به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۸ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که چشم انداز دلار پس از ورود به کانال ۵۳ هزار تومان، حمایت دستگاه دیپلماسی از مبارزه با تروریسم، برگزاری اولین جلسه دادگاه متهمان قتل کارگردان معروف ایران و دومین گام یوزها در جام ملتها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سید مصطفی هاشمی طبا در سرمقاله امروز شرق با تیتر ریال-ارز-خون نوشت: وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی فرمودند مردم نگران نباشند. چای دبش پول ارزهایی را که از بانک مرکزی گرفته، پرداخت کرده و مردم نگران بیتالمال نباشند.
این سخنان اگر از دهان یک فرد عامی یا حتی اگر یک کارمند بانک صادر میشد، چندان جای تعجب نبود؛ ولی وقتی از سوی سکاندار اقتصاد کشور خارج میشود، هر اقتصاددان، سیاستمدار و انسان آگاه را بهشدت نگران و افسرده میکند و جای تعجب دارد که مقامات فوق ایشان چگونه این سخنان را تحمل میکنند.
ایشان که این سخنان را به زبان آورده، شاید اولین نفر نباشد که چنین میاندیشد. به نظر میرسد قاطبه مسئولان بانک مرکزی و دیگر سیاستمداران و اقتصادگردانان ایران چنین پیشهای را گردنآویز خود کرده یا کرده بودند.
در طول سالهای گذشته به جز دوران دفاع مقدس، بانک مرکزی شعبهای از صدور سرمایه از کشور و تشویق قاچاق کالا با سیاست ارزپاشی در بازار بوده است و آن گفتار و این سیاست روشن میکند که بانک مرکزی که مسئول حراست از ثروت ارزی کشور است تا چه حد قدر و ارزش ارز گرانبها را که در اصطلاح اقتصادی «پول قوی» یا «ارز قوی» خوانده میشود، میدانستند.
عیب کار اینجاست که آقای وزیر اقتصاد و دارایی و رئیس بانک مرکزی و اکثر رؤسای بانک مرکزی سابق و اسبق و اسبقتر! هرگز به دست خود حتی یک دلار حاصل نکرده بودند و بر صندلی ریاستی تکیه زده بودند (و زدهاند) که فقط اعداد و ارقام ارز را نظاره میکنند و از کَدّ یمین و عرق جبین ارز حاصل نکردهاند. نه یک سنت درآمد ارزی حاصل از آموزش و علم خود داشتهاند و نه یک دلار از صادرات حاصل کردهاند. فهرست ارزی در دست ایشان از زحمت کارگران و متخصصان نفت، صادرکنندگان کالای غیرنفتی، صادرکنندگان خدمات مهندسی و کسانی مانند ملوانان کشتیهای حامل برش نفتی که بهمثابه یک بمب متحرک است، به دست آمده؛ والّا به چه دلیل حسب آمار مرکز پژوهشهای مجلس ۲۸۰ میلیارد دلار ارز به بازار ریخته شده است؟ البته مسئله آنقدر روشن و واضح است که به قول معروف مرغ پخته هم از شنیدن آن میخندد. در همین زمینه از آنجا که مدیران سابق و اسبق بانک مرکزی فعلا در دسترس نیستند، از جناب وزیر میپرسیم:
۱- آیا اگر هر فرد عادی بخواهد از بانک مرکزی نه اینکه سه میلیارد دلار، بلکه فقط یک میلیون دلار بگیرد و پول آن را هم بدهد، آیا این کار را میکنید؟
۲- آیا به صرف پرداخت ریال معادل ارز (حال به هر قیمتی حتی قیمت ارز آزاد) آیا بانک مرکزی مجاز به فروش ارز به هر شخص است؟
۳- اگر پاسخها منفی است و احتمالا فروش ارز به چای دبش را مجوز وزارت جهاد کشاورزی میدانید یا مجوز از نهادهای دیگر؛ پس چرا به جای معرفی آنان، سعی در برائت آنها و بیارزشدانستن ماهیت ارز میدانید.
۴- مگر در اقتصاد ارز به خون اقتصاد معروف نیست و درحالیکه اصولا مدیریت اقتصادی کشور و رفع نیازهای جامعه بستگی تام به ارز دارد، به چه دلیل آن را در حد یک معامله ریالی داخلی تنزل میدهید؟
۵- مگر آگاه نیستید که خروج سرمایه صرفا به وسیله ارز انجام میشود و کسی اسکناس ریال یا یک ساختمان را بهعنوان خروج سرمایه نمیتواند به کار بندد؛ پس به چه دلیل در برابر اینگونه فروش ارز و ارزپاشی در بازار و خروج سرمایه ساکت هستید.
