به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، مشروح گفتوگو با علی باقری را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از حرفهای اخیر آقای خاتمی به دانشگاهیان چیست؟
سخنان اخیرا منتشر شده آقای خاتمی به نظر من در ادامه مواضع هفت هشت ماهه آقای خاتمی بود. ایشان در هفت هشت ماه گذشته خطی را پی گرفتهاند که اگر بخواهیم آن را در چند فراز خلاصه کنیم، در واقع تلاش برای بازگشت به «جمهوری اسلامی» است. آقای خاتمی در ماههای گذشته بر این موضوع اصرار داشتهاند؛ از طرفی ایشان براندازی را نه ممکن و نه مفید ارزیابی کردهاند و از طرف دیگر شرایط موجود کشور و حاکمیت را هم شرایط نامطلوبی دانستهاند که با «جمهوری اسلامی» وعده داده شده در انقلاب اسلامی تفاوتهای آشکاری دارد.
لذا راهی که از این میان بر میخیزد و آقای خاتمی بر آن تأکید دارند، «اصلاح وضع موجود با انتخاب روشهای جدید و کارآمد» است. چون ایشان بارها اعلام کردهاند که الآن کارآمدی روشهای گذشته زیر سؤال است و باید تلاش داشت که راههای جدید و بنبست شکنی برای وضعیت کنونی پیدا کرد.
آنچه که ایشان در سخنان اخیر هم بیان کردهاند در واقع باز کردن وجهی دیگر از این منظومه فکری بود. نیروهای دانشگاهی به عنوان خش فرهیختهای از جامعه ایران رسالت دارند که مشکلات معیشتی و سایر مشکلات مردم و کشور را احصا کنند، پی بگیرند، فریاد بزنند و از حاکمان اصلاح آن را مطالبه کنند. البته همین طور که ایشان اشاره کردهاند، در کنارش مسائل جهانی و بینالمللی از جمله بحث فلسطین و غزه یک سوی ماجرا است و از سوی دیگر اصلاحگران در مقابل براندازان با منطق گفتوگو و منطق برتر خودشان مواجه میشدند.
آقای خاتمی در فراز پایانی پیام اخیر خود، خطاب به انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه آوردهاند که «شما عنوان اسلامی دارید، به همین دلیل باید در شناخت اسلام و تبیین درست نسبت آن با جمهوری و دفاع از همه وجوه آن پیشتاز باشید. با کسانی که میخواهند جمهوری اسلامی را براندازند، به صورت منطقی مقابله کنید و اگر حاکمان نیز از موازین جمهوریت و اسلامیت سازگار با آن عدول کرده یا منحرف شدهاند، بیان کنید، تذکر دهید و حتی راههای بازگرداندن آنها را به موازین جمهوریت اسلامی جستوجو کنید و در تحقق آن بکوشید». به نظر میآید تأکید آقای خاتمی در این بخش از سخنانش روی «برخورد منطقی با مخالفین» است. نظر شما در مورد موضوع «برخورد منطقی با مخالفین» چیست؟
«برخورد منطقی» میتواند دو سو داشته باشد؛ هم کسانی که از جمهوری اسلامی به گونهای عبور کرده و دنبال براندازی هستند و راه اصلاح و بهود را در براندازی و تقابل و تخاصم با جمهوری اسلامی پیگیری میکنند و هم میتواند مصادیقی در درون حاکمیت داشته باشد؛ که خواسته یا ناخواسته از اهداف جمهوری اسلامی واقعی و راستین عدول کردهاند و چهارچوبهای دیگری را در قالب جمهوری اسلامی به جامعه ارائه میدهند. هر دو اینها مخاطبین این رهنمود آقای خاتمی هستند.
به نظر شما رد صلاحیتهایی که ظاهرا شامل خود شما هم شده، چقدر با «برخورد منطقی» مورد تأکید آقای خاتمی سازگار است و چقدر روی «انتخابات پرشور» مورد تأکید رهبری تأثیر دارد؟
گمانم این است که باید به عنوان «حق مردم» به انتخابات نگاه کرد؛ انتخابات متعلق به مردم است و مجرایی است که قرار است مردم به ما هو مردم، یعنی کل آحاد ملت بزرگ ایران، از آن مجرا اراده و خواست خودشان در نحوه اداره جامعه را به کرسی بنشانند. اگر ما این نگاه را از مفهوم انتخابات در نظر داشته باشیم، وقتی اتفاقاتی که متأسفانه در عمل رخ میدهد را با این تعریف ساده و بسیط از عبارت انتخابات مقایسه کنید، به فاصلههای اساسی و بزرگی بر میخورید که قابل تأمل میشود.
من فکر میکنم یکی از مصادیق مهم و بارز انحراف از منطق جمهوری اسلامی واقعی، در شرایط فعلی کشور شاید همین مسأله انتخابات باشد؛ که نیاز به پیگیری و اصلاح و بازگشت به اصل خودش دارد. ما در همین کشور انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی را داشتیم؛ انتخاباتی که معیارها و شیوه برگزاری آن کاملا روشن است. انتخاباتی بوده که در کنار معتقدان به خط امام و چهارچوبهای نظام فکری انقلاب و امام، تقریبا تمام گروههای سیاسی موجود در آن روز کشور مشارکت کردند و لیستهای انتخاباتی دادند.
