به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هفتم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازتاب عزاداری شیعیان در عاشورای حسینی، نمایش نظامی آپاچی ها، آخرین اخبار مرتبط با انتخابات دور ششم خبرگان و احتمال انتقال اطلاعات محرمانه هستهای در ماجرای برکناری مالی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حجتالاسلام محمدحسین هاشمیان، استاد حوزه و دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: یکی از مشکلات جامعه ما، مواجهه کانالیزه شده مردم با حقایق است. متاسفانه دشمنان با وارونه جلوه دادن حقایق، ارائه تصویر ناقص از حقیقت یا حتی دست زدن به شایعهسازی و دروغپراکنی، بسیاری از حقایق مسلم جامعه و فرهنگ ما را به صورت مخدوش مخابره میکنند. یکی از آن عرصههایی که در سالیان گذشته دشمن تمام تلاش خود را کرده تا یک تصویر تحریف شده از آن ارائه دهد، عرصه دینداری و میزان و کیفیت آن در جامعه ایرانی است. دشمن تمام ظرفیت رسانهای خود و تمام خلاقیت خبیثانه خود را به کار گرفته تا این تصویر را ارائه کند که جامعه ایرانی از یک جامعه دیندار عبور کرده و اکنون تنها قشر اندکی آن هم از طیفهای کمسواد و کمتر تحصیلکرده جامعه به تقیدات و آیینهای دینی پایبندی دارند. اگر چه ما برای نشان دادن دروغ و کذب بودن این تصویر، کارهایی کردهایم، اما هیچکدام از سیاستها و کارهای ما، به اندازه اتفاقی که در محرم رقم میخورد، به صورت عینی و ملموس و اثرگذار این تلاش دشمن را ناکام نمیگذارد.
در ایام محرم، خود مردم یک مواجهه رودررو و عینی با حقیقت دینداری در جامعه ایرانی دارند و گستردگی، عمق و کیفیت عظیم این ظرفیت بزرگ را به چشم میبینند. حقیقتا باید گفت محرم، پادزهر سیاستهای رسانهای دشمن در خدشه وارد کردن به چهره و تصویر دینی مردم ایران است.
اگر با یک نگاه جامعهشناختی به ترکیب و قشربندی اجتماعی عزاداران حسینی در محرم بپردازیم، میبینیم که این آیین، محدود به یک طیف یا طبقه خاص اجتماعی نیست؛ تکثر و تنوع فرهنگی و اجتماعی بخوبی در برگزاری این آیین قابل مشاهده است. در واقع محرم بهترین جلوهگاه تکثر و تنوع فرهنگی ایران و در عین حال اتحاد و یکپارچگی آن است. چندین سال است که دشمنان ما تلاش میکنند القا کنند دیگر دین، نمیتواند عنصر وحدتبخش اجتماعی در ایران باشد، اما حضور گسترده طیفهای مختلف مردم در عزاداری محرم، بخوبی بیبنیاد بودن این نظریه را نشان میدهد. عزاداری سراسری مردم ایران، جلوهای از عنصر وحدتبخش دین است.
البته این سخنان لزوم وظیفه و مسؤولیت ما در حفظ این چندگونگی در عزاداری محرم را نفی نمیکند. ما وظیفه داریم از این تکثر فرهنگی در عزاداری امام حسین دفاع کنیم و اجازه ندهیم یک سبک و یک نوع عزاداری به عنوان سبک معیار به همه طیفهای فرهنگی و اجتماعی جامعه القا شود، البته باز هم این حرف به معنای کار فرهنگی در برابر شیوههای مذموم و منحرف عزاداری نیست. پیشینیان ما مثل شهید مطهری بشدت بر موضوع عزاداری و اصلاح فرهنگ عزاداری کار کردهاند و زحمت کشیدهاند و این مسیر را ما هم باید طی کنیم، اما بین اصلاح فرهنگی و حذف فرهنگی تمایز است. یک مصلح مثل یک جراح باید مراقب باشد اصلاح او به قطع عضو نینجامد. به نظر من بر ما فرض است که از این ظرفیت عظیم تکثر فرهنگی در عزاداری امام حسین (ع) حفاظت کنیم که این خود ضامن وحدتبخشی و یکرنگی اجتماعی خواهد شد.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: دیری نپایید که محیط زیست از مفهومی روشنفکرانه و دغدغهای محدود به برخی خواص جامعه به دغدغهای عمومی تبدیل شود. سالهای نه چندان دور، محیط زیست در کشور ما دغدغهای صرفا متعلق به طبقه متوسط و روشنفکر محسوب میشد. حفظ فضای سبز، جلوگیری از قطع درختان و از بین بردن پوشش جنگلی و تفکیک زباله، دغدغههایی بود که عموما به قشر نخبگان جامعه محدود میشد، اما از زمانی که گرد وغبار نفس اهواز را گرفت، خشکی و قطع حقابه هیرمند، کشاورزان سیستانی را مستاصل کرد و دریاچه ارومیه به عنوان نگین شمال غرب ایران و خاطره جمعی مردم آذری زبان کشورمان، هر سال خشک و خشکتر شد، مسئله محیط زیست دغدغه عموم مردم شد. مردمی که میدیدند گردوغبارهای ناشی از کانونهای داخلی و کشورهای همسایه چگونه راه تنفس آنها را تنگ کرده و امکان زندگی در برخی مناطق کشور را سخت کرده است.
