درآورد. بیشتر از بیست بار توصیف حضور پرشکوه تماشاگران، تقدیر از کیفیت تیم سپاهان، نوشابه باز کردن برای مدیریت باشگاه و تعریف و تمجید غلوآمیز او از سطح بازی و مخصوصا تیم میزبان، هر بیننندهای را کلافه میکرد و به ستوه میآورد.
گزارشگر اصفهانی در صحنه های مشکوک به داوری زمانی که اعتراض به ضرر سپاهان بود خودش در نقش کارشناس داوری ظاهر می شد و زمانی که به سود سپاهان بود از لزوم استفاده از نظر کارشناسان داوری صحبت می کرد! لرزش صدا و گزارش با ترس و لرز زمان حملات ملوان، اغراق در موقعیت گل های سپاهان از دیگر نکاتی بود که البته پیش از این هم رخ داده بود. عبارت "آب سرد روی پیکر" هم بیش از این که درباره حس و حال هواداران سپاهان صدق کند درباره خودش صدق می کرد که نای گزارش صحنه گل ملوان را نداشت!
اما پس از دریافت گل تساوی، این گزارشگر در اظهارنظری عجیب از بازی سفت و سخت ملوان گله کرد و گفت این سبک بازی و این میزان از مقاومت آنها طبیعی نیست. او معتقد بود ملوان در خطر سقوط نیست و نباید این گونه سفت و سخت مقابل نماینده اصفهان بازی کند.
گزارش این بوقچی غیرعلنی سپاهان البته فرازهای به یادماندنی دیگری هم داشت؛ از جمله جایی که در نیمه اول از مقاومت تیم میهمان ناراحت شد و گفت: «ملوان جوری بازی میکند که انگار مدعی قهرمانی است.» شما به بزرگی خودت ببخش استاد، شرمنده که راحت نباختند!
اوج کار او اما جایی بود که از همه رسانهها خواست به بچهها کمک کنند از همان مهد کودک و دبستان طرفدار تیم شهر خودشان باشند، چرا که این به نفع فوتبال ایران است. باز خدا پدرش را بیامرزد که مثل ایوب والی به هواداران شهرستانی پرسپولیس و استقلال لقب «بیمغز» نداد! صد البته در مملکتی که همه حق خودشان میدانند نقش قیم و آقا بالا سر مردم را بازی و برای آنها تعیین تکلیف کنند، عجیب نیست که گزارشگر بازی هم از این نسخهها بپیچید و دور علایق آدمها حصار جغرافیایی بکشد. کاش اما به او بگویید یوونتوس در ایتالیا هشت میلیون هوادار رسمی دارد، در حالی که جمعیت شهر تورین به یک میلیون نفر هم نمیرسد. مردم خودشان «شعور» دارند و میتوانند تشخیص بدهند چه چیزی را دوست داشته باشند.
اینها محصولات تلویزیونی هستند که پشیزی برای مخاطب ارزش قائل نیست؛ گزارشگری که از یک تریبون عمومی مثل بوق هواداری سود میبرد، از گل سپاهان حماسهها میسازد و گل ملوان را با سوگواری و ماتم گزارش میکند. چه میکنید با روح و روانمان؟
منبع:فضای مجازی