به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنشها به یک ادعای زمین خواری، مروری بر حوادث مهم امسال، امضای بزرگترین قرارداد نفتی تاریخ کشور و غزه و بن بست آتش بس در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مهدی پازوکی، کارشناس مسائل اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: دولت باید با اقدامات بخردانه و حاکمیت عقل و دانش و برخورد علمی با معضلات اقتصادی انتظارات را نسبت به آینده مثبت کند و خوشبینی بهوجود بیاورد؛ لذا اتفاقا توپ امیدآفرینی در زمین دولت است و رسانهها باید اخبار این انتظارات مثبت را به اطلاع مردم برسانند. یعنی مردم انتظار داشته باشند که در آینده وضعشان بهتر میشود. وضع دولت با شعار و رفتارهای پوپولیستی که بهتر نمیشود. اگر آقای رئیسی میخواهد امیدآفرینی کند صرفا یک عده خاصی را در دولت به کار نگیرد. واقعیت امر در ایران امروز این است که برخی که دانش و آگاهی لازم را ندارند و آمدهاند مناصب تخصصی را در دست گرفتهاند. وقتی دولت در بالاترین نهاد برنامهریزی بزرگترین کتابخانه تخصصی کشور را میخواهد به سوله ببرد، اگر رسانهها و مطبوعات این واقعیتها را به مردم نگویند خیانت کردهاند. رئیس سازمان برنامه و بودجه که نباید به دنبال افتتاح فلان پروژه یا فلان موسسه برود بلکه به عنوان اتاق فکر دولت باید بنشیند و برای مشکلات کشور برنامهریزی و تصمیم سازی کند.
الان آقای دکتر رهبر یکی از اصولگرایانی است که در دانشگاه تهران نیز درس خوانده، اما دولت از حضور وی استفادهای نمیکند. از طرفی وقتی آقای احمدینژاد دولت را به آقای روحانی تحویل میداد در سال ۹۲ نرخ رشد منفی ۶.۸ دهم درصد و نرخ تورم بالای ۳۵ درصد بود که در دولتهای یازدهم و دوازدهم این آمارها و شاخصها تغییر کرد و مثبت شد. اما حال که قریب به ۳ سال است که دولت آقای رئیسی روی کار است میبینیم که همه آن آماری که در دولت احمدینژاد بود دوباره همه برگشتهاند. اگر میخواهیم ایران را بسازیم باید از جوانان فهیم ایرانی فارغ از نوع نگاه و گرایش سیاسی استفاده کنیم. در حالی که میبینیم کافی است عضو دانشگاه امام صادق (ع) باشید که عضو دولت شوید. ولی اگر هر شخص نخبه و با سوادی را فارغ از اینکه در دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه تهران، شریف و... هست جذب شود میتوان به تغییر شرایط امیدوارتر بود. اتفاقا اگر رسانهها صرفا با شعار به مردم امید واهی بدهند جایگاه خود را در نزد افکار عمومی دچار خدشه میکنند.
بنابراین اگر دولت خواهان این است که مردم امید به آینده داشته باشند باید سیاست خارجی دولت ایران در سال ۱۴۰۳ در جهت تعامل با جامعه جهانی و حفظ منافع ملی ملت ایران تغییر کند. از سوی دیگر نیز باید مدیران داخلی دولت در جهت ارتقای علمی و تجربه کارشناسی تغییر کنند. در حال حاضر سازمان برنامه و بودجه یک سازمان تخصصی نیست بلکه سازمان تخصصی به سازمانی گفته میشود که هفتاد درصد مدیرانش از درون سازمان انتخاب شوند. وقتی کارشناسی که سالها در سازمان برنامه کمک کارشناس بوده و به ترتیب مدارج کارشناس، کارشناس ارشد، کارشناس خبره و کارشناس عالی را پشت سر گذاشته، اما از وجود وی استفاده نمیشود و یک شخص صفر کیلومتری را از بیرون میآورند که الفبای مسائل اجرایی و کارشناسی را نمیداند چگونه میتواند امید بیافریند؟ لذا دولت باید سیاستهای خود را تغییر دهد. ۳۰ ماه از این دولت میگذرد و هنوز استراتژی اقتصادی و راهبرد توسعهاش مشخص نیست. بنابر این اتفاقا توپ در زمین دولت است و دولت باید عقلانیت را حاکم کند. درآمدهای نفتی امروز نسبت به دولت سابق بهتر شده، ولی رفاه مردم کمتر شده به خاطر اینکه سیاستها بخردانه نیست. در نتیجه اگر دولت به حل علمی و برخورد کارشناسی مساله بپردازد و از ایرانیان اعم از داخل و خارج از کشور که دانش و تجربه لازم را در اداره بهتر کشور دارند استفاده کند قطعا میتواند موفق باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر ترکشِ ترکِ فعل نوشت: اصطلاح «ترک فعل» چند سال قبل توسط بعضی از دستاندرکاران امور قضائی از ادبیات حوزوی وارد ادبیات سیاسی شد. این افراد که درصدد پیدا کردن راهی برای تبلیغات علیه رقبای سیاسی خود و با نفی آنها به دنبال مطرح کردن خود بودند، با استفاده از این اصطلاح تلاش کردند به افکار عمومی بگویند مسئولین اجرائی وقت در انجام وظایف خود کوتاهی کردهاند و به همین دلیل باید کنار بروند و جای خود را به ما بدهند که اهل «ترک فعل» نیستیم و دقیقاً به وظایف خود عمل میکنیم.
