بین الملل تابناک: پکن اغلب روابط خود را ارتقا می بخشد، اما به ندرت سطح خود را کاهش می دهد، حتی در میان شرایط متشنج دوجانبه، همانطور که در موارد فیلیپین و هند نشان داده شده است.
در حالی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در 16 و 17 می از چین بازدید کرد، مسکو و پکن بیانیهای درباره «تعمیق مشارکت استراتژیک جامع هماهنگی برای دوره جدید» صادر کردند و از تقویت بیشتر روابط دوجانبه خبر دادند.
سفر اخیر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به اروپا در ماه می فقط مربوط به دیدارهای رسمی و شام دولتی نبود. این نشان دهنده تعمیق استراتژیک روابط چین و مجارستان تا سطح «مشارکت استراتژیک همه جانبه برای دوره جدید» است.
این اقدام مهم مجارستان را به رتبهای برابر با بلاروس، پاکستان و ونزوئلا ارتقا میدهد که از روابط همه جانبه با پکن نیز برخوردارند.
صربستان، یکی دیگر از مقاصد اروپایی در آخرین سفر خارجی شی، شاهد تعمیق مشارکت راهبردی جامع و تشکیل جامعه ای با آینده مشترک با چین بود.
همه آنها با شبکه پیچیده روابط دیپلماسی پکن که انواع مختلفی از مشارکت را توصیف می کند، نامگذاری شده اند.
مفهوم مشارکت بدون همسویی پس از پایان جنگ سرد توسط پکن تقویت و اجرا شده است. چین در حال ایجاد یک شبکه طبقه بندی شده از شرکا است، نه تنها با کشورهای مستقل بلکه با نهادهای منطقه ای.
کارشناسان خاطرنشان می کنند که تعداد زیاد نام های مختلف نشان می دهد که تفاوت های ظریف نام گذاری می تواند وضعیت روابط دوجانبه بین چین و هر یک از شرکای آن را آشکار کند.
پکن با شروع مشارکت استراتژیک با برزیل در سال 1993 و سپس مشارکت هماهنگی استراتژیک با روسیه در سال 1996، اشکال مختلف روابط مشارکتی را با بیش از 100 کشور و 10 موسسه چندجانبه حفظ کرده است.
کارشناس ارشد تحقیقاتی هندی در سازمان تحقیقاتی چین و آسیا (ORCA) در این زمینه گفته است: اگرچه استفاده از کلماتی مانند جامع، همهجانبه یا استراتژیک ارزش نمادین بیشتری نسبت به کاربرد عملی دارد، اما به فهم چگونگی درک چین از کشورهای مختلف در محاسبات سیاست خارجی خود کمک میکند.
به گفته بوله، این رویکرد به مشارکت ها، که هر کدام دارای تفاوت های ظریف و در عین حال قابل توجهی است، به پکن این امکان را می دهد که روابط دوجانبه خود با کشورها را بر اساس میزان همکاری، منافع استراتژیک و عمق ارتباط بین مقامات ارشد دولتی متمایز کند.
نگاهی اجمالی نادر و معتبر به تفاوتهای ظریف در سال 2004 در یک سخنرانی کلیدی در بروکسل توسط ون جیابائو، نخستوزیر سابق چین ارائه شد. در آن زمان، توضیح او از عباراتی مانند «جامع»، «استراتژیک» و «مشارکت» کلیدی برای درک رویکرد چین به روابط بینالمللی بود.
«ون» خاطرنشان کرد که «جامع» یک همکاری چند وجهی را در زمینههای اقتصادی، فناوری، فرهنگی و سیاسی پوشش میدهد، در حالی که این کشورها در سطوح چندجانبه نیز با یکدیگر همکاری کردند. مشارکت جامع همچنین شامل همکاری دولت با دولت و مردم با مردم است.
به گفته ون، اصطلاح استراتژیک دلالت بر این دارد که همکاری دوجانبه پایدار، بلندمدت و همهجانبه است و از تفاوتهای ایدئولوژیک و سیستمهای سیاسی فراتر میرود. در نهایت، «مشارکت» بر پایههای سود متقابل و اعتماد متقابل بنا شده است، در حالی که هر دو طرف برای همکاری برد-برد تلاش میکنند.
