به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۲۱ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، رمزگشایی از تحول دنیا و گروه بحران و کارزار پشت کارزار برای تاثیر تراز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
علی بیگدلی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان معنای عدم صدور قطعنامه آژانس علیه ایران نوشت: سرانجام نشست شورای حکام انرژی اتمی دیروز برگزار شد و این نهاد بینالمللی بدون اینکه قطعنامهای علیه ایران صادر کند، نشست دیروز خود را پایان داد. البته گروسی خواستار اطلاعرسانی ایران در خصوص سایتهایی، چون دورغوزآباد و ورامین شد. به عنوان یک تحلیلگر احساس میکنم فضایی که در شورای حکام برقرار است بسیار تحت تاثیر برنامهریزیهای امریکا قرار دارد. به هر حال بر اساس گزارش رویترز ایران و امریکا مذاکراتی محرمانه با هم داشتهاند و دو طرف قرار و مدارهای پنهانی منعقد کردهاند. رویکردی که منجر به تبادل زندانیان دو طرف، آزادسازی مطالبات ایران از کرهجنوبی و افزایش صادرات ایران به یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در هر روز شده است. قرار و مداری که رسانههای بینالمللی از آن با عنوان «قرارداد موقت پنهانی» یاد میکنند.
اما احتیاط دو طرف در رسانهای کردن مذاکرات به این دلیل است که بایدن در صورت هر اقدامی در خصوص ایران باید کنگره را در جریان قرار بدهد؛ بنابراین گفتگوها در فضای سکوت رسانهای برگزار میشود تا تبعات داخلی برای امریکا به دنبال نداشته باشد. از آنجا که امریکا در آستانه انتخابات آینده است و اکثریت مجلس نمایندگان هم در اختیار جمهوریخواهان قرار دارد، بایدن با احتیاط تلاش میکند جلوی هر نوع هیاهویی را در فاصله یک و سال نیم مانده به انتخابات امریکا بگیرد. ضمن اینکه به دنبال آن است توافقات نیمبند و کمارزشی هم با ایران داشته باشد تا بتواند از آن برای سنگین کردن سبد دستاوردهای خود در حوزه سیاست خارجی از آن بهره ببرد. به این دلیل است که از یک طرف توافق برای تبادل زندانیان صورت گرفته و در ازای آن هم ۶ میلیارد دلار طلب ایران از کرهجنوبی آزاد شده است. در عین حال ایران پذیرفته تا غنیسازی ۶۰ درصدی خود را تعدیل کند. مبتنی بر این نقشه راه، شورای حکام از یک طرف قطعنامهای علیه ایران صادر نمیکند، اما از سوی دیگر در خصوص سایتهای دورغوزآباد و ورامین پرسشهایی را مطرح کرده و خواستار شفافیت بیشتر ایران شده است. گروسی همچنین اعلام کرد که ایران هنوز توافقات قبلی با آژانس در خصوص افزایش نظارتها و نصب دوربینهای جدید را اجرایی نکرده است.
براساس گزارشها، گروسی اعلام کرده هنوز نمیتواند اقدامات ایران را مطلوب ارزیابی کرده و بگوید که ایران همه تعهداتش را عملی کرده است، اما با فشاری که امریکا اعمال کرده، آژانس قطعنامهای علیه ایران صادر نکرده تا امکان توافق در آینده از میان نرود. در بدبینانهترین حالت، آژانس تنها بیانیهای در مورد ایران صادر میکند. به نظر میرسد آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار حضور کارشناسان جدید خود به ایران و نصب دوربینهای جدید است. مساله مهم بعدی، ارسال فیلمهای این دوربینها به مسوولان آژانس است که هنوز این خواسته هم عملیاتی نشده است. در کل میتوان گفت هرچند گروسی رضایت کاملی از ایران ندارد، اما به دلیل دادوستدها و گفتگوهایی که میان ایران و امریکا صورت گرفته، قطعنامهای علیه ایران صادر نکرده است. باید دید این روند طی ماههای آینده چه سمت و سویی پیدا میکند و آیا دو طرف خواهند توانست از دل منافع متضاد راهی به سمت توافق و تعامل پیدا کنند یا نه؟
حامد رحیم پور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: پس از پیروزی انقلاب، ایالات متحده که همواره تلاش کرده تا نقش هژمون را در منطقه غرب آسیا ایفا کند، رویکردی خصمانه در قبال ایران در پیش گرفت و حالا نیز در دوره ریاست جمهوری «جو بایدن» جنگی ترکیبی را به بهانههای مختلف به راه انداخته است. از جمله اقدامات آمریکا علیه ایران، تلاش برای ایجاد و دامن زدن به ناآرامیها و اغتشاشات در ایران با ادعای حمایت از مردم ایران به ویژه زنان و تشویق و حمایت از گروهکهای تجزیه طلب در ایران است. هدف آنها این است تا با براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و تجزیه کشوری که دارای سابقه تمدنی چند هزار ساله است، ایران را بر اساس تقسیمات قومیتی به خیال خود به چند پاره تجزیه کنند.
