«من به وزارت بهداشت هشدار میدهم و تعجب میکنم چگونه متوجه این موضوع نیستند که چه آسیبهایی در پیش است؟ آسیبهایی که دود همه شان در چشم وزارت بهداشت میرود!»
به گزارش «تابناک»؛ از جمله شاخصهای ارزیابی و اندازه گیری شده در کشورمان که عدد نامطلوبی را نشان میدهد، سرانه مصرف شیر است که بر اساس آمارهای سازمان خوار و بار جهانی (فائو)، میانگین آن در جهان ۱۱۳ کیلوگرم در سال است، اما مدت هاست در کشورمان روند نزولی را طی میکند و بر اساس آخرین گزارشهای منتشر شده به کمتر از ۷۰ کیلوگرم در سال رسیده است.
این در حالی است که توصیه سازمان بهداشت جهانی در این خصوص، مصرف سرانه ۱۵۰ کیلوگرم شیر در سال است و بر اساس سند چشم انداز ایران در افق ۱۴۰۴، سرانه مصرف شیر در کشورمان باید به ۱۲۰ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر برسد. اعداد و ارقامی که نشان میدهند در این موضوع خاص، هم از بسیاری از کشورهای جهان عقب مانده ایم و خیلی کمتر از میانگین جهان، شیر مصرف میکنیم و هم ثابت میکند که قادر به تحقق اهداف تعیین شده در این خصوص نباشیم.
موضوعی که اطلاع از عقوبتهای شوم آن موجب شده که افزایش مصرف سرانه شیر در اسناد بالادستی دیده شده و بنابراین، شاهد اجرای طرحهایی از جمله توزیع رایگان شیر در مدارس کشور بودیم؛ طرحی که از سال ۱۳۷۹ در دستور کار قرار گرفته و هرچند کند، در نهایت فراگیر در کشور به اجرا درآمد، ولی در ادامه به دلایلی روند معکوس را پیمود و در نهایت متوقف شد.
رهاورد این ماجرا هم مطابق انتظار، کاهش سرانه مصرف شیر در کشور بود، به گونه ای که در سال ۱۴۰۰ اعلام شد به کمتر از ۸۰ کیلوگرم در سال رسیده و اکنون آخرین گزارشی که در این خصوص در دسترس همگان قرار گرفته، اطلاعیه اخیر انجمن صنایع لبنی کشور است که تاکید دارد، سرانه مصرف شیر در ایران به کمتر از ۷۰ کیلوگرم در سال رسیده و در زمره پایینترین رتبههای جهانی از منظر فائو محسوب میشود.
نکته قابل تامل در این میان، ظرفیت بالای کشورمان در تولید شیر است، به گونهای که ایران یکی از بزرگ ترین صادرکنندگان این محصول در منطقه و حتی قاره آسیا محسوب میشود؛ تولیدی که بر اساس گزارههای بازار، مازاد بر مصرف تلقی میشود، اما کیست که نداند واقعیتی تلخ در پس آن نهفته است؛ اینکه مصرف این کالای حیاتی به دلایل متعدد در کشور رو به کاهش است و در نتیجه، امکان صادرات آن به وجود آمده است.
البته صادرات شیر کار چندان سادهای نیست و در نتیجه، بخشی از آن در قالب فرآوردههای مختلف صادر میشود و بخشی دیگر با تبدیل شدن به شیر خشک، مسیر صادرات را میپیماید؛ همان شیر خشکی که البته انواع دیگری از آن به کشور وارد میشود تا در چرخه صنعت و مصارف دیگر مورد استفاده قرار گیرد و نشان دهد که از این منظر، چه اوضاع پیچیده و عجیبی بر کشورمان حاکم است و چه آیندهای انتظارمان را میکشد.
