تعلیق عضویت گروهی از هنرمندان در صندوق اعتباری هنر و منوط کردن ادامه ارائه خدمات به ایشان، به تکمیل کردن پرونده و حواشی که در ادامه شکل گرفت، این پرسش را پیش آورد که آیا اساساً هنرمندان از آتیه مشخص برخوردار هستند و میتوانند امیدی به بازنشستگی داشته باشند؟
به گزارش «تابناک»؛ چندی پیش پیامکهایی به گروهی از هنرمندان ارسال شد که تداوم عضویت آنها را در صندوق اعتباری هنر، منوط به تکمیل پرونده کرده بود و این تکمیل پرونده ظاهراً بارگذاری قرارداد کاری آنها بود. این رویه قاعدتاً جنجال برانگیز شد و چنان واکنشهای گستردهای را در پی داشته که متولیان صندوق اعتباری هنر به کل منکر ماجرا شدند و در همین رابطه مدیرعامل صندوق اعتباری هنر در همین باره گفته بود: «لغو عضویت اعضای غیر هنرمند که با جعل مدرک، تخلف و شیوههای غیر متعارف و غیر قانونی به عضویت صندوق درآمدهاند، را (بر اساس آئین نامه صندوق) در دستور کار قرار داده است. در واقع صندوق اعتباری هنری معتقد است که این لغو عضویتهای اعضای غیرفعال، معطوف به این موضوع صورت گرفته که نسبت به توسعه و گسترش خدمات خود به هنرمندان فعال اقدام نماید.»
این در حالی است که برای برخی از هنرمندانی این پیامک ارسال شده که با یک جستجوی ساده در گوگل نیز راستی آزمایی فعالیتشان در عرصه هنر قابل کشف بود. به عنوان نمونه علی قائم مقامی عضو پیشین هیات مدیره خانه سینما و رئیس صنف مدیران تولید سینمای ایران یکی از مخاطبان این پیامکها بوده که در این زمینه چنین واکنشی نشان داد: «افرادی که سیمرغ دارند باید اسناد و مدارک به صندوق ببرند! روش درستی نیست که هر دو سه سال یکبار مدارک ببرند که ثابت کنند سینماگر هستند. جناب آقای پوراحمدی گفتند مشکلی وحود ندارد ولی وقتی صندوق میگوید اسناد و مدارک بارگذاری کنید یعنی مشکل وجود دارد.»
داود اطیابی کارگردان سینما درباره آنچه از او خواستهاند، گفته است: «دوستان هنرمند مشخص هستند. یک کارگردان همیشه کارگردان است، نمیتوانیم بگوییم فردا جوشکار است! برای مثال به خود من هم گفتهاند باید نامه بیاوری. اصلا نیازی به نامه آوردن نیست چون ما شناخته شده هستیم. با یک سرچ و یک استعلام از خانه سینما و یا از خود وزارت ارشاد مشخص است که ما تهیهکننده و یا کارگردان و غیره هستیم.»
اطیابی درباره این موضوع که وزارت ارشاد ماجرای گلایه هنرمندان را جوسای رسانهای دانسته گفت: «آقای وزیر، وزیر است! قطعا بین ما نیستند که ببینند وضعیت اجتماع چگونه است. الان نه تنها هنر، تمام جوامع مختلف ما، چه جوامع هنرمند، جامعه تولیدکننده و … تمامشان با معضل روبرو هستند. یعنی واقعا زندگیها بخاطر همین بحث اقتصادی دارد از هم پاشیده میشوند. قطعا آقای وزیر، وزیر و دولتمرد هستند و حقوقشان را سر ماه میگیرند، قطعا راننده دارند، خانه دارند و معیشتشان به راه است وگرنه نمیتواند وزارت کند. به هرحال طبیعی است که یک وزیر چنین نظری بدهد چون جای او مشخص است، جای مردم هم مشخص است. الان هر روز دارند برای کار به من زنگ میزنند. عوامل دستاندرکار حقوقی ندارند. بیمه دارند که آن را هم صندوق هنر میخواهد قطع کند یا کم کند که بارش را روی گردن دیگر بیاندازد یعنی فقط مسئولیت خودش را دارد مرتفع میکند.»
