بازار سرمایه را با عنوان محلی برای مبادلات سهام میشناسند؛ اما در فضای اقتصاد کلان، کارکرد اصلی بازار سرمایه، تأمین مالی بنگاههای اقتصادی بهویژه شرکتهای بزرگ به روش تأمین مالی جمعی (Crowd funding) است که مبادلات سهام هم در تداوم همین نقش، کارکرد پیدا میکند، بااینحال آمارها نشان میدهد باوجود بهبود عملکرد بازار سرمایه در تأمین مالی تولید در دهه 90 این بازار هنوز فاصله زیادی با نقطه مطلوب دارد.
آنطور که آمارها نشان میدهد باوجودآنکه نرخ رشد اقتصاد ایران درکل دهه 90 نزدیک به صفر درصد بوده است اما تأمین مالی انجام شده از طریق بازار سرمایه 6 هزار درصد افزایش یافته و از 11 هزار و 700 میلیارد تومان به 718 هزار میلیارد تومان در پایان دهه 90 رسیده است. این یعنی اینکه دولت و بنگاههای اقتصادی که با کمبود پول مواجه بودهاند فقط در آخرین سال دهه 90 یعنی سال 1400 بیش از 700 هزار میلیارد تومان منابع بیشتری نسبت به سال 1390 از بورس وام گرفتهاند. باید دقت کرد که اقتصاد ایران در دهه 90 با چالشهای زیادی ازجمله تحریمهای یکجانبه مواجه بود و میتوان برآورد کرد چنانچه بازار سرمایه بهدرستی توسعه پیدا نکرده بود اکنون اقتصاد ایران و همینطور دولت با چالشهای بیشتری مواجه بودند و حتی این موضوع میتوانست ناترازی بانکها را افزایش دهد.
باوجوداینکه سهم بازار سرمایه در تأمین مالی اقتصاد از 3 درصد در ابتدای دهه 90 به 12 درصد در پایان این دهه رسیده اما هنوز هم بخش عمده تأمین مالی شرکتها در ایران از طریق نظام بانکی انجام میشود و سهم بازار سرمایه در مقابل نظام بانکی بسیار کم است. ضمن اینکه مقایسه حجم نقدینگی در گردش بازار سرمایه و تعداد فعالان اقتصادی و سرمایهگذارانی که اکنون در بازار سرمایه حضور نشان میدهد سرعت رشد بازار سرمایه در تأمین مالی تولید، متناسب با رشد واقعی بازار سرمایه نبوده و از فرصتهای بزرگ مالی که در بورس به وجود آمده بهدرستی استفاده نشده است.
نقش اندک بازار سرمایه در تأمین مالی
دادههای آماری نشان میدهد در سال 1401 جمع کل ارزش معاملات بورسهای چهارگانه به 13 هزار و 253 هزار میلیارد تومان رسیده است که رکورد تازهای در نیمقرن فعالیت بازار سرمایه محسوب میشود. این معاملات توسط میلیونها سرمایهگذار انجام شده که برخی بهصورت فعال و برخی دیگر بهصورت نیمه فعال در معاملات مشارکت کردهاند. طبق برخی آمارها با توجه به افزایش نسبت پول بهکل نقدینگی از ابتدای سال جاری تاکنون بهطور میانگین هر هفته بین یک تا دو هزار میلیارد تومان نقدینگی تازهوارد بازار سرمایه شده است.
همچنین در حال حاضر جمع کل ارزش شرکتهای حاضر در بازار سرمایه رقمی فراتر از 10 هزار و 500 هزار میلیارد تومان و جمع کل کالاهای مبادلاتی سالانه 1200 هزار میلیارد تومان است. همه این ارقام به معنای این است که نقدینگی در بازار سرمایه در گردش است و اینجا جایی است که در صورت اجرای راهکاری مؤثر میتواند محل مناسبی برای تأمین مالی باشد؛ بااینحال مقایسه اندازه معاملات، ارزش شرکتها، تعداد سرمایهگذاران و اندازه اقتصاد ایران نشان میدهد که هنوز اقدامات مناسبی برای افزایش نقش بازار سرمایه در تأمین مالی تولید با توجه به نیازهای موجود انجام نشده است.
طبق آمارها باوجودآنکه در سال 1401 بازار سرمایه توانسته 600 هزار میلیارد تومان از منابع مالی مورد نیاز اقتصاد کشور را تأمین کند اما این میزان در مقایسه با تأمین مالی انجام شده از طریق نظام بانکی بسیار کمتر است. دادهها بیانگر آن است که تسهیلات پرداختی از سوی نظام بانکی در سال 1401 رقمی بالغبر 4448 هزار میلیارد تومان بوده که این میزان در مقایسه با سال قبلش بالغبر 45.3 درصد رشد نشان میدهد. از مجموع کل تسهیلات پرداختی از طریق سیستم بانکی 3762 هزار میلیارد تومان معادل 84.6 درصد به صاحبان کسبوکار و 15.4 درصد به مصرفکنندههای نهایی یعنی خانوادهها تعلق گرفته است. بانکها در سال 1400 نیز 3000 هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کردهاند که این مقدار نسبت به سال قبلش 54 درصد رشد نشان میدهد.
این اطلاعات نشان میدهد جمع کل تأمین مالی انجام شده از طریق بانکها در دو سال گذشته نزدیک به 7500 هزار میلیارد تومان بوده و نسبت تأمین مالی انجام شده از طریق بازار سرمایه در مقایسه با بانکها در سال 1401 در حدود 12 درصد بوده است. مقایسه تأمین مالی انجام شده از طریق بازار سرمایه با بانکها بهخوبی گویای آن است که بازار سرمایه هنوز فاصله زیادی تا نقطه مطلوب دارد و برای افزایش نقش بازار سرمایه در تأمین مالی تولید باید به فرآیندهای موجود سرعت داد چراکه با سرعت فعلی سالها زمان میبرد که بازار سرمایه نقش واقعی خود را در تأمین مالی تولید و اقتصاد ایران پیدا کند.
موانع موجود و راهکار حل مسئله
مهندسان مالی در دهه 90 عملکرد خوبی داشتهاند و به شکل مطلوبی ابزارها و نهادهای مالی را که لازمه تأمین مالی جمعی در بازار سرمایه است توسعه دادهاند اما این کافی نیست چراکه صرف توسعه نهادها و ابزارهای مالی نمیتواند منجر به افزایش نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور شود. مروری بر فرآیندهای تأمین مالی از طریق بازار سرمایه نشان میدهد که اکنون فرآیند تأمین مالی از طریق بازار سرمایه با دو چالش اساسی مواجه است. چالش نخست به فرآیندهای اداری تأمین مالی و صدور مجوزها از طریق سازمان بورس بازمیگردد که بهزعم بسیاری از فعالان بخش خصوصی طولانی و زمانبر است و چالش دوم به ناآشنایی مدیران و فعالان بخش خصوصی با ابزارها تأمین مالی بازار سرمایه بازمیگردد که دراینباره نوک پیکان انتقادها به سمت مقامات بازار سرمایه نشانه میرود.
راهحل چالش نخست، کاهش زمان فرآیند اداری تأمین مالی و صدور مجوزها از طریق بازار سرمایه است. در حال حاضر بسیاری از شرکتها از فرآیند طولانی و زمانبر تأمین مالی از طریق بازار سرمایه گلایه دارند و سازمان بورس باید راهکار عملی و جدتری دراینباره به کار گیرد. افزایش سرعت صدور مجوزها و تأیید از سوی این سازمان میتواند منجر به تزریق منابع مالی بیشتری به بخش تولید شود. ضمن اینکه بهزعم کارشناسان وظیفه اصلی بازار سرمایه تسهیل فرایند تأمین مالی برای شرکتهای بزرگ است که کارکرد آنها در اقتصاد مشخص و تعریف شده است در نتیجه صدور مجوز تأمین مالی برای این شرکتها باید به سهولت بیشتری انجام شود.
در مورد چالش دوم یعنی ناآشنایی فعالان اقتصادی بهویژه مدیران بخش خصوصی با ابزارها و نهادهای مالی بازار سرمایه نیز مقامات بازار سرمایه باید اقدامات جدیتری را آغاز کنند. در حال حاضر مقامات بازار سرمایه در زمینه معرفی فرصتهای تأمین مالی بازار سرمایه به فعالان بخش خصوصی کمکارند و بخش عمده تأمین مالی بازار سرمایه صرف تجهیز مالی دولت میشود. درواقع بخش خصوصی چندان با مکانیسمهای تأمین مالی از بازار سرمایه آشنا نیست و مقصر اصلی در این زمینه نهادهای نظارتی، ارکان و نهادهای تأمین مالی در بازار سرمایه هستند.
بر همین اساس لازم است مقامات و نهادهای بازار سرمایه از طریق برگزاری همایشها، جشنوارهها و کنفرانسهای سالانه و فصلی روشهای تأمین مالی از بازار سرمایه را به مدیران بنگاههای اقتصادی معرفی کنند. دراینباره حتی رفع انحصار برای تأسیس بورسهای جدید محلی نیز میتواند راهگشا باشد چراکه توسعه بورسهای منطقهای میتواند منجر به آشنایی فعالان اقتصادی در سراسر ایران با کارکردهای بازار سرمایه شود. شاید لازم باشد بورسهای محلی در برخی استانها مستقلاً تأسیس شود تا از طریق پذیرش و درج شرکتهای جدید فعالان اقتصادی با ابزارهای تأمین مالی از طریق بازار سرمایه بیشتر آشنا شوند و به این وسیله چرخهای اقتصادی کشور با سرعت بیشتری به گردش دربیاید.