به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه یازدهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تلفات معنادارتر اسرائیل، بهانه تراشی خودروسازان برای گرانی، هک «اسنپفود» وضعیت امنیت سایبری و خلأهای آن و افزایش قیمت بنزین نیازمند تصمیم سران قوا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
هادی حقشناس اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با تیتر شاخصهای پولی منشأ تلاطم بازارها نوشت: برای اینکه متغیرهای کلان اقتصاد را بهتر بشناسیم باید به این نکته مهم توجه کنیم که همه بازارها در اقتصاد متاثر از بازار پول است. این بازار پول است که بازار کالا، بازار کار و بازار سرمایه را متاثر میکند. چون بازار پول نقش خون را در اقتصاد دارد. اگر به هر دلیلی بازار پول در تعادل نباشد، طبیعی است که سایر بازارها را متاثر میکند. نماد بازار پول، قیمت پول است. وقتی که قیمت پول به هر دلیلی ثبات نداشته باشد و افزایشی باشد، این قیمت پول، قیمت سایر کالاها را متاثر میکند. به عنوان یک مثال ساده؛ اینکه مردم در ژاپن و برخی کشورهای دیگر تمایل دارند پولشان را در بانکها سپردهگذاری کنند، حتی نرخ بهره منفی بگیرند، یعنی نه تنها پولشان در بانک با ابزار نرخ بهره زیاد نشود بلکه پولشان با نرخ بهره منفی کم بشود. چرا در ژاپن چنین اتفاقی میافتد ولی در ایران مردم تمایل ندارند پول را در بانک سپردهگذاری کنند. چون نرخ تورم در ایران بالاتر از نرخ بهره بانکی است.
آمار رسمی بانک مرکزی میگوید نرخ بهره در 9 ماه گذشته حدود 45 درصد است اما نرخ بهره در بانکها زیر عدد 10 درصد است. یعنی هر کس پول خود را در بانک بگذارد و سال آینده همین موقع بردارد نمیتواند کالایی که همین امسال میتوانسته با آن پول بخرد را بخرد. پس پول از بانک خارج میشود در صندوق امانات بانکها تبدیل به دلار یا ارز خارجی یا طلا میشود. پس منشا عدم تعادل سایر بازارها، منشا افزایش قیمت ارزها، منشا افزایش قیمت اجاره مسکن و خود مسکن، منشا افزایش قیمت خودرو و سایر کالاها، بازار و حجم پول است که بقیه بازارها را متاثر میکند. چرا کارگران میگویند دستمزد ما را متناسب با نرخ تورم افزایش دهید؟ چرا بازنشستگان میخواهند حقوقشان متناسب با نرخ تورم افزایش یابد؟ اگر سوال معکوس پرسیده شود و مثلا به کارمندان و بازنشستگان و کارگران گفته شود سال آینده تورم صفر است آنگاه بعید است که کارگر یا کارمندی انتظار افزایش بیش از نرخ دولت درباره دستمزدها را داشته باشد. مبنای تحلیل سایر بازارها، بازار پول و قیمت پول است و قیمت پول را هم حجم نقدینگی مشخص میکند.
درست است این دولت در هنگام شروع رشد نقدینگی حدود 42 درصد را الان به 26 درصد رسانده است اما هنوز هم تناسبی با رشد اقتصادی حدود چهار درصد ندارد. مضاف بر اینکه اخلال تحریم، اخلال عدم مبادله بانکی، اخلالی که در تجارت کشور به خاطر تحریمها ایجاد شده هم مزید بر علت است. پس اگر میخواهیم بدانیم چرا نرخ دلار افزایشی است و چرا الان زمزمه افزایش فرآوردههای نفتی است و چرا گفته میشود مثلا قیمت فراوردهها با کشورهای همسایه تفاوت دارد و قاچاق میشود. علت در شاخص تورم است. شاخص تورم هم به دلیل افزایش رشد حجم نقدینگی است. پس پدیدههای پولی است که بر بخش واقعی اقتصاد و قیمت کالاها و اجاره مسکن و بقیه کالاها در بازار اثرگذار است. اگر بازار پول سالم باشد، اگر شاخصهایی مثل نرخ تورم، نرخ رشد نقدینگی عدد یک رقمی بشود و بلندمدت هم دوام داشته باشد سایر بازارها به آرامش میرسد.