برای شهروند اهوازی که به چشم خود دیدم به قصد مهاجرت به مشهد آمده است و از وی شنیدم که میخواهد از محل کار خود در اهواز به مشهد انتقالی بگیرد، مسئله تغییر اقلیم و امکان فرار از گرمای ۵۰ درجه همراه با گردوغبار و کمبود آب با کیفیت، مسئلهای حیاتی است که وی را به مهاجرت از جنوب غرب به شمال شرق ایران و زندگی در جوار حرم امام مهربانیها حضرت علی بن موسی الرضا (ع) سوق میدهد، اما شاید بتوان گفت مشهد و برخی مناطق دیگر کشور نیز تا نزدیک شدن به آن چه که در خوزستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان شرقی و غربی به وقوع پیوسته فاصلهای ندارد.
دوشنبه هفته قبل، ۲ مرداد در گزارشی با تیتر «موج بیابان زایی؛ هجوم ریزگردها» آمارهای عجیبی از تغییر اقلیم در خراسان رضوی منتشر شد. در این گزارش براساس اظهارات مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان آمده است: «طی چهار سال، بین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱ کانونهای گرد و غبار در استان افزایش دو برابری داشته و تعداد آن به ۳۰ مورد رسیده است. تقریبا نیمی از مساحت استان دارای اقلیم بیابانی است که حدود نیمی از این مساحت نیز تحت فرسایش بادی قرار گرفته است. طبیعت نیز یاری نمیدهد و میزان بارش در مشهد در سالهای گذشته که به طور میانگین ۲۰۰ میلی متر بوده، در سال آبی جاری به رقم بی سابقه ۸۵ میلی متر رسیده است! از سوی دیگر، کمبود اعتبارات منجر شده است که ۴ میلیون هکتار از اقلیم بیابانی استان تحت کنترل قرار نگیرد.» اینها به وضوح نشانه یک تغییر اقلیم است. ممکن است این تغییر اقلیم پایدار نباشد و با افزایش بارندگی از تبعات تغییر اقلیم و خشکسالی ناشی از آن و معضلاتی نظیر فرونشست زمین در غرب دشت مشهد، افت شدید سفرههای آب زیرزمینی، افزایش بیابانها و ازدیاد گرد وغبار، رهایی یابیم، اما برخی پیش بینیهای بلندمدت و روند طولانی مدتی که به طور تدریجی کاهش بارندگی و افزایش شدید مصرف در این خطه را نشان میدهد، به ما میفهماند که مسیر تغییر اقلیم به عقب باز نمیگردد و خوش بینانه ممکن است سرعت تغییر اقلیم کندتر شود.
انتظار میرود چنین مساله ای، مساله اول استان خراسان رضوی و استانهایی که درگیر پدیده تغییر اقلیم هستند باشد، اما پرسش این است که در عمل و در مهمترین اسناد بالادستی مرتبط با برنامه ریزی توسعه، چگونه به این مساله نگاه شده است؟ بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه نشان میدهد که به جز یک سری احکام کلی درباره جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی و ملی و برخی مواد قانونی مناسب برای بهینه سازی مصرف آب، در زمینه دیگر وجوه تغییر اقلیم، تدبیر خاصی اندیشیده نشده است. جلوگیری از رشد بیابان ها، مهار کانونهای ریزگرد و احیای مراتع، اقداماتی است که برای مواجهه با پدیده تغییر اقلیم ضروری است، اما لایحه برنامه هفتم توسعه تدبیر خاصی در این موارد پیش بینی نکرده است.
