طی روزهای اخیر در دو گزارش مجزا به شادی جمعی و نقش موسیقی در شادی جمعی پرداخت. پروندهای که تاکنون در دو قسمت به اهمیت این موضوع پرداخته است، حالا در قسمت سوم یک شادی جمعی را بررسی میکند که چندان به مذاق برخی مدیران میانی خوش نیامد . باعث بروز حواشی و هزینهزایی نابجا شد.
ویدئوی آوازخوانی صادق بوقی که در فضای مجازی وایرال شده بود، در واقع تصویری از مردم شاد و با نشاط رشت را ارائه میداد که با یک قطعه موسیقی فولک همخوانی میکنند و برای لحظاتی شادند و فارغ از همه چیز دست میزنند و میخوانند.
بسته شدن صفحه صادقبوقی که این ویدئوهای شاد را برای مردم اجرا و منتشر میکرد، با سیلی از انتقادات از سوی کاربرای فضای مجازی و حتی سیاستمداران و مدیران دولتی مواجه شد. حتی بسیاری از رسانههای خارجی فارسیزبان نیز روی این موج خبری نشستند و به مخاطب اینگونه القا کردند که یک عزم سیستماتیک برای مبارزه با شادی مردم وجود دارد. از سوی دیگر نیز افرادی مانند عزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی و رئیس سابق رسانه ملی، شدیدا به این رفتار فراقانونی و هزینهزا انتقاد کردند.
روایتها و مجادلات ضد و نقیض زیادی از این اتفاق بیان شد که البته هیچ برندهای نداشت؛ به جز صادق بوقی که اکنون نزدیک به یک میلیون دنبالکننده دارد!
ترانهای که صادق بوقی آن را اجرا و سپس وایرال کرد صرفا یک ترانه فولک و البته با محتوای طنز بود که به کسی هم ضرر نمیرساند. محتوای ترانه این بود:
به هوای روخانه آبه میان (به هوای آب رودخانه)
آبه سر غوطه بزه باکه میان (کنار آب، غوطه زد در یک باکِ حلبی)
ائو، ائو، ائو ائو
یه روزی تنگه غروبه آسمان (روزی نزدیک غروب آسمان)
بزهمه تی خالا گوشا با تیرکمان (با تیرکمان به لاله گوشت زدم)
ائو، ائو، ائو ائوای روزم کی او یزیده کافر (روزی هم که آن یزید کافر)
بوشویا انزلی میان با خاور (رفت به انزلی با ماشین خاور)
ائو، ائو، ائو ائو
اگه گیدی رشتییم (اگر میگن رشتییم)
خیلی هم مشتییم
تاکسی برگشتییم
ائو، ائو، ائو ائو
هلهله کُن (هلهله و شادی کن)
هوی هوی
ولوله کن
هوی هوی
زلزله کن
هوی هوی
مرا ولاکُن (منو ول کن)
هوی هوی
در واقع محتوای این ترانه صرفا سرگرمی است و فضایی غیر اخلاقی ندارد.
از زمانی که ترانه جدید ساسی مانکن با محتوای غیر اخلاقی منتشر شد تا انتشار خبر مسدود شدن صفحه صادق بوقی که محتوای صفحهاش شادی و موسیقی است، کمتر از یک هفته فاصله بود. یعنی درست زمانی که همه انتقاد میکردند، اگر محتوای موسیقی شاد و شادی جمعی به اندازه کافی در کشور تولید میشد، مردم سراغ ساسیمانکنها نمیرفتند، فقط ۷ روز فاصله بود. اهمیت ماجرای صادق بوقی در حدی است که وزیر فرهنگ هم میگوید، باید به این ماجرا به چشم فرصت نگاه میکردیم.
آقای مدیر! یک ترانهخوانی چند دقیقهای در یک بازار کوچک محلی در شمال ایران که سابقهای چند دههای دارد و میتواند شادی کوچکی برای مردم بسازد، چیزی نیست که به یک هزینه بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود و امنیت روانی جامعه را هدف بگیرد.