حمیدرضا شاهنظری طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: یکی از خطوط عملیات روانی که رسانههای معاند و پیادهنظام مجازی آنان به آن زیاد میپردازند بحث انفعال جمهوری اسلامی ایران در برابر اقدامات خصمانهای همچون ترور به دست رژیم صهیونیستی است. این خط به خصوص بعد از ترور شهید سیدرضی موسوی برجسته شده و هدف از آن هم زیر سؤال بردن اقتدار جمهوری اسلامی ایران، ایجاد یأس در میان مردم و وادار نمودن ایران به واکنش غلط و نسنجیده و بازی کردن در زمین دشمن است.
در این باره چند نکته قابل تأمل است: سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران درباره فلسطین و نیز حضور اشغالگران و سلطهگران در منطقه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی روشن بوده و تاکنون نیز بر همین منوال عمل کرده است. سیاست از بین رفتن اشغالگری و تشکیل دولت فلسطینی با حق حاکمیت مردم فلسطین و اخراج سلطهگران از منطقه همواره طی چند دهه پیگیری شده و نتایج درخشانی نیز تاکنون داشته است. حمایت از مقاومت فلسطین در همه سطوح برای قدرتیابی آنان به حدی که بتوانند رژیم صهیونیستی را دچار زوال و از سرزمین خود بیرون کنند، تاکنون در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. این سیاست قطعی و روشن را بارها مسئولان گفته و حتی رهبر معظم انقلاب سالها قبل نیز به صراحت از لزوم تسلیح مبارزان در کرانه باختری علاوه بر باریکه غزه سخن گفتند.
قطعاً برای این سیاست طی سالهای متمادی اقدامات قابل توجهی هم صورت گرفته که نتایج آن این روزها در صحنه میدان دیده میشود. قطعاً یکی از مهمترین اقدامات شهید حاج قاسم سلیمانی و مهمترین کارویژه شهید سیدرضی موسوی نیز همین موضوع بوده و به همت این بزرگمردان تاریخ ایران، این مأموریت به بهترین وجه انجام شده است. در واقع نقش ایران در قبال رژیم اشغالگر فلسطین، علاوه بر الهامبخشی و سامان دادن به نظریه مقاومت، شامل یک نگاه راهبردی کلان و اقدامات گسترده در تشکیل جبهههای متنوع مقاومت که مجهز به تجهیزات مختلف بوده و آموزشهای لازم را دیدهاند، است. شما تصور کنید چنان قدرتی در مقاومت تجمیع شده که سه ماه است مدعیترین و مجهزترین ارتش دنیا در برابر ضعیفترین حلقه این محور، دچار زبونی و خواری شده و به استیصال رسیده است. ترور شهیدسیدرضی موسوی علیرغم نقش مهم و تأثیرگذار این شهید عزیز، یک اقدام واکنشی در برابر حجم عظیم ضرباتی است که استراتژیها و اقدامات جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی وارد کرده و ارزش راهبردی خاصی ندارد. سخنگوی سپاه پاسداران چند روز پیش اعلام کرد که رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی «بیش از ۲۰۰ فرمانده و ۱۵۰۰ نفر از نظامیان» خود را از دست داده و این عددی بسیار بزرگ و دردناک برای این رژیم است. روشن است که با این اوصاف این جمهوری اسلامی ایران نیست که در موضع ضعف قرار دارد، بلکه این رژیم صهیونیستی است که ضربات بسیار دردناکی دریافت کرده و بعد از عملیات طوفانالاقصی به مرز فروپاشی هم رسید و اگر کمکهای امریکاییها و اروپاییها نبود قطعاً نمیتوانست خود را بازیابی کرده و دچار فروپاشی میشد.
هماورد رژیم صهیونیستی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران نیست. رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی و در واقع یک پادگان بزرگ نظامی غرب است که برای سلطه بر ملتهای منطقه تشکیل شده است. راهبرد ایران نیز تاکنون قویتر کردن ملتهای منطقه برای مقابله با این رژیم بوده است. از طرفی راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و به خصوص بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی بیان کردند «قوی شدن» است تا با این قدرت علاوه بر بهبود شرایط داخلی، بساط سلطهگران و در رأس آنها امریکای جنایتکار از منطقه برچیده شود. حمایتها و هزینه دادنهای امریکاییها و غربیها از رژیم صهیونیستی نیز تا زمانی است که به تحقق اهداف آنها کمک کند. در شرایط کنونی بزرگترین آرزوی سران رژیم صهیونیستی این است که بین ایران و امریکا جنگ مستقیم رخ دهد. چراکه خود این رژیم توان مقابله با ایران و سیاستها و راهبردهایش را نداشته و با تداوم وضع کنونی به زودی فروپاشیاش قطعی خواهد شد. ترور شهیدسیدرضی موسوی نیز در برهه کنونی علاوه بر انتقام از نقش این شهید عزیز در پشتیبانی از مقاومت فلسطین، با همین هدف طراحی و انجام شد. ولی جمهوری اسلامی ایران نشان داده که به صورت هیجانی و احساسی تصمیم نمیگیرد و برای هر اقدام خود در برابر دشمن از یک بینش راهبردی برخوردار است.