رقابت در عالم سیاست، امری طبیعی است و حتی لازم و مفید هم هست به این شرط که سالم باشد. وقتی رقابت از مرز سلامت عبور کند و به اغراض شخصی و جناحی آلوده شود، هم بیارزش میشود و هم برای جامعه زیانبار خواهد بود و حتی خیلی سریع به آفتی برای لطمه زدن به همان کسانی که عاملان آلوده کردن آن بودند تبدیل خواهد شد و ترکش آن به خود آنان اصابت خواهد کرد.
نزدیکترین و دم دستترین مصداق برای این ادعا، گرفتار شدن مسئولین اجرائی کنونی به اتهام «ترک فعل» است. اکنون یکی از مهمترین انتقادهائی که افراد صاحب نظر و مستقل به دولت دارند اینست که چرا از افراد زبده، کاردان و قوی برای اداره وزارتخانهها و دستگاههای اجرائی استفاده نمیکنید؟ محتوای ایراد و اعتراض این افراد اینست که به سراغ افراد توانمند نرفتن از مصادیق بارز «ترک فعل» است. مهمتر اینکه با این «ترک فعل» مرتکب اقدام خلافی هم شدهاید و به جای افراد کاردان و توانمند به سراغ افراد ضعیف رفتهاید و با این کار خودتان مشکلات زیادی برای کشور به وجود آوردهاید.
منظور معترضین این نیست که مسئولین به سراغ جناح مقابل خود بروند. حرف اصلی آنها اینست که در جامعه ما افراد مستقلی وجود دارند که در زمینههای مختلف صاحب تجربه هستند و بدون وابستگی جناحی آماده خدمت به کشور و پیشبرد امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... هستند. در بعضی از دولتهای گذشته در همین دوران نظام جمهوری اسلامی دیدیم که حتی هیات دولت ترکیبی از اعضای جناحهای مختلف و عناصر مستقل بودند و متعهد شده بودند بدون اِعمال وابستگیهای جناحی به وظایف خود عمل کنند و همین کار را هم کردند و امور کشور را به درستی به پیش بردند.
مورد دیگر از مصادیق «ترک فعل» عدم برخورد سیاسی قاطع با چین و روسیه در مورد خیانتی است که آنها به ایران در زمینه تمامیت ارضی کشور درخصوص جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس کردند. چین در سال گذشته در یک مورد و روسیه در همین امسال دو بار مرتکب این خیانت شدند و مسئولین دیپلماسی خارجی ما فقط به گلایه و احضار سفیر یا کاردارشان اکتفا و چین و روسیه هم با توجیهات غیرموجه از ماجرا عبور کردند. در این ماجرا، وظیفه دولت این بود که تا وادار کردن دولتهای چین و روسیه به عذرخواهی رسمی و سپردن تعهد عدم ارتکاب مجدد چنین خیانتی دست از تلاش برندارد و راههائی را برای رسیدن به این هدف انتخاب کند و بپیماید، ولی متاسفانه چنین نکرد. این، از مصادیق بارز و کاملاً روشن «ترک فعل» است.
سومین مورد، مبارزه جدی، قاطع و کارساز با مفاسد است که قول ریشهکن ساختن آن را دادهاند، ولی به آن عمل نشده است. صاحبنظران میگویند برای خشکاندن ریشه فساد توسط دولتی که تمام امکانات را در اختیار دارد و طبق اراده و خواست خود در حد یک حکمرانی یکدست عمل میکند، دو سال و نیم برای عملی کردن وعدهای مانند جلوگیری از تکرار مفاسد اقتصادی کافی است، ولی متاسفانه انواع و اقسام مفاسد همچنان وجود دارند که بزرگترین و مهمترین آنها فساد واردات چای است. وجود این فساد، علیرغم توجیهات غیرموجهی که بعضی مسئولین کرده و میکنند، از مصادیق بارز «ترک فعل» مسئولین اجرائی است.
