با پایان چهارمین دوره چهار ساله ریاست محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال، این فدراسیون اعلام کرده مجمع فوقالعاده برای انتخاب سرپرست فدراسیون در تاریخ بیست و نهم آبان برگزار میشود؛ مجمعی که نه تنها مجوز وزارت ورزش ایران را ندارد که در پی بدعتی جدید در ورزش ایران است.
به گزارش تابناک ورزشی؛ اعلام برگزاری مجمع برای معرفی سرپرست فدراسیون در حالی که سالهاست سرپرست فدراسیونهای ورزشی را وزارت ورزش معرفی میکند، خود بیان سادهای از کودتای نرم رئیس فدراسیونی است که چندین دوره مدیرکل ورزش استانها و معاون و نفر دوم وزارتخانه بوده و تمام چهل سال اخیر در پست های حساس دولتی حضور داشته است؛ رئیسی که میگوید قاعده بازی عوض شده و این اساسنامه فدراسیون والیبال است که سرپرست و رییس فدراسیون بعدی را مشخص خواهد کرد.
حدود ۲۰ سال ریاست داورزنی در فدراسیون والیبال چیزی از عطش او برای ادامه مسیر کم نکرده؛ با این تفاوت که اینبار به نظر میرسد این مدیر دولتی آماده است در صورت معرفی نشدن به عنوان سرپرست فدراسیون، کار را به مجامع بینالمللی بکشاند.
به تعویق انداختن بی دلیل مسابقات هفته هفتم لیگ برتر والیبال که قرار بود یکم آذر ـ دو روز بعد از برگزاری مجمع فدراسیون والیبال ـ در شهرهای مختلف برگزار شود، نشانهی دیگری از آمادگی فدراسیون داورزنی برای اخلال در روند معمول والیبال در صورت عدم انتخاب بود، به عنوان سرپرست فدراسیون والیبال است.
پشت پرده انتخاب سرمربی تیم ملی
هرچند بعد از آنکه پولادگر، معاون وزیر ورزش اعلام کرد، مجوزی برای برگزاری مجمع والیبال در ۲۹ آبان صادر نشده، وحید مرادی، نایب رییس فدراسیون والیبال، خبر روابط عمومی این فدراسیون مبنی بر برگزاری قطعی مجمع را تکذیب کرد و گفت منتظر مجوز برگزاری مجمع از سوی وزارتخانه هستند، اما در اصل ماجرا تغییری ایجاد نشده است. این یک بازی رسانهای و پیش پرده گمراه کننده برای تست آستانه تحمل وزارت ورزش و دولت است.
وزارت ورزش با دو گزینه مشخص روبه روست؛ یا داورزنی به عنوان سرپرست فدراسیون معرفی و مسیر انتخاب او بر اساس لابیها و مجوزهای خاص برای ریاستش هموار میشود و یا در تصمیمی سخت داورزنی را در خزان عمر طولانیاش در والیبال، کنار میزنند.
در چنین شرایطی محمدرضا داورزنی برای انتخاب مجدد به عنوان سرپرست و در ادامه ریاست فدراسیون، دو داستان پر آب و تاب و گمراه کننده را در ماههای اخیر روایت کرد؛ اول موضوع انتخاب سرمربی تیم ملی بود. درحالی که تیم ملی تا سال بعد هیچ مسابقهای نخواهد داشت و با سقوط ایران در رنکینگ جهانی، شانس صعودش به المپیک عملا نزدیک به صفر است. در مقابل اما داورزنی با تشکیل کمیتهای با عنوان «کمیته فنی» ابتدا اعلام کرد سرمربی تیم ملی قطعا خارجی خواهد بود و بعد برای به حاشیه بردن اذهان و داغ نگه داشتن حضورش در فدراسیون والیبال اعلام کرد که قرار است سعید معروف را به سمت سرمربی تیم ملی معرفی کند اما همین کار را هم نیمهکاره گذاشت.
نفس حضور معروف، بازیکن محبوب و کاپیتان سابق تیم ملی به عنوان مربی یا سرمربی تیم ملی والیبال آن هم بدون سابقه یک روز مربیگری در والیبال، اهمیت زیادی ندارد، چون روابط عمومی فدراسیون والیبال با صرف هزینههای هنگفت و سپردن پروژه های کلان به چند رسانه خاص تلاش کرد اعلام کند، ماندن داورزنی موضوع حیاتی برای والیبال است و حضور معروف هم بسته به ماندن اوست.