علیرغم همه نکات فوق، توجه به این نکته ضروری است که انتقام از یک ترور به صورت ضربتی و مشابه، صرفاً یک اقدام احساسی برای تشفی خاطر بوده و فاقد نگاه و ارزش راهبردی است. بزرگترین انتقام در برابر این جنایت، انجام اقداماتی راهبردی برای وارد کردن بیشترین ضربات به دشمن است. اینکه دشمن در حوزه رسانه و پروپاگاندا دست برتر را دارد و از این طریق تلاش میکند تا احساس یأس و سرخوردگی در میان ملتی به وجود آورد که فرزندانش دردناکترین ضربات را به او وارد کرده باید چاره دیگری اندیشید و از طرفی باید از اظهارات شتابزدهای که توقعات هیجانی را بالا میبرد پرهیز کرد.
بارها شده که اتفاقات مختلف در سرزمینهای اشغالی را با عنوان «تیر غیب» به انتقام جمهوری اسلامی ایران از این رژیم نسبت دادهاند، ولی باید توجه کرد که در تقابل تمدنی و کلان ایران و غرب، نباید سطح منازعه را به این مسائل پیش پا افتاده کشاند. یادمان نرود که همین کمتر از دو سال پیش، نفتالی بنت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در مصاحبهای با هفتهنامه بریتانیایی اکونومیست گفت کشورش در حال اجرای «دکترین اختاپوس» علیه ایران است و ادامه داد «ما دیگر با شاخکها، با گروههای نیابتی ایران، بازی نمیکنیم؛ معادله جدیدی تدوین کردهایم و سر اختاپوس را هدف میگیریم.» و همین رژیمی که به زعم خود میخواست ایران را هدف قرار دهد امروز سه ماه است درگیر جنگی فرسایش شده و جبهههای گوناگونی علیهاش باز شده و هرچه دست و پا میزند نمیتواند از آن خارج شود. تیر غیب انتقام فرزندان امت رسولالله و فرزندان ملت ایران نه اقدامات پیش پا افتاده مورد توجه در رسانهها که اقدامات راهبردی است که بساط شیاطین صهیون را از منطقه جمع خواهد کرد. طوفانالاقصی تیر غیب الهی بود که با اندیشههای راهبردی فرماندهان سطوح مختلف مقاومت و به همت جوانان مقاومت در عرصه منطقه اجرا شد و در ادامه و در صورت تداوم پایمردی و همت مؤمنین، خداوند از این نوع تیر غیبهای انتقام و نابودی مستکبران به تعداد بیشتری رونمایی خواهد کرد که ضربات نهایی را بر پیکره ظلم و استکبار وارد خواهند کرد.
عباس عبدي طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ماليات يا...؟ نوشت: تصور حكومتكنندگان از ماليات بايد به كلي اصلاح شود. در واقع ماليات به معناي پول زور نيست كه سر گردنه جلوي مسافران را گرفته و اموالشان را به يغما ببرند. ماليات مثل خريدن نان و آب است كه پول خود را در برابر تامين يك كالاي مهم و مورد نياز و با رغبت تمام پرداخت ميكنيم، بنابراين پرداخت ماليات در برابر خريد كالا و خدمات ويژه است. خدماتي كه جز دولت و حكومت، كس ديگري نميتواند آن را تامين كند. مثل امنيت، عدالت، قضاوت، قانونگذاري، برنامهريزي، بهداشت و آموزش عمومي، سياستگذاري پولي، سياست خارجي و... مردم به اين خدمات نيازمند هستند و همه آنها براي زندگي و اقتصاد ما نياز ضروري محسوب ميشوند.