انتظار میرود در هیاهوی برخی موضوعات کم ارزش سیاسی و مسائل دست چندم مطرح شده در دولت و مجلس و حتی دستگاههای محلی درگیر با معضل تغییر اقلیم، تغییر نگاه رخ دهد و مسئلهای که تبعات آن بر سلامت، رفاه و حتی به تعبیری زندگی و حیات غیرقابل چشم پوشی است، جایگاه محوری در تصمیم گیریهای کلان پیدا کند و نقش همه دستگاهها از بعد دیپلماسی و مذاکره با همسایگان در زمینه منابع آبی مشترک و بیابانهایی که کانون ریزگرد هستند، تا بخش کشاورزی به عنوان مصرف کننده اصلی آب، نظام شهرسازی از نظر استقرار جمعیت در مناطق دچار بحران و دیگر دستگاه ها، مشخص شود تا بتوان برای مواجهه با معضل اساسی تغییر اقلیم تدبیرهای مناسبی اندیشید.
علی اصغر زرگر، کارشناس روابط بین الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: اعراب خلیج فارس به نظر به دنبال آن هستند که غربیها در خلیج فارس به دنبال تنش بیشتر از گذشته نباشند. کشورهای عربی در این زمینه اصل را با نزدیک شدن به تهران در تنش زدایی قرار داده اند. از سوی دیگر اعراب تلاش کرده اند به موازات جنگ اوکراین از روسها فاصله نگیرند و روسها نیز البته نوک شمشیر خود را با حمله به اوکراین به سمت اروپا برده اند و این موارد نشان میدهد احتمال جبهه جدیدی در آینده به وجود خواهد آمد. از این منظر است که ایران هم تلاش دارد در جبهه شرق جایی باز کند و شرق نیز پذیرفته که ایران به عضویت دائم شانگهای درآید. ایران در جنگ اوکراین و بعد از تحریمهای روسیه تلاش کرده در تجارت با روسها همراهی کند. هرچند این همراهی به معنای همراهی ایران با روسیه درجنگ اوکراین نیست و تهران بارها اعلام کرده از توقف جنگ در اوکراین حمایت میکند.
غربیها البته این نزدیکی را به کمک ایران به روسیه در زمینه ارسال پهپاد خلاصه کرده اند و با این تحلیل اروپاییها تا حدودی از ایران فاصله گرفته اند. از این رو روسها تلاش دارند که ایران را در کنار خود حفظ کنند. شاید به همین علت آنها نزدیکی ایران به غرب در حل پرونده هستهای را مطلوب نمیدانند. ایران احتمالا بعد از تنش زدایی در منطقه به سمت تنش زدایی با غرب حرکت خواهد کرد چرا که در نهایت به دنبال آن است که از زیر فشارهای تحریمها خارج شود و بتواند به میزان توسعه منطقه ابعاد مختلف توسعه در ایران را پایه گذاری کند.
روسها تا ابد نمیخواهند در مساله اوکراین بمانند و توسعه خود را در باتلاق اوکراین از چرخه خارج کنند. از این منظر آن روز که بخواهند از جنگ اوکراین خارج شوند تلاش خواهند کرد که پرونده هستهای ایران نیز با سرعت بیشتری از کانال آنها و نه از کانال اروپاییها و یا کشورهای حوزه خلیج فارس، با غرب حل و فصل شود. از این رو شاید بتوان گفت از منظر روسها حل مساله هستهای ایران به حل مساله اوکراین گره خورده است و باید این موضوع مورد توجه ایرانیها قرار گیرد. ایران باید نه تنها به دنبال تنش زدایی در منطقه حتی به دنبال تنش زدایی با غربیها باشد.
منفعت در آن است که این تنش زدایی را در دستور کار قرار دهد تا حل و فصل مساله هستهای در دستور کار قرار گیرد. ایران به دنبال برجام هم نباشد باید از تنش زدایی حمایت کند تا تنشهایی اضافی بر مساله روابط دیپلماتیک ایران با کشورهای جهان خصوصا کشورهای غربی اضافه نشود. از این رو ایران باید به سمت یک توافق ضمنی با غربیها حرکت کند چرا که هم منافع ملی ایران از این جهت تامین خواهد شد و هم اینکه فشارهای بین المللی علیه ایران کاهش مییابد. در داخل نیز البته تهران باید به دنبال حفظ آرامش باشد و در برخی تصمیمات خود نباید به گونهای رفتار کند که وارد تنش داخلی شده و به نوعی این تنش روی مسائل بین المللی ایران اثر بگذارد.