از نظر بوله، اصطلاح یا کلمه جامع نشان می دهد که اهمیت استراتژیک فراتر از یک حوزه خاص است، مانند مورد چندین کشور آفریقایی که ارزش استراتژیک گسترده ای برای چین دارند و شامل دستیابی به منابع، گسترش ابتکار کمربند و جاده و افزایش حمایت در نهادهای چند جانبه می شود.
در همان زمان، بوله خاطرنشان کرد که اصطلاح تعاون نشان می دهد که همکاری بخش مهمی از این روابط دوجانبه است و تفاوت در یک حوزه باعث غفلت از همکاری در سایر زمینه ها نمی شود.
سطوح مختلف روابط دوجانبه چین
چین رویکرد قابل توجه انعطافپذیری را برای ایجاد مشارکتهای جهانی اتخاذ کرده است، بدون اینکه به شرایط و استانداردهای دقیق یا صریح محدود شود.
در عوض، تعریف یک رابطه دوجانبه در رایزنی بین رهبران و تمایل متقابل آنها، با تأکید بر انعطاف پذیری و استقلال رویکرد مشارکت چین بود، و همچنین در نظر گرفت که چگونه کشورهای دیگر می خواهند این مشارکت ها در محاسبات سیاست خارجی چین دیده شود.
«شیانگ هائویو»، محقق بخش مطالعات آسیا و اقیانوسیه در مؤسسه مطالعات بینالمللی چین (CIIS) گفته است که چین برچسبگذاری مشارکتهای خود را اصلاح کرده و سلسله مراتبی چند سطحی را با توصیفگرهای اضافهشده معرفی کرده است.
وی خاطرنشان کرد که شرایط مشارکت میتواند دارای ویژگیهای سطح اول مانند استراتژیک، همکاری و دوستانه باشد، در حالی که ویژگیهای سطح دوم - مانند جامع، همهجانبه، همه فصول نوع جدید و نوآورانه - نیز میتواند اضافه شود.
او گفت: این روابط دوجانبه را به روشی دقیق و با جزئیات نشان میدهد و منحصر به فرد بودن مشارکتهای «ساختشده» برای شرکای مختلف توسط چین را منعکس میکند.
پنج دسته مشارکت و اهمیت آنها
به گفته شیانگ، مشارکت های چین را می توان تقریباً به پنج دسته تقسیم کرد، اگرچه این دسته بندی ها سفت و سخت نیستند.
اولین ردیف مربوط به مشارکت های عمومی است که پایین ترین سطح در حوزه دیپلماسی چین است. این شامل مشارکت دوستانه برای توسعه مشترک که قبلا جامائیکا از آن برخوردار بود و «مشارکت تعاونی نوع جدید» با فنلاند است. روابط دوجانبه چین و جامائیکا در سال 2019 به یک مشارکت استراتژیک ارتقا یافت.
سطح بعدی شامل مشارکت هایی است که دارای ویژگی جامع یا همه جانبه هستند. دو کشور درگیر همکاری در موضوعات دوجانبه مانند همکاری های اقتصادی و تجاری را تقویت خواهند کرد.
پکن یک «مشارکت آینده نگر همه جانبه با کیفیت بالا» با سنگاپور و یک «مشارکت باز و عمل گرایانه برای همکاری همه جانبه» با هلند دارد.
در سطح سوم مشارکت های استراتژیک عمومی قرار دارند. بهول گفت وقتی روابط دوجانبه به سطح استراتژیک ارتقا یابد، به این معنی است که ارزش استراتژیک کشور برای چین در چشم اندازهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی نهفته است.
این مشارکت ها شامل «مشارکت های تعاونی استراتژیک» است که با هند در سال 2005 و کره جنوبی در سال 2008 ایجاد شد و «مشارکت های استراتژیک» با کانادا، قطر و سایر کشورها می شود.
مشارکت استراتژیک نزدیک تر با کلمات جامع، جهانی یا همه جانبه نشان داده می شود. شیانگ گفت: «جامع» نشاندهنده رابطهای است که طیف وسیعتری از حوزهها را در بر میگیرد که شامل امور سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و منطقