به گزارش تابناک به نقل از ایران، زن جوان تهرانی روز قبل از رسیدگی به پرونده طلاقش در دادگاه خانواده به قتل رسید.
خانه آرزوهای المیرا خیلی وقت بود که تاریکخانهای سرد و بیروح شده بود که همه آرزوها در آن مدفون شده بودند. اما هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که این خانه تبدیل به قتلگاه او هم شود.
گمشدن یک زن
اوایل بهمن ماه سال قبل بود که خواهر المیرا گمشدن ناگهانیاش را به پلیس اعلام کرد. خواهر المیرا به مأموران پلیس گفته بود: «روز گذشته خواهرم به منزل مادرمان آمد و ساعتی کنار هم بودیم. نزدیک غروب بود که از خانه خارج شد و میخواست به روانشناس مراجعه کند. قرار بود صبح روز بعد برای رسیدگی به دادخواست طلاق از همسرش به دادگاه برود، اما نرفته بود. تلفن همراهش هم خاموش است و برای همین ما نگران او هستیم، چون سابقه نداشته که ما را بیخبر بگذارد.»
اعتراف به همسرکشی
تحقیقات جنایی برای روشن شدن راز ماجرا آغاز شد و همسر المیرا به نام رامین که قرار بود آن روز با هم به دادگاه خانواده بروند تحت تحقیقات قرار گرفت.
رامین در ابتدا سعی میکرد پرونده را با داستانسرایی دروغین از مسیر اصلی منحرف کند، اما همین حرفهای متناقض او بود که سبب شد شک مأموران به او بیشتر شود.
سرانجام مرد جوان لب به اعتراف گشود و به قتل همسر خود اقرار کرد.
میخواست طلاق بگیرد کشتمش!
رسیدگی به پرونده قتل المیرا در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران در دستور کار بازپرس محمدرضا صاحب جمعی قرار گرفت.
رامین در اعتراف به قتل همسرش گفت: «المیرا به خاطر اعتیاد من تصمیم به طلاق گرفته بود. قرار بود فردای آن روز با هم به دادگاه برویم و میدانستم که همسرم مهریهاش را به اجرا گذاشته است. اما به درخواست من هنوز از خانهام خارج نشده بود و قرار بود ۲ ماه به من مهلت دهد تا اعتیادم را ترک کنم.»
متهم در ادامه گفت: «روز حادثه جلوی در خانه نشسته بودم که دیدم المیرا با خودروی خود از راه رسید و در پارکینگ ماشین را پارک کرد. سمت او رفتم و گفتم که میخواهم با او صحبت کنم. المیرا دوباره پشت فرمان نشست و من فکر کردم برای اینکه دلش نمیخواهد با من حرف بزند ممکن است ماشین را روشن کند و دوباره از آنجا دور شود. برای همین من هم فوراً روی صندلی عقب پشت سر المیرا نشستم و شروع کردم به صحبت کردن. میگفتم که من هنوز تو را دوست دارم و دلم نمیخواهد طلاقت دهم. او هم عصبانی بود و میگفت فعلاً باید تکلیف دادگاه رسیدگی به مهریه مشخص شود. وقتی دیدم که به من اعتنا نمیکند با لجبازی به او گفتم مهریه را نمیدهم. المیرا هم گفت قانون همه چیز را مشخص میکند. نمیدانم چه شد که سردی و بیتفاوتی او را نسبت به خودم نتوانستم تحمل کنم و با چاقویی که در جیبم داشتم چند ضربه به کتف و پهلوی همسرم زدم. ناگهان دیدم که سرش روی فرمان افتاد و دیگر نفس نمیکشید. برای همین جسد را به صندلی کنار راننده منتقل کردم و بعد به سمت شهریار حرکت کردم.»
متهم جسد همسرش را در حاشیه شهر رها کرده بود و بعد از اینکه نشانی دقیق محل رهاسازی جسد را اعلام کرد جسد المیرا کشف شد.
اتهام قتل
با طی روال قانونی پرونده متهم برای آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت: «من قصد کشتن همسرم را نداشتم و یک لحظه عصبانیت باعث این اتفاق شد. الان بشدت پشیمانم و از خانواده همسرم تقاضای بخشش دارم.»
بدین ترتیب با صدور کیفرخواست، رامین متهم به مباشرت به قتل عمدی همسرش شده و بزودی پای میزمحاکمه خواهد رفت.