دورنمای این وضعیت هم البته چندان روشن نیست تا جایی که پیش بینیها حکایت از تغییری چشمگیر در آینده نه چندان دور دارد که کشورمان را از جایگاه صادرکننده این محصول، به وارد کننده آن تبدیل خواهد کرد. این را ارزیابیهای خارجی و داخلی نشان میدهد و فعالان این حوزه در کشورمان هم بر آن مهر تایید میزنند تا مشخص شود که یکی از نتایج شوم کاهش سرانه مصرف شیر، وارد آمدن آسیبهای جدی به روند تولید آن در کشور خواهد بود.
با این یادآوری عجیب نیست، اگر بشنویم موضوع محوری بیشتر سخنرانیها در همایشی که در این هفته با موضوع لبنیات برگزار شد، کاهش سرانه مصرف و ضرورت تغییر آن بود. تدبیری که یکی از راههای جدی برای اتخاذ و اجرایش، اختصاص یارانه به این حوزه است؛ همان یارانهای که شامل امثال شکر و روغن، با انبوه زیانهایی که مصرفشان به دنبال دارد میشود، حال آن که شیر و لبنیات به رغم آنکه در اسناد بالادستی مورد تاکید قرار گرفته اند، از شمولش محروم هستند.
این انتقادی است که محمود نجفی عرب، رئیس اتاق بازرگانی تهران با طرح آن در همایش مذکور گفت: تا سال ۱۳۸۹ با شیر مدارس و شیر یارانهای که به سه دهک پایین جامعه تخصیص مییافت، توانستیم سرانۀ مصرف لبنیات را به حدود ۱٠٠کیلوگرم برسانیم، اما بعد با قطع این شیر یارانهای، ضربه بزرگی به سلامت مردم وارد شد؛ به روغن و شکر که کاملا دشمن سلامتی مردم هستند یارانه میدهند، ولی هیچ یارانهای به شیر قشر ضعیف داده نمیشود و صدای وزیر بهداشت هم درنمیآید.
من به وزیر بهداشت هشدار میدهم، چون ایشان متوجه نیست قطع شیر برای قشر ضعیف جامعه، چه آسیبهایی به این طبقه وارد خواهد کرد و چگونه در رشد مغزی و فیزیولوژیکی اقشار مختلف تأثیر منفی بزرگی خواهد گذاشت. حجم بالایی از پوکی استخوانی که اینسالها شاهد آن هستیم، حاصل همین بیتوجهیها و سیاستگذاریهای نادرست است. چطور است به روغن و شکر که ضد سلامت هستند یارانه میدهیم، اما برای لبنیات که اینهمه در سلامت و پویایی تن و روان یکایک افراد جامعه نقش ایفا میکند، یارانه نمیدهیم و حتی همان شیر مدارس را هم قطع میکنیم!
نقطه اوج انتقاد این بازرگان، عقوبتهایی است که کمبود مصرف شیر به دنبال دارد و هزینههای زیادی به کشور وارد خواهد کرد. هزینه درمان بیماریها و عوارض ناشی از مصرف ناکافی شیر که بیش از همه متوجه متولی بهداشت و درمان در کشور، یعنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میشود و با سرمایه گذاری به مراتب کمتر در حوزه پیشگیری، میتوان مانع از بروز و ظهور این آسیبها شد.
وزارتخانهای که ظاهرا این ماجرا و عقوبتی که به دنبال خواهد داشت، برایش اهمیت چندانی ندارد که اگر داشت، تمام تلاشش را برای بهبود اوضاع و گام برداشتن به سمت تحقق اهداف سند چشم انتظار به کار میبست و در یک کلام، پرچم دار مقابله با کمبودهای فعلی میشد، نه اینکه آنچنان سکوت در پیش بگیرد که بازرگانان و فعالان اقتصادی پیش قدم شوند و ضمن ترسیم آینده تاریکی که کاهش مصرف شیر به دنبال دارد، به وزارت بهداشت و شخص وزیر در این بازه تذکر و زنهار دهند!