۶- امروز به تصریح در مجلس شورای اسلامی ذکر شده که ۵۰ قلم دارو نایاب و ۱۵۰ قلم کمیاب است و به طور مثال در داروخانه بیمارستان قلب شهید رجائی که بیمارستان تخصصی قلب است، تابلو زدهاند که «وارفارین نداریم». میدانید اگر وارفارین مصرف نشود، خون بیمار قلبی لخته میشود و او فلج میشود یا مرگ را تجربه میکند. شرمساری نداشتن این دارو مستقیما متوجه کسانی است که ارزش ارز را نمیدانند و به جای مصرف آن در مدیریت کشور آن را به سوءاستفادهکنندگان، خارج کنندگان سرمایه و قاچاقچیان میدهند. آری ارز معادل ریالی دارد؛ اما ارزش معادل آن در مدیریت کشور، رفع نیازهای ضروری کشور و رفع بحرانها قابل احصا نیست و فقط کسانی آن را میفهمند که دل در گرو سرنوشت ایران و مردم آن دارند. سه میلیارد دلار ارز بسیار هنگفتی است. مقایسه کنید که مدتها با واسطه قطر با کره چانه زدهایم که شش میلیارد دلار ما آزاد شود و پس از مدتها موافقت شد که فقط صرف غذا و دارو شود و هنوز هم ظاهرا از آن برداشت نشده است (ما که نمیدانیم و معنی شفافیت اینجا روشن میشود). حال سه میلیارد دلار برای دستگاه و کالایی میدهیم که مشابه آن، نه در تهران و رشت؛ بلکه در خود لاهیجان تولید میشود. سالهای قبل یک پتروشیمی برای تولید دیامتی ماده اولیه الیاف پلیاستر در اصفهان ساخته شد که در آن همه تجهیزات فولاد زنگزن، لوله دوجداره و کمپرسورها با فشار ۴۵۰ پیاسآی با اتاق کنترل کامل بود و به مبلغ ۱۲۰ میلیون مارک از آلمان خریداری شد. حالا ارز میلیاردی را برای دستگاه فراوری چای میدهیم. آیا حراست و نگهبانی از ثروت کشور اینگونه باید باشد؟ جناب آقای وزیر، به جای عذرخواهی، اعتراف به ندانمکاری، اعتراف به ارزشندادن به ارز کشور یعنی خون اقتصاد کشور، پرداخت این رقم کلان ارز را بیاهمیت جلوه میدهید؟ لطفا کلاهتان را بالا بگذارید.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: از چند روز گذشته بانک مرکزی انتشار سکههای جدید طلا را آغاز کرده است. همچنین از امروز عرضه شمش طلا در مرکز مبادله ارز و طلای ایران آغاز شد. به طور مشخص باید گفت که بانک مرکزی ورود پررنگی به بازار طلا داشته است. طی ماههای اخیر با واردات طلا به منظور رفع تعهد ارزی صادرکنندگان، در حقیقت طلا وزن بیشتری در اقتصاد کشور ایفا کرد. به طور مشخص طلا در اقتصاد کشور چند نقش خاص داشته است: نخست، نقش معمول و سنتی در قالب زیورآلات، دوم، نقش حفظ ارزش پول در شرایط تورمی در اقتصاد کشور، سوم، نقش واسطه انتقال وجوه در موارد خاص با هدف پولشویی و برخی مراودات مالی خاص.
طلا به دلیل خاصیت سهولت انتقال و پذیرش همه جایی آن، از گذشته دور تا امروز مهمترین وسیله مبادله بوده است و حتی پول در شکل مدرن آن ابتدا، طلا را به عنوان پشتوانه خود داشت و هر میزان انتشار پول در هر اقتصادی متناسب با ذخایر طلای بانک مرکزی آن کشور صورت گرفت. اگرچه به تدریج کشورها از این قاعده فاصله گرفتند، اما در هر حال طلا جایگاه مهم خود را در ذخایر بانکهای مرکزی جهان حفظ کرده است.
در چنین شرایطی و به دلیل جهشهای تورمی سالهای اخیر، طلا جایگاه ویژهای در حفظ دارایی مردم ایفا کرده، اما آن چه به این فرایند کمک کرده، طلاپاشی بانک مرکزی در دورههای مختلف بوده است. ضرب سکههای طلا و عرضه گسترده سکه در قالب نقد و پیش فروش چه در جهش ارزی سال ۹۱ و چه در جهش ارزی سال ۹۷ و ۱۴۰۱ تجربه تکرار شوندهای بوده است که دلایل تکرار آن در دورههای اخیر و به ویژه روزهای اخیر مشخص نیست. اگرچه در موضوع عرضه شمش، شرط حضور تولیدکنندگان صنف جواهر وجود دارد و میتوان امیدوار بود بخشی از این طلای عرضه شده به مصرف مصنوعات طلا برسد، اما واضح است که در شرایط جهش قیمت طلا، گرایش به استفاده از مصنوعات طلا نسبت به دهههای قبل کاهش جدی داشته است و بخش عمده طلای موردنیاز تولیدکنندگان جواهر از آب شدن مصنوعات قدیمی تامین میشود. در چنین شرایطی قاعدتا سکه و بخشی از شمشهای عرضه شده به مصارف دیگر یعنی حفظ ارزش پول در شرایط تورمی میرسد.
