زوج جوان به خاطر ساعت خوابشان، تصمیم گرفتند که برای همیشه به زندگی مشترک خود پایان دهند.
به گزارش جام جم، مرد جوان شب ها دیر از سرکار به خانه می رسید، همسرش نیز شب ها زود می خوابید و صبح های زود نیز از خواب بیدار می شد. همین باعث شد که این زوج نتوانند زیر یک سقف کنار همدیگر زندگی کنند. آنها به همین دلیل عجیب راهی دادگاه خانواده تهران شدند.
مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: پنج ماه است که با نصیبه ازدواج کرده ام. ولی از وقتی زندگی ما زیر یک سقف آغاز شد تا الان همسرم را به ندرت دیدهام. من شغلم آزاد است و تا دیروقت سرکار هستم. یعنی تا به خانه برسم ساعت ۱۰شب میشود. از طرفی همسرم شبها زود می خوابد. یعنی وقتی من برسم او خوابیده است.
شبها تنهایی غذا میخورم و تلویزیون میبینم. حتی نباید زیاد سر و صدا کنم تا همسرم بیدار نشود. وقتی هم میخوابم، صبح زمانی که بیدار میشوم نصیبه از خانه بیرون رفته است. او صبح زود ورزش میکند، به باشگاه میرود و بعد از آن به محل کارش میرود. یعنی اصلا او را نمیبینم. روزهای تعطیل هم من معمولا سرکار هستم. بارها از او خواهش کردم که برنامه ورزشهای صبحش را کنسل کند تا بتواند شبها کمی بیشتر بیدار بماند.
حداقل با هم شام بخوریم. با هم یک فیلم ببینیم. در این پنج ماه من تا به حال با همسرم غذا نخوردهام. همیشه یا او خواب بوده یا من؛ او حاضر نیست به خاطر من از ورزشش بزند و صبح به این زودی از خواب بیدار نشود. او میتواند کمی دیرتر به محل کارش برود. درواقع ساعت کاریاش از ۹ صبح شروع میشود. ولی به خاطر ورزش، صبح زود بیدار میشود و از خانه بیرون میرود. در این مدت هرچه سعی کردم که این وضعیت را تغییر دهم فایدهای نداشت.
در این مدت انگار نه انگار که ازدواج کردهام. همسرم را نمیبینم. نمیتوانیم چهار کلمه با هم صحبت کنیم. فقط مکالمههای تلفنی کوتاه در طی روز با هم داریم. دیگر از این وضعیت خسته شدم و وقتی سر این موضوع با هم به تفاهم نرسیدیم، تصمیم به جدایی گرفتیم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم کارش زیاد است و این ندیدنها به خاطر مشغله کاری خودش است. اما میخواهد به گردن من بیندازد. من هم سر این مساله بارها از او دلگیر شدم. هیچ مهمانی یا جایی نمیتوانم با شوهرم بروم. چون تا دیروقت سرکار است. در صورتی که او شغلش برای خودش است. میتواند گاهی به مغازه نرود و با خانوادهاش وقت بگذراند.
اما حاضر نیست این کار را انجام دهد. هیچوقت حاضر نشد که به خاطر من ساعتی از کارش بزند. حتی شبهای تعطیل هم یک دقیقه از کارش زودتر به خانه نیامد. بعد توقع دارد که من از کار و ورزش و زندگیام بزنم. من وقتی به خانه میرسم، ظهر است. تا شب باید تنها باشم. در این مدت با تمام این رفتارهایش سر کردم. ولی او به خاطر ورزشکردن من تصمیم به جدایی گرفت.
در پایان نیز قاضی این زوج را به مرکز مشاوره خانواده فرستاد تا شاید مشکلشان حل شود. او رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
نظر کارشناس
زن و شوهر هردو به درک شدن نیاز دارند
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص می گوید: به اعتقاد من زن و شوهر وقتی زندگی مشترک را آغاز میکنند باید یاد بگیرند که از همان ابتدا ممکن است با تفاوت هایی روبهرو شوند. تفاوت هایی که ممکن است حتی خوشایندشان هم نباشد. آنها باید بلد باشند که چطور با این تفاوت ها و اختلافات کنار بیایند و آنها را پشت سر بگذرانند. حتی اگر زن و شوهر هردو عقیده و نظر یکسانی در بیشتر امور داشته باشند، در طول روز ممکن است تجربیات متفاوتی را از سر بگذرانند. بنابراین هردو نیاز به درک شدن دارند.
آنها نمیتوانند با تکرار این عقیده که باید سازگاریات را بالا ببری در طرف مقابل، حس درک شدن را به وجود بیاورند. همین عدم تفاهم در زندگی مشترک نیز بزرگ ترین مشکلی می شود که زن و شوهر باید با آن دست و پنجه نرم کنند. این اختلاف فکری باعث احساس تلخی و ناراحتی مداوم در زندگی می شود و زوج را از یکدیگر دور می کند. بنابراین زن و مرد باید از همان ابتدا بلد باشند که چطور با یکدیگر بر سر مسایل کوچک به تفاهم برسند، چطور با هم گفتگو داشته باشند و یک اختلاف یا تفاوت را حل کنند آن هم بدون اینکه با یکدیگر درگیر شوند و از هم فاصله بگیرند.
این جزئی از مهارت های زندگی است که زوج ها باید پیش از شروع زندگی مشترک آن را بلد باشند.