آمریکاییها مدت هاست به دنبال اجرایی کردن این طرح هستند. برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم «جیمز بیرنز» وزیر خارجه وقت آمریکا در آن هنگام گمان میکرد ایران در معادلات سیاست جهانی، کشور مهمی نیست لذا طرح تجزیه ایران به هفت کشور کوچکتر را ارائه کرد. پس از وقوع انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، تلاشهای آمریکا برای تجزیه ایران با استفاده از اختلافات قومیتی و مذهبی بار دیگر در دستور کار قرار گرفت. طرح «خاورمیانه بزرگ»، برنارد لوئیس استاد دانشگاه آمریکایی صهیونیست نیز برتجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا تاکید دارد، اما کانون مرکزی و بخش اصلی طرح وی تجزیه ایران بود: «طبق طرح لوئیس ایران به شش تکه تقسیم میشود. در واقع بخشهایی از ایران به کشورهای همسایه میپیوندد و اقوام بلوچ و عرب و ترک و کرد از ایران جدا میشوند.»
بدین ترتیب آمریکا به عنوان دشمن اصلی جمهوری اسلامی همواره به دنبال عملی کردن طرح خصمانه خود در زمینه تجزیه ایران است و در این راستا واشنگتن طرحهای متعددی برای بحران سازی در ایران با ایجاد و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، بحران سازی جنسیتی با ادعای حمایت از زنان ایرانی و حقوق آنها دارد که به ویژه در ناآرامیهای سال گذشته بسیار مورد تاکید قرار گرفت؛ اما و شاید مهمترین برنامه آمریکاییها عبارت است از بلوک سازی علیه ایران با محوریت رژیم صهیونیستی با هدف محاصره ایران و مهار دیپلماسی فعال. در این خصوص باید چندین نکته را ذکر کرد: اولا این اقدام آنها از زمان شروع «پیمان ابراهیم» بود. با این اقدام رژیم صهیونیستی از مرزهای خود خارج شد و یکی یکی به دنبال عادی سازی با کشورهای پیرامونی ایران و البته جهان اسلام رفت. این باعث میشود تا عملا حوزه نفوذ و عمق استراتژیک صهیونیستها از منظر امنیتی گسترش پیدا کند. انتقال حوزه اسرائیل از یوروکام به سنتکام، حضور افسران نیروی هوایی اسرائیل در پایگاههای آمریکایی در منطقه و انجام اقدامات مختلف با هدف تنشزایی و خرابکاری، احداث ایستگاههای امنیتی و اطلاعاتی موساد در شمال عراق و جمهوری آذربایجان با هدف پایش و خرابکاری و احیای تروریسم و داعش در افغانستان با هدف ناامنی در شرق کشور و هجوم سیل پناهندگان به ایران و ایجاد جنگقومی و مذهبی در افغانستان و منطقه با انحراف افغانستان از پیگیری روند سیاسی برای تشکیل دولت وحدت ملی و فشار اقتصادی به این کشور با هدف سوق دادن مردم افغانستان به گروههای تروریستی از جمله برنامههای آمریکا در حوزه امنیتی ایران است که بناست کشور، درگیر بحران در مرزها و با کشورهای اطراف شود و از پیگیری اهداف مهم مانند توسعه اقتصادی کشور بازبماند. طبعا گام بعدی آنها کشاندن این ناامنی به داخل کشور با حمایت از اشرار و تقویت جریانهای تجزیه طلب مرزی است.