حسن کریمی مدیر فیلمبرداری فیلم های «به رنگ ارغوان» و «قدمگاه» نیز درباره فرآیند اثبات گفته است: «ما یک بار خودمان را برای گرفتن عضویت به عنوان هنرمند به صندوق معرفی کردهایم و دیگر نباید هر چند سال یک بار نامه ببریم که هنرمندیم! آقایان ما را به صنف و خانه سینما کشاندند و خود خانه سینما اسامی ما را برای صندوق ارسال کرد اما باز هم این رفتار را با ما کردند. من اصلاً نمیدانم وقتی نهادی مانند خانه سینما وجود دارد چرا خودش نباید مستقیماً اعضایش را بیمه کند و اصلاً چرا ما باید زیر چتر صندوق برویم؟»
دانش اقباشاوی کارگردان سینمای ایران نیز درباره این روند به نقش اشاره کرد و گفت: «در دو دوره گذشته و به خصوص در دورهی جدید، گویا صندوق اعتباری هنر، خانه سینما و صنوف مرتبط با آن را به عنوان «مرجع معرفی اعضای صنوف» به رسمیت نمیشناسد و برای ارتباط با سینماگرانِ مرتبط با صندوق اعتباری هنر، به صورت شخصی به آنها پیامک میزند! حال این سوال مطرح است که صندوق اعتباری هنر میتواند به حدود ۶۰۰۰ نفر عضو خانه سینما پیامک بزند و ارتباط بگیرد؟ اینجا پس فلسفه وجودی «شماره نظام سینمایی» و «عضویت در خانه سینما»، چیست؟!»
البته رویه صنوف نیز چالش برانگیز شد؛ کمااینکه پس از این حواشی کمیتهای سه نفره در خانه سینما تشکیل شد که درباره اینکه کدام شخص هنرمند شناخته میشود و باید به صندوق معرفی شود، تصمیم گیری کند اما اعضای این کمیته که مشخص نیست توسط مدیرعامل یا هیات مدیره انتخاب شدهاند، جزو پیشکسوتان و موسپیدان سینمای ایران نبودند و بنابراین اینکه بزرگان سینما توسط این گروه تایید صلاحیت شوند، مناقشهای تازه رقم زد.
در این میان امید محمدنژاد عضو انجمن عکاسان و عضو افتخاری خانه سینما نکته مهمی را گفت: «وقتی هنرمندی دو سال فعالیت نداشته یعنی از نظر جسمانی توانایی فعالیت ندارد، اتفاقا این هنرمندی است که باید مورد توجه قرار گیرد و حمایت شود چراکه دیگر توانایی فعالیت هنری و کسب درآمد ندارد اما صندوق دقیقا در همین برهه عضویت فرد را لغو میکند.»
نهادهایی چون صندوق اعتباری هنر میبایست به تمامی هنرمندان از کار افتاده خدمات ارائه کنند و مرزها را از آنچه اکنون انجام میدهند، فراتر ببرند. برای تقریب به ذهن میتوان به الگوی وزارت ورزش و جوانان اشاره کرد که در قالب فدراسیون پزشکی-ورزشی خدمات قابل توجهی به ورزشکاران در چارچوب بیمه آنها میدهد. چرا اهالی فرهنگ نباید یک بیمارستان تخصصی داشته باشند و هر از چندگاهی حضورشان در بیمارستانهای مختلف و حتی پرداخت هزینههایشان جنجال آفرین شود؟
مع الاسف فرهنگ کشور هنوز فاقد زیرساختهای حمایتی لازم نظیر نمونه مورد اشاره است و این مسئله یک اراده جدی در سطوح بالای کشور را میطلبد تا فعالان این عرصه نه تنها بتوانند امیدی به بازنشستگی داشته باشند، بلکه خیالشان دستکم از خدمات درمانی تخصصی در شانشان راحت باشد.