در حقیقت مشخص نیست هدف بانک مرکزی از عرضه سکه در بازار چیست؟ اگر هدف جمع آوری نقدینگی و ابزار پولی انقباضی است که راهکارهای سادهتر و کم هزینهتر از قبیل افزایش نرخ ذخیره قانونی بانکها یا عرضه اوراق مشارکت وجود دارد، چنان که در سال گذشته مجموع سکههای عرضه شده به رقمی کمتر از ۲۰ هزار میلیارد تومان رسید که اصلا رقم قابل توجهی در بازار پول کشور محسوب نمیشود. در هر حال عرضه سکه در شرایط تورمی و خیز قیمت ارز و طلا و سکه برای افزایش جز هجوم تقاضای سفته بازی برای آن، نتیجهای ندارد و مشخص نیست با وجود عدم موفقیت عرضههای قبلی سکه در مهار بازار ارز و طلا، چرا باز هم روش سنتی و تکراری عرضه سکه در پیش گرفته شده است. امید که بانک مرکزی مبانی منطقی و استدلالی خود درباره عرضه سکه را روشن کند و اگر بر مبنای یک روش سنتی و تکراری سراغ این گزینه رفته است، درخصوص تکرار آن تامل بیشتری کند.
علی آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پاکستان، همسایهای که خویشاوند است نوشت: در اینکه پاکستان نه یک کشور همسایه، بلکه خویشاوند تاریخی، فرهنگی، سنتی، دینی، قومی و زبانی کشور و ملت ایران است جای تردیدی نیست. پاکستان کشوری اسلامی با مردمی هوشیار و با پیشینهای از گهواره تاریخ و تمدن مشرق زمین است. در جای جای فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایرانزمین همواره جایی و قلبی تپنده و بزرگ برای ملت دوست و خویشاوند پاکستان وجود داشته و دارد. همچنان که فرهنگ، تاریخ و ادبیات مردم پاکستان هیچگاه از همنوایی با خویشاوندان ایرانی خود خالی نبوده است. علامه فراخ اندیشه، اقبال لاهوری تنها و تنها یک نمونه اعلا و معاصر آن است. دو کشور خویشاوند در سالهای اخیر هر دو از درد و زخم تروریسم رنجها برده و آزارها دیدهاند. تروریسم کور در خیابانها و شهرهای هر دو ملت بمبها منفجر کرده و زنان و مردان بیگناه را در خونهای پاک خود غلتاندهاند. در این سالها گروهکهای تروریستی امنیت و آرامش را در شهرهای مرزی ایران و پاکستان برهم زدهاند. استان سیستان و بلوچستان ایران در این سالها نتوانسته است طعم شیرین امنیت و آرامش را در خود بهطور ماندگار و پایدار حس کند. چگونه میبود اگر گروههای تروریستی از داخل ایران میخواستند یا میتوانستند امنیت خویشاوندان ما در کشور پاکستان را هر بار مورد خدشه و صدمه قرار دهند؟ ایران کشوری است که هیچگاه و در هیچ حالی اجازه نداد که مرزهای مشترک میان دو کشور از سمت ایران حامل کمترین خطر یا کوچکترین ناامنی برای خویشاوندان پاکستانی خود شود. کشور خویشاوند پاکستان در طول دهههای طولانی هیچگاه و در هیچ زمانی از مرزهای دوستی و برادری خود در غرب پاکستان و شرق ایران کمترین احساس ناامنی و ناخوشایند نداشته و نخواهد داشت. مرزهای شرقی ایران با کشور همسایه پاکستان همواره به گونهای مدیریت و اداره شد که گویی کشور پاکستان برای این قسمت مرز خود هیچ نگرانی نداشته است. مدیران مرزی دو کشور همواره در بالاترین سطح دوستی، برادری و مهرورزی به وظایف مرزبانی خود عمل کردهاند. اما رخنه گروههای تروریستی در بخشهایی از خاک کشور همسایه که در نهایت امنیت و آرامش و برادری هر دو ملت را به خطر میاندازند، نکته دیگری است.
تروریسم کور خطری است که اگر در بخشی از کشور لانه کرد، سرانجام آنجا را به تباهی و نابودی میکشاند. چرا که گروههای تروریستی نه کشاورزی میکنند، نه در تعلیم و تربیت آن منطقه نقشی دارند، نه برای آبادانی و رفاه نقاطی که در آن پراکنده و پنهان شدهاند، کاری انجام میدهند. تنها کاری که تروریستهای مستقرشده در یک نقطه انجام میدهند ترویج و نهادینهسازی خشونت و ناامنی برای حال و آینده است. امروز دو ملت مسلمان ایران و پاکستان دردمند جراحتی هستند که از سوی رژیم صهیونیستی بر پیکر مسلمانان مظلوم غزه وارد میشود. گروهکهای تروریستی با ناامن کردن مرزها و شهرهای دو کشور نباید این توجه مهم را از جنایات در غزه به جای دیگری منحرف سازند. ما اطمینان داریم که برادران ما در کشور خویشاوندمان پاکستان که خود از درد و رنج تروریسم کور رنجها دیدهاند، این موقعیت حساس را درک کرده و اجازه نخواهند داد تا مشتی تروریست کور بتوانند توجه از دردهای مردم غزه را به جای دیگری منحرف سازند.