اگر با این مقدمه به انتخابات فعلی نگاه کنیم؛ تشابههای کمی با انتخابات تراز در جمهوری اسلامی قابل مشاهده است. یعنی از مقدمات این انتخابات که اصلاح قانون انتخابات بوده؛ پیامهای این اصلاح قانون به جامعه چیست؟ پیامهایی که همه در جهت انقباضی کردن شرایط انتخابات است. یعنی میخواهد این پیام را به جامعه بدهد که قرار است فقط نیروهای خاصی بتوانند در این انتخابات وارد شوند و بنا نیست همه نیروهای سیاسی موجود در صحنه کشور که چهارچوب کلی نظام سیاسی و فعالیت در این چهارچوب را پذیرفتهاند، بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
این سیر را نگاه کنید تا به مرحله اول رسیدگی به صلاحیتها برسیم. یازده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور ما برگزار شده و عرف انتخابات این گونه بوده که حتی در انتخاباتی که بیشترین رد صلاحیتها صورت گرفته و دریچههای ورود به مبارزات انتخاباتی، بسیار مسدود بوده، در مرحله رسیدگی به صلاحیتها توسط هیأتهای اجرایی سختگیری کمتر بوده و افراد بیشترین توانستهاند از این مجاری نظارتی عبور کنند. در این زمینه بدترین انتخابات، انتخابات مجلس یازدهم بوده که 9 درصد از ثبتنام کنندگان توسط هیأتهای اجرایی رد صلاحیت شدند، در انتخاباتهای دیگر این درصد به زیر 5 میرسد اما در این انتخابات وزارت کشور آمار رسمی داده که 28 درصد از ثبتنام کنندگان رد صلاحیت شدهاند.
در این مرحله میبینیم صلاحیت نیروهای سیاسی رد میشود در سالهای اخیر جزء امینترین و وفادارترین نیروها نسبت به چهارچوبهای کلی نظام و انقلاب بودهاند. این موضوع حتی صدای اصولگرایان را هم درآورده؛ خطبههای نماز جمعه آقای ابوترابیفرد و مصاحبه آقای باهنر را دیدم، صدای این بزرگواران را هم درآورده است. اینها نشان میدهد آنچه که به نام انتخابات در کشور پیش میرود، هیچ شباهتی به انتخابات نظام جمهوری اسلامی واقعی ندارد و این تازه در شرایطی است که متأسفانه یک جریان سیاسی در کشور، یعنی اصلاحطلبان، رغبت و حضور یکپارچهای در این انتخابات نداشته و این 28 درصد در شرایطی است که شاید 10 درصد از اصلاحطلبانی که در معرض ثبتنام بودند، ثبتنام کردهاند.
من منتقد این وضع هستم. یعنی همان طور که آقای خاتمی گفتند، اصلاحطلبان باید بر مبانی جمهوری اسلامی پای بفشارند و عقب نشینند. انتخابات ارث پدری کسی نیست که ما به واسطه اینکه او میخواهد این انتخابات را به میل خودش برگزار کند و پا پس بکشیم؛ ولو اینکه معتقد باشیم نتیجهاش رد صلاحیت است، نباید عقبنشینی کرد.
واکنش شما به رد صلاحیت خودتان چیست؟
من منتقد این قانون هستم، اما اگر همین قانون را هم مبنا بگیریم، بنده واجد همه شرایط اثباتی این قانون هستم که در ماه 31 آن آمده و فاقد هرگونه انتساب به شرایط سلبی این قانون هستم که در ماه 33 آمده است. اما به بهانه بند 3 ماده 33، یعنی عضویت در گروههای غیر قانونی، صلاحیت من را در هیأت اجرایی رد کردند و من با صدای بلند عرض میکنم، هیأت اجرایی اعلام کند که بنده عضو کدام گروه سیاسی غیرقانونی بودهام که با این بند من را رد کردند؟! من مدعی هستم وجود خارجی ندارد و گروهی نیست که وقتی من عضو آن بودهام غیر قانونی بوده باشد، دوستان مدعای خودشان را منتشر کنند.
بنابراین نشانهها تا اینجا یک انتخابات غیررقابتی و به احتمال قوی غیر مشارکتی را در کشور رقم خواهد زد و قطعا این به نفع کشور، ملت و نظام سیاسی کشور و همچنین در چهارچوب ریلگذاریها و هدفگذاریهای مقام معظم رهبری در ابتدای امسال نیست.
مقام معظم رهبری اخیرا در دیدار با اعضای شورای نگهبان به برگزاری «انتخابات پرشور» تأکید داشتند. این دیدار و تأکیدی که رهبری بر این مسأله داشتهاند، چه تأثیری میتواند در ادامه روند انتخابات داشته باشد؟
خصوصا بعد از رد صلاحیتهای بی سابقهای که انجام شد، من امیدوارم این خبر طلیعه یک اصلاح جدی در روند برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم باشد که بتواند این انتخابات را تا حدودی احیاء و تبدیل به انتخاباتی کند که مشارکت قابل قبولی را برای کشور فراهم کند.