مشکل بزرگی که از زمان دولتهای نهم و دهم به وجود آمد و تاکنون ادامه دارد اینست که مسئولین در برابر مفاسد منفعل هستند. برای مبارزه با مفاسد، فقط گفتن و شعار دادن کافی نیست. مردم با دیدن اینهمه مفاسد خسته شدهاند و همزمان با آن، تحمل گرانیها آنها را خستهتر کرده است. حالا که اصطلاح «ترک فعل» وارد ادبیات سیاسی جامعه ما شده، تلاش کنید با پرهیز از «ترک فعل» مشکلات را برطرف و مردم را به زندگی و آینده امیدوار نمائید.
ژوبین صفاری طی یادداشتی درآخرین شماره سال ابتکار با عنوان شاید سال امید نوشت: سال ۱۴۰۲ با همه فراز و نشیب آن تمام شد. اینکه در این یک سال چه گذشت حرف تازهای برای این یادداشت نخواهد داشت، اما طی سالی که گذشت و شاید سالهایی که گذشت بسیاری از همکاران رسانهای و تحلیل گر نسبت به برخی اتفاقات نقدهایی داشتند و یا نسبت به اموری هشدار دادند که توجه چندانی به آن نشد. نگارنده بارها در یادداشتهایی از شکاف گفتمانی میان مردم و دولت و لزوم تعریفی جامع از واژه مردم سخن گفته است. بسیاری از تحلیلگران نیز به اشکال مختلف درباره آن سخن گفتند، اما باز هم در اظهار نظرها یا اقدامات صورت گرفته، در همچنان بر همان پاشنه میچرخد. گو اینکه قشر مهمی از مردم عمدا یا سهوا دیده و شنیده نمیشوند. از رسانهها هم به جای کارکرد اصلی خود، بیشتر انتظار رویکرد تبلیغی وجود دارد. در عین حال این مسئله تنها به این دولت مربوط نیست.
مساله شکاف بین دولت و مردم از زمان دولت قبل و بی خبری از آنچه در بطن مردم میگذشت مطرح بود و هشدارهای آن داده شد و تا امروز ادامه دارد. اینکه به قول یکی از منتخبان برخی از مردم حتی زمان انتخابات را نمیدانستند یک هشدار است که البته ایشان احتمالا ضعف اطلاع رسانی را به عنوان مقصر میشناخته. اما واقعیت این است که به تحلیلهای کارشناسی، در عمل بهای چندانی داده نمیشود؛ بنابراین در آخرین یادداشت سال ۱۴۰۲ روی سخن خود را به سمت مردمی میبرم که جاهایی از مرز ناامیدی هم عبور و سیم اتصال خود را با آنچه میگذرد قطع کردهاند. روی سخنم با مردمی است که یا قصد مهاجرت دارند و یا به آن فکر میکنند. واقعیت این است که این سرزمین روزهای تلخ و سخت در تاریخ خود کم ندیده است. درست است که همه ما حق داریم در وهله نخست به بهبود زندگی شخصی خود بیندیشیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. اما شاید ماندن و امیدوار بودن همان انتخاب سختی باشد که بسیاری از ما به آن باور داریم.
درست است که صدایتان گاهی شنیده نمیشود، اما میتوان همچنان امیدوار بود که در کنار هم میتوان به روزهای بهتری دست یافت. هیچگاه آنان که مهاجرت کرده یا در شرف آن هستند را ملامت نمیکنم، اما واقعیت آن است که آدمها و تفکراتشان است که فرهنگ یک کشور را برای سالهای سال میسازند. این درخواست دشواری است برای کسانی که شاید موقعیتهای بهتری برای زیست و تحصیل و کار در کشور دیگری دارند، اما این میتواند یک باور جمعی نانوشته باشد که ما مردم ایران بسیاری از معناهایمان در کنار هم شکل میگیرد. معناهایی که از نسلهای گذشته بدون هیچ گزندی به دست ما رسیده است. ما میراث دار جغرافیایی هستیم که روزهای دشواری را در خود دیده و اگرچه امید گنج کمیاب این روزهای آن است، اما میتواند مانند یک گل سرخ در بهار تازه طبیعت، دوباره بروید. پس شاید این نوشتار بتواند برای آن دسته از مردمی که امیدواری شان کم شده و یا فکر مهاجرت هستند کمی تامل و درنگ ایجاد کند. سال جدید شاید همان سال امیدواری همه مردم با هر تعریفی باشد. سال نو پیشاپیش بر همه مردم ایران مبارک.