اگرچه در مقابل نیز نهادهای نظامی و امنیتی کشورمان عزم خود را جزم کرده اند که یک بار برای همیشه بساط تروریستهای تجزیه طلب را که در چهار طرف ایران خیمه زده و برای ملت و نظام هزینه سازی میکنند، جمع کنند. ازطرفی با توجه به استفاده آمریکا و رژیم صهیونیستی از ظرفیت اقلیم کردستان عراق و بهره گیری گستردهتر تلآویو از این تروریستها طی ماههای گذشته، اولویت اول کردستان عراق است. مهلت به عراق برای خلعسلاح تجزیهطلبهای کرد در اقلیم کردستان ۲۸ شهریور به پایان میرسد. قطعا در صورتی که دولت مرکزی بغداد خود بساط این تروریستها را برای همیشه طی هفته آینده جمع نکند، حملات قدرتمندتر، جدیدتر و حتی سناریوی ورود نیروهای مسلح و تشکیل منطقه امن دور از دسترس نیست. از سوی دیگر پس از غائله زاهدان، ظرفیت زیادی از تروریستهایی که برای حمله به برخی شهرها آماده بودند، نابود شد.
هر چند مامن این تروریستها در دو کشور پاکستان و افغانستان است، محدودیتها و معذوریتهایی در هدف قراردادن مواضع تروریستها در این دو کشور وجود دارد که البته قابل رفع است. به هر روی نیروهای مسلح قدرتمندانه در مرزهای شرق کشور نیز مستقر هستند. این روزها تامین امنیت مرزهای شمال غرب کشور هم با توجه به فضای متشنج قفقاز از ظرافتها و پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است. اما جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک ستون مستحکم در قفقاز جنوبی عمل کرده وبا تصمیم قاطع جلوگیری از تصرف سیونیک، مانع از اجرای طرحهای انگلیسی - صهیونیستی شده است. هرچند که نباید از تلاش دشمن برای بحران سازیهای جدید غافل بود. همچنان که رهبر حکیم انقلاب دیروز در دیدار مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی فرمودند: «البته این که میگوییم دشمن در حال ضعیف شدن است به معنی ناتوانی او از مکر و نقشهکشی و ضربه زدن نیست؛ بنابراین ما یعنی آحاد مردم و مسئولان باید بیدار و مراقب باشیم.»
سید مرتضی حاجیآقامیری طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: یکی از مهمترین مطالبات بخش خصوصی در سالهای گذشته، تکنرخی کردن ارز بوده است. ارز دونرخی و چندنرخی منشأ رانت و امتیازات ویژه و نابسامانیهای بسیاری در اقتصاد و فضای کسبوکار شده بود و همچنان هم هست. نحوه برخورد سیاستگذار در هر دولتی وقتی منتهی به سرکوب نرخ ارز میشود، بهآن معناست که اولویتی به جز قواعد و اصول اقتصادی در نظام حکمرانی اقتصادی حاکم است و مسیر تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا به سمت و سوی درستی پیش نمیرود. یکی از نمودهای این جریان هم عدمپذیرش نرخ واقعی ارز است که در نظام عرضه و تقاضای بازار تعیین میشود. به رسمیت نشناختن نرخ واقعی ارز منجر به هدررفت منابع برای تثبیت تصنعی نرخ ارز میشود و در دورههای زمانی مشخص با کاهش توان تزریق ارز به بازار، نرخ واقعی با جهش ناگهانی مواجه میشود که در نتیجه اثر تورمی آن بسیار مشهود است. این روش حتی اگر دستاوردی هم داشته باشد کوتاهمدت است و در بلندمدت مضرات بسیاری را متوجه تولید، صادرات و همچنین سلامت اقتصادی جامعه میکند.
اینکه امروز بانک مرکزی از موضع اولیه یعنی انکار نرخ بازار فاصله گرفته و به سمت ارز تکنرخی حرکت میکند، بیتردید نکته مثبتی است که فعالان اقتصادی حتما از آن استقبال میکنند؛ مشروط بر اینکه همچون نوبت قبل همین روش تداوم نیابد که نرخ ۴۲۰۰ تومانی به ۲۸۵۰۰ تومان افزایش یافت، اما سیاستگذاری و اجرا تغییری نکرد. باتوجه به نام امسال به نظر میرسد نرخ ۲۸۵۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی باقی بماند تا اثر تورمی آن بر مایحتاج اساسی مردم تحمیل نشود، اما نباید فراموش کرد که تورم افسارگسیخته فعلی عوامل بسیاری دارد که نباید از آنها غافل بود.
ناترازی و کسری شدید بودجه، ناترازی شبکه بانکی، خلق نقدینگی در عین توقف جریان و عدم رشد تولید، آثار تحریمها در قطع ارتباط با شبکه مالی و تجارت جهانی و نابسامانی فضای کسبوکار و نیز ناترازی حساب سرمایه و البته سیاستهای نادرست ارزی و تجاری که اسباب محدودیت صادرات را فراهم آورده است، همه عواملی هستند که تاثیر مستقیمی روی افزایش سرسامآور نرخ تورم در سالهای اخیر داشته اند. نباید فراموش کرد که تورم موجود در شرایطی بهوجود آمده که نرخ ارز ترجیحی وجود داشته و دولت منابع بسیاری را صرف حفظ این نرخ کرده است، اما این سیاست نتیجهبخش نبوده و نتوانسته تورم را مهار کند و تنها رهاورد آن تبدیل شدن منابع ارزی کشور به امتیازات ویژه و خاص بوده است.
در نتیجه دولت پس از حذف نسبی ارز ۲۸۵۰۰ تومانی باید به دو نکته توجه کند:
۱- اگر هدف دولت ساماندهی وضعیت ارزی کشور است، حذف ارز ترجیحی به تنهایی کافی نیست، بلکه حذف همه نرخها بهغیر از نرخ تعادلی نظام عرضهوتقاضا باید در دستور کار قرار گیرد. در غیر این صورت زیان بیشمار ارز چندنرخی همچنان برقرار خواهد بود و چندی بعد باز هم همین اختلاف میان نرخ ارز اسمی و دستوری و نرخ ارز واقعی ایجاد خواهد شد.
۲- مهار تورم بدون انجام اقدامات ضدتورمی، ایجاد انضباط بودجهای، جذب سرمایهگذاری خارجی و افزایش صادرات و ارزآوری، کاهش نقدینگی و رشد تولید ممکن نیست و حفظ ارزش ترجیحی حتی برای حوزه غذا و دارو نمیتواند اسباب جلوگیری از تورم را در همین دو حوزه فراهم کند. حذف ارز ۲۸۵۰۰ تومانی آثار تورمی دارد، اما تنها دلیل تورم نیست درحالی که حفظ آن تاثیر چندانی بر جلوگیری از تورم ندارد.
اصلاح سیاست ارزی بدون اصلاح سیاست خارجی و سیاست تجاری ممکن نیست. تعاملات و مناسبات بینالمللی و آثار و عواقب آن به شدت بر سیاستهای ارزی کشور و نیز سیاستهای ارزی در توسعه یا توقف تجارت خارجی و تنظیم بازار داخلی موثرند. امروز نگاه جزیرهای و مجزا به سیاستگذاری در حوزههای گوناگون پاسخگوی نیاز کشور نیست. اقتصاد بیمار ایران با مسکن درمان نمیشود و نیاز به درمان اساسی دارد. درمان اساسی یعنی محوریت رشد اقتصادی و توسعه تجارت خارجی با محوریت صادرات در سیاستگذاری در تمامی حوزهها. در غیر این صورت از رشد تولید و مهار تورم چیزی جز نام سال باقی نخواهد ماند.