به گزارش ایسنا، اگر انرژی و حواس فرد نسبت به محیط بیرون مربوط شود به برونگرایی خاتمه پیدا میکند؛ اما اگر انرژی و حواس فرد نسبت به درون معطوف شود به درونگرایی مشهود است.
البته این گرایشها نسبی است چرا که یک فرد کاملاً درونگرا و برونگرا نیست، انسان طبیعتاً نسبت با یکی از این دو گرایش به دنیا میآید.
وی با بیان اینکه ما باید تمرین بر هر دو گراش داشته باشیم تا بتوانیم آنها را به حداکثر پتانسیلهای خود برسانیم، افزود: بدیهی است قطبی که ضعیفتر است، تمرین بیشتری را میطلبد و هدف این است که کاربردها و زمان استفاده این دو گرایش پی ببریم.
این جامعهشناس تصریح کرد: به فرض مثال در یک مهمانی ممکن است یک فرد برونگرا در یک دقیقه با ۱۰ نفر و یک فرد درونگرا ۱۰ دقیقه فقط با یک نفر وقت بگذراند، البته به ماهیت مهمانی نیز بستگی دارد که چه نوع گرایشی را میطلبد.
بعضی از افراد، درونگرایی را با بیماری روحی روانی اشتباه میگیرند، درونگرایی یک بیماری نیست و با در خود فرورفتگی و افسردگی تفاوت دارد.
عابدین با اشاره به تفاوت افراد افسرده و در خود فرورفته، گفت: درونگرایی لزوماً علائم افسردگی را ندارد و فاقد از این علائم است. افراد در خود فرورفته احساسهای نامطلوبی نسبت به خود، آینده، محیط پیرامون و دنیا دارند و فرد افسرده مشکلاتی همچون خواب غیر اصولی، خوراک نادرست، عدم انگیزه برای ادامه زندگی و بهم ریختگی در فعالیتهای روزمره را به دارا است.
این روانشناس بالینی با تأکید بر اینکه جنسیت عامل دیگری از درونگرایی است و بسیاری از بانوان درونگراتر از مردان هستند و با افزایش سن گرایش آنها به سمت درونگرایی برای یافتن انگیزه ملموستر میشود، اضافه کرد: جالب است بدانید طبق تحقیقات میدانی اکثر ایرانیان درونگرا هستند.
ارتباط با یک برونگرا نیازی به انرژی خاص ندارد، اما برای ارتباط با یک درونگرا اول باید شناخت درستی از آن به دست آوریم که یک بیمار نیست و به دنبال رابطههای سطحی و گذرا نیستند و عمیقتر وارد رابطهای میشوند.