افزايش ماليات بايد توجيهپذير باشد. يعني يا عرضه خدمات از طرف حكومت افزايش پيدا كند يا منابع درآمدي دولت خارج از اراده و مسووليت دولتها كم شود و بخواهند از طريق ماليات جبران كنند. كوشش دولت ايران براي افزايش شديد ماليات شفاف و پذيرفتني نيست. انصاف بايد داد كه اخذ ماليات از غذا ظلم مضاعفي است كه از دولتهاي قبل پايهگذاري شد و اكنون قصد دارند آن را به 10درصد افزايش دهند. بدترين و ظالمانهترين مالياتي كه ميگيرند، تورم است. در واقع تورم موجود ناشي از افزايش نقدينگي است. توليدكننده صد ليتر شير خالص را توليد كرده و آن را با صد تومان موجود نزد مردم، ليتري يك تومان ميفروشد. در اين ميان دولت صد تومان ديگر پول بيپشتوانه چاپ ميكند و به كارمندانش ميدهد، پول دو برابر شده ولي توليد شير فرقي نكرده است. پس شير ميشود ليتري دويست تومان. سپس دولت به فروشندگان كه شير خود را دويست تومان فروختهاند، ميگويد كه صد تومان بيشتر سود كردهايد، پس بايد ۳۰درصدش را ماليات بدهيد، درحالي كه اين صد تومان پول صوري و جعلي است و سود محسوب نميشود. فقط دولت به جيب خودش زده است. به عبارت ديگر آبي است كه دولت داخل شير مردم كرده است. ۱۰درصد هم ماليات ارزش افزوده ميگيرد جمعا بالاي ۱۴۰ تومان اضافه از مردم ميگيرد، درحالي كه خلاف اخلاق و شرع است. چرا؟ به اين علت كه موجب فلاكت اقتصادي مردم ميشود. حتي از اين وضع هم بدتر هست، زيرا معلوم نميشود كه به ازاي اين پولي كه مستقيم و غيرمستقيم از مردم ميگيرد، چه خدماتي ميدهد كه قبليها نميدادند؟ آنان ميكوشند ريشه اين بحران كه در ناكارآمدي خودشان است را پنهان كنند. چگونه؟ ابتدا با ناتواني در اداره امور خارجي و حل نكردن مساله تحريم؛ موجب كاهش درآمدهاي كشور ميشوند.
به عبارت ديگر ناكارآمدي خود در فروش نفت و بازگرداندن پول آن را از طريق گرفتن ماليات از مردم جبران ميكنند و اين پذيرفتني نيست. از سوي ديگر همين ناكارآمدي و تحريم موجب ميشود كه ورود كالا به كشور گرانتر تمام شود. از اين مهمتر تن دادن به تحريم مانع از سرمايهگذاري در زيرساختهاي كشور شده و آنها را مستهلك كرده و اين را هم ميخواهند از طريق ماليات جبران كنند. بدتر اينكه هزينههاي دولتي افزايش يافته و كارايي آنها نه تنها زياد نشده كمتر هم شده است و اين را هم از طريق ماليات پوشش ميدهند. در واقع هيچ خدمات اضافي و با كيفيت بهتر به مردم داده نميشود ولي ماليات در حال افزايش است. كميت و كيفيت خدمات آموزشي، بهداشتي، انتظامي و امنيتي، حمل و نقل عمومي، خدمت قانونگذاري، حتي ارتباطات اينترنتي تماما يا ثابت مانده يا تضعيف شده ولي قيمتها و ماليات آنها در حال افزايش است. اين واقعيت هر چه باشد ماليات نيست. اسمش را ميتوان ماليات گذاشت ولي رسم آن ماليات نيست. مثل قانون عفاف، قانون صيانت كه در همه اين موارد كلمات به معنايي متفاوت از برداشت متعارف و حتي ضد آن به كار برده شدهاند.
اين سياست مالياتي موجب ركود و فرار سرمايه ميشود. خيال نكنيد كه با كنترل حسابهاي مردم ميتوان از آنها ماليات گرفت. كاري نكنيد كه مردم در معاملات خود پول كشور را كنار بگذارند و به جايش از طلا، دلار، يورو، درهم، لير، دينار، افغاني و... استفاده كنند. دولت بايد كوشش خود را معطوف به افزايش كارايي و كاهش هزينهها و رفع تحريم كند. بايد پا را از گُرده اقتصاد و توليدكننده و مصرفكننده برداشت. امسال كه تورم حدود ۴۰درصد خواهد بود، ولي با اين سياستها، سال آينده فراتر خواهد رفت. تورمي كه قرار بود تكرقمي شود. البته افراد آگاه هيچكدام از وعدههاي داده شده به ويژه تكرقمي كردن تورم را باور نكردند چون همه پوچ و بيمبنا بود ولي آنان كه باور كردند، از باب اين باورپذيري نابخردانه و اعتمادي كه كردند، خود را سرزنش ميكنند.