قرآن سوزی در سوئد و دانمارک و اصرار عاملان چنین حرکتهای افراطی بر رفتارشان که با حمایت و همراهی آشکار دولتهای این دو کشور انجام شده، این پرسش را پیش آورده که چرا سوئدیها و دانمارکیها این گونه باب نفرت پراکنی علیه مسلمانان و ارزشهایشان را تحت لوای آزادی بیان گشودهاند و آیا دولتمردان سوئد و دانمارک، به دنبال رویارویی با بخش عظیمی از ساکنان کره زمین هستند؟!
به گزارش «تابناک»؛ قرآن سوزی اتفاق تازهای نیست و در طول تاریخ از جنگهای صلیبی تا امروز بارها نسخههایی از قرآن به آتش کشیده شده است. در دوران معاصر نیز بسیاری از اشخاص نژادپرست و نفرت پراکن که به دنبال دیدن شدن بودهاند، به چنین عمل نفرت پراکنانهای دست زدهاند. با این حال قرآن سوزیها در دوران معاصر معمولاً با حمایت علنی دولتها انجام نشده بود اما اکنون در اتفاقی نادر، نفرت پراکنی علیه مسلمانان با حمایت دولتهای سوئد و دانمارک انجام شده و سوئد و دانمارک به بهانه آزادی بیان، از چنین اعمالی حمایت کرده است.
طبیعی بود که چنین اعمالی با حمایت دولتی، خشم مسلمانانی که احساس میکنند به ارزشهایشان توهین شده را برانگیزد؛ جمعیتی که بیش از دو میلیارد نفر یعنی 25 درصد کل جمعیت کره زمین را شامل میشود و تنها 600 میلیون از جمعیت مسیحیان کمتر است. برآوردها حکایت از آن دارد که طی دهههای آینده اسلام به دین اول در کره زمین تبدیل میشود و آمار کنونی که به ازای هر 4 نفر در کره زمین یک نفر مسلمان است، به یک نفر از هر سه نفر افزایش مییابد. طبیعی است که هرچه جمعیت مسلمانان در کره زمین رو به فزونی بگذارد، حجم نفرت پراکنی علیه مسلمانان افزایش یابد و رفتارهای افراطیتر از این نیز با حمایت دولتهای غیرمسلمان قابل تصور است.
این افراطی گری در گذشته با اقدام افراطی متقابل یعنی آتش زدن انجیل و این بار با آتش زدن تورات همراه شد که این اقدام از سوی غالب مسلمان رد شد، چرا که اساس فلسفه اسلام، احترام به اعتقادات ملل است و صرفاً مسلمانان از حق خود دفاع نمیکنند. این رویکرد متاثر از متوقف کردن چرخه نفرت و کاهش چنین رفتارهای خصمانهای با معتقدین به یک باور آسمانی است. بیشک اگر قرار باشد این چرخه شتاب بگیرد، برای کشور 10 میلیونی سوئد و کشور 5.8 دانمارک در مواجهه با دهها کشور مسلمان که بخش وسیعی از منابع و امکانات کره خاکی را در اختیار دارند، دورنمای روشنی قابل تصور نیست و بازنده این رویارویی جامعه مسلمانان جهان نخواهند بود.
اگرچه دولتهای غربی این جنس نفرت پراکنیها را تحت عنوان آزادی بیان و عقیده مجاز میدانند و از آنها حمایت میکنند اما واقعیت آن است که وقتی پای ارزشهای خودشان به میان کشیده شود، حمایت از آزادی بیان را فراموش میکنند. برخلاف تصور اگرچه دولتهای غربی ظاهراً بر پایه باورهای مسیحی ارزشهایی برای خود تنظیم کردهاند اما آنها با آتش زدن انجیل مشکلی ندارند، چرا که شالوده واقعی ارزشهای آنها، نه بر انجیل، بلکه بر لیبرال دموکراسی استوار شده است. بنابراین وقتی لیبرال دموکراسی به عنوان دین این کشورها مورد هدف قرار میگیرد، به خوبی رفتارهای تهاجمی از آنها را شاهد هستیم که کاملاً با آنچه آزادی بیان و عقیده میخوانند، در تناقض است.
کشورهایی چون دانمارک و سوئد که بازماندگان وایکینگهای غارتگر هستند، البته وضعیت ویژهتری نسبت به دیگر کشورهای غربی دارند و سطح بالایی از نژادپرستی در این کشورها وجود دارد. در سوئد اکنون تعداد گروههای نئونازی دو رقمی است که تمرکز عمده حملات جنایتکارانهشان بر مهاجرین به ویژه مسلمانان است. بنابراین طبیعی بود که از نخستین دولتهایی که زمینه حمله به ارزشهای اسلامی را فراهم میکند، سوئد باشد و دانمارک نیز دنباله رو سوئد شود. با دورنمایی که برای گسترش اسلام وجود دارد، حتی احیای برخی رفتارهایی که در جنگهای صلیبی باب بود، دور از انتظار نیست.
بنابراین کشورهای اسلامی باید در قالب سازمان همکاری کشورهای اسلامی بیش از پیش رویکرد سیاسی و استراتژیک در پیش بگیرند و در همین چارچوب انتظار میرود در اقدامی هماهنگ با فراخواندن هماهنگ سفیرانشان از سوئد و دانمارک و حتی اولتیماتوم تحریم سوئد و دانمارک، اقدامات خصمانه علیه اسلام و مسلمانان را پرهزینه کنند و دولتهای غربی را وادارند همانگونه که حتی نقد هولوکاست را یک جرم نابخشودنی میپندارند، حمله به اعتقادات ادیان را نیز به عنوان نفرت پراکنی مذهبی جرم انگاری کنند. اگر این اقدامات هماهنگ زمینه ساز تغییر نگرش در غرب نسبت به نوع مواجههشان با اسلام و مسلمانان نشود، بعید نیست رویدادهای تاریخی تکرار شود و نفرت پراکنان نه صرفاً قرآن، بلکه مسلمین را به آتش بکشد.