خروج سعید درخشنده (دبیر اسبق فدراسیون و عضو سابق کمیته مسابقات فدراسیون جهانی برای دو دهه) و امیر حیدری ( پاسور و کاپیتان سابق تیم ملی) از کمیته انتخاب سرمربی تیم ملی و «بازی خواندن» این کمیته، خود گواه موضوعیست که سطرهای بالا به آن پرداخت.
رییس کنفدراسیون خیالی
بعد از پروژه انتخاب سرمربی تیم ملی، روابط عمومی پرکار فدراسیون والیبال چندی پیش پروژه دیگری در حمایت از محمدرضا داورزنی کلید زد؛ پروژه «اعلام آمادگی داورزنی برای ریاست کنفدراسیون والیبال آسیا.»
روابط عمومی فدراسیون والیبال در خبری گمراه کننده اعلام کرد، انتخابات کنفدراسیون آسیا که آگوست ۲۰۲۴ یعنی حدود یک سال دیگر برگزار خواهد شد، داورزنی آمادگی ریاست و نایب رئیسی کنفدراسیون قاره را دارد. بعد از این بود که روزنامه ورزشی رسمی دولت هم با تیتر «داورزنی رئیس کنفدراسیون آسیا میشود؟» بخش مهمی از صفحات منهای فوتبال خود را به خبری بی اساس و گمراه کننده در ادامه خط روابط عمومی فدراسیون والیبال اختصاص داد.
بر خلاف موضوع هدایت تیم ملی والیبال که بسیاری از والیبال دوستان را نگران کرده، خبر اعلام آمادگی داورزنی برای ریاست کنفدراسیون آسیا که اتفاقا برای چندمین بار مطرح میشود، به خودی خود، هیچ ارزش خبری نداشت؛ صدها نفر دیگر هم میتوانند برای ریاست کنفدراسیون آسیا اعلام آمادگی کنند بدون اینکه از آنها سوال شود برای ریاست چند رای دارید؟ و یا اصولا شانس شما در حضور ژاپنیها، تایلندیها و حتی اعراب برای ریاست چقدر است؟
امتحان نهایی
داورزنی به عنوان مدیری کارکشته و پرورش یافته در نظام دولتی ایران، در تمام دولتهای بعد از انقلاب کار کرده است؛ از دولت تکنوکرات هاشمی تا دوران اصلاح طلبان و مقطع قدرت اصولگرایان بعد از او... حالا هم کیومرث هاشمی که سالهاست از نزدیک داورزنی را میشناسد درباره حضور یا عدم حضور این مدیر بازنشسته اعلام نظر خواهد کرد، چون ماندن داورزنی تنها با مجوز ویژه او و دولت ابراهیم رئیسی محقق خواهد شد.
فارغ از اینکه آیا مجمع فدراسیون والیبال برای انتخاب سرپرست برگزار و یا داورزنی به پایان نزدیک و نزدیکتر میشود، واضح است که کاندیداتوری وحید مرادی و میلاد تقوی نایب رییس و دبیر فدراسیون، نشان میدهد داورزنی برای گزینه نهایی یعنی کنار گذاشته شدن هم آماده شده و تلاش میکند نیروهای وفادار به او راه را به عنوان گزینه پوششی ادامه دهند و او قدرت را در سایه حفظ کند.
سابقه لابیها و مذاکرات پشت پرده داورزنی در ۴۰ سال حضورش در ورزش، نشان میدهد او تمام کوچه پس کوچههای مدیریت دولتی ورزش ایران را به خوبی میشناسد و از طرفی آماده است برای ماندن والیبال دست به هر ابزاری از جمله فشار بینالمللی بر والیبال ایران بزند.
این خاصیت قدرت است؛ قدرتی که در ۱۳۸۵ داورزنی با همین مکانیزم دولتی آن را از مرحوم یزدانیخرم تحویل گرفت و امروز با کمک مجامع بین المللی تلاش میکند آن را همچنان در اختیار داشته باشد.
قواعد بازی این نیروی به اصطلاح وفادار نظام تغییر کرده؛ او میخواهد قدرت را در قبضه خود نگه دارد و برای این، شاید جلوی مصلحت آن قد علم کند و شاخ و شانه بکشد.
نویسنده:فراز الوند