«متأسفانه سواد پیشگیری از بیماری در وزارت بهداشت وجود ندارد، وظیفه حوزه علمیه است که آن را احیا کند و این با احداث بیمارستانها و نامگذاری آنها به نام اهلبیت (ع) قابلحل نیست.»
به گزارش «تابناک»؛ آنچه خواندید، بریدهای کوتاه از اظهارات حجتالاسلام علی کشوری، دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در نشستی است که اخیرا برگزار شده و در آن «اولویتهای تمدنی دوازدهگانه» تا حدودی ارائه شده است. بستهای که کشوری تاکید دارد «یک نمونه از راهحلهای فقهی مطرح در حوزه علمیه است» و به کمک آن میتوان به ۱۲ مساله مهم و اساسی کشور پاسخ داد.
اظهاراتی که بازتاب چشمگیری در فضای مجازی به دنبال داشت و حتی واکنشهایی را برانگیخت که به دیده شدن بیشتر این راهکارها منجر شد و بر تعجب شمار بیشتری افزود؛ راهکارهایی که به تاکید دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی، باید جایگزین راهکارهای موجود شوند که نتیجه «کارشناسی توسعه غربی» هستند و قادر به حفظ «آرمانهای انقلاب اسلامی و رفاه جامعه اسلامی» نیستند.
اما کدام راهکارها؟ بیایید در ادامه نگاهی به فهرست دوازده راهکار یاد شده بیندازیم که به تاکید کشوری، «حوزه علمیه مقصر است که آنها را در قالب راهحل مشکلات کشور به دولت ارائه نداده و در نتیجه، حکومت در نبود راهحلهای اسلامی، به راهها و روشهای غربی استناد کرده است.»
* نخستین راه حل برای حل مسائل کشور، در حوزه مدیریت شهری است، زیرا شهرداریها در همه شهرهای ایران ذیل نظریه آمریکایی نو شهر گرایی شکل گرفته است. پیشنهاد الگوی پیشرفت مدیریت شهر محله محور است، چون اگر شهر به قسمتهای کوچکتری تقسیم شود، میزان رسیدگی به مردم بیشتر میشود.
وقتی محله ساختید، مرکز مدیریتان میشود مسجد، در هر مسجد باید ۲۰ روحانی مستقر باشند تا به اعضای محله خدمات ارائه دهد. تمدن اسلامی از تغییر تقسیمات شهری آغاز میشود. ما موظفیم مفاهیمی به اسم خانواده و محله را در راستای احیای ارتباط با مردم احیا کنیم.
* دومین راه حل اولویتهای تمدنی دوازدهگانه، ساخت خانههای حیاط دار به منظور جایگزین کردن خانههای آپارتمانی است؛ مدیریت بازی کودکان، احیای پدیده تفریح خانگی، ترویج اقتصاد مقاومتی و کاهش تولید زباله از جمله فواید زندگی در خانههای حیاط دار است که هر کدام نیاز به شرح دارد. پیشنهاد حوزه عملیه به دولت در این خصوص، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مستاجرین است؛ اگر این پیشنهاد اجرایی شود ظرف ۲ سال آینده تعداد مستاجران از ۳۵ به ۱۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد.
* سومین اولویت تمدنی الگوی پیشرفت اسلامی، پیشگیری از بیماری و متعاقب آن جلوگیری از ساخت بیمارستانهای جدید و مصرف بیش از اندازه داروست. متأسفانه سواد پیشگیری از بیماری در وزارت بهداشت وجود ندارد و وظیفه حوزه علمیه است که آن را احیا کند. اگر وزارت بهداشت فقر دانشی و تخصصی پیدا کرد ما در حوزه علمیه متکفل آن میشویم و روایات سلامت را تبلیغ میکنیم.
* چهارمین اولویت تمدنی، تغییر کتب درسی است؛ تبدیل کتاب اطلاعات لانه جاسوسی و دشمنشناسی به کتب درسی، یکی از تغییرات مهم است.
* پنجمین اولویت تمدنی، تغییر تجارت اغنیا به تجارت عمومی است. توزیع کالا در شهر را اگر ده تن بر عهده دارند، نشان از عقبافتادگی آن شهر دارد، چون توزیع سود فراوانی دارد و ما میگوییم همه تجارت کنند تا سود ناشی از توزیع در جیب همه برود. راه حل این کار ساخت بازار موقت است. ویژگیهای این بازار این است که جای آن ثابت است؛ مسجد مرکز آن است، قاضی سیار دارد و رایگان در اختیار افراد مستضعف قرار میگیرد.
* ششمین اولویت تمدنی، تولید روایت عبرت آفرین از میراث فرهنگی است. تکنولوژی ایجاد عبرت، روایت گذشته است که یکی از کارهای انبیا ایجاد عبرت در مردم بود. متأسفانه روایت میراث فرهنگی ایران را سازمان یونسکو بر عهده دارد و آنها با روایات اشتباهی از گذشته مردم را گمراه کردهاند.
* هفتمین تا دوازدهمین اولویتهای تمدنی عبارتند از: محرومیتزدایی بر اساس نظریه تعرف، سیاست خارجی به محوریت کشورهای جغرافیایی ظهور، توزیع بودجه به محوریت تقویت خانوادهها، حفظ امنیت کشور بر مبنای خود کنترلی، پیشنهاد روشهای جدید برای حفظ و نگهبانی از نظام و تصویب قانون در همه موارد.
راهکارهایی که با بازتاب در فضای مجازی، واکنشهایی به دنبال داشت که از جمله آنها اظهارنظر دکتر حسین کرمانپور، عوض سازمان نظام پزشکی کشور و مدیرکل سابق روابط عمومی این سازمان است که تاکید کرده «در پاسخ به اینکه گفته میشود، جامعه پزشکی فقر دانشی دارد، باید بگوییم ما قطعاً فقر دانشی داریم و این فقر را احساس میکنیم و اگر این فقر را احساس نکنیم، از مسیر پیشرفت جا میمانیم. جامعه پزشکی نه از امسال یا پارسال بلکه از همان روز اول احساس فقر کرده و همین فقر دانشی باعث پیشرفت آن شده است.
اگر روزی جامعه پزشکی به این نتیجه برسد که فقر دانشی ندارند، آن روز باید فاتحه پزشکی، درمان و سلامت کشور را خواند و آن وقت است که باید به روشهایی که عدهای میگویند معجره آساست روی آورد؛ آن وقت باید خودمان را تسلیم کسانی کنیم که میگویند از فرق سر تا نوک پا با یک انجیر یا ذکر درمان میشوید.»
اظهاراتی که پیشتر هم نمونه آن را شاهد بوده ایم؛ زمانی که در همه گیری کرونا، گروهی از روحانیون به مخالفت با سیاستهای کشور در حوزه بهداشت و درمان پرداختند و با واکنش تند رئیس شورای سیاستگذاری حوزه علمیه استان تهران مواجه شد که تاکید داشت: «همه مراجع و رهبری خود را تابع قوانین پزشکی میدانند، آن وقت چهار تا طلبه میگویند ما واکسن نمیزنیم و اگر بزنیم احساسات جنسیتی انسان عوض میشود. متاسفانه آبروی حوزه و علما از سوی برخی طلاب جوان با حرفهای ناپخته آسیب میبیند. کار ما طبالادیان است نه طب الابدان. چگونه میتوان با خبر واحد بیسند که حجیت ندارد، به درمان مردم بپردازیم؟!»
رویکردی که به تاکید کرمانپور، میتواند عواقب نامطلوبی داشته باشد، به ویژه وقتی میدانیم و علما هم تاکید دارند «چیزی به نام طب اسلامی نداریم. همان گونه که فیزیک اسلامی، ریاضی اسلامی نداریم. دلیل قاطعی هم دارد: علم یعنی آزمون و خطا، حال آنکه اگر با یک روشی که اسمش دینی است انسانی آسیب ببیند یا جان خود را از دست بدهد، بستگان آن شخص همه چیز را به پای دین مینویسند؛ و این دین را آسیبپذیر میکند. اگر به خاطر خلأهایی که در علم است، بخواهیم دین را وارد علم کنیم، هر اتفاقی که بیفتد به پای دین نوشته میشود.»
انتقادی بجا و قابل تامل که میشود به سایر موارد مطرح از سوی کشوری هم تعمیمش داد و به عنوان مثال پرسید آیا اگر دولت توان تامین یک میلیون قطعه زمین و واگذاری آن به صورت رایگان به مستاجرین را داشته باشد، منجر به ساخت خانههای حیاط دار خواهد شد و بساط آپارتمان نشینی را برخواهد چید؟ اگر این گونه نشود، میشود گفت دین و حوزه علمیه قادر به حل این معضل نبوده اند یا باید اشکال را در جای دیگری جست و جو کرد و نتیجه گرفت؛ بنابراین، امثال این راهکارها، درست و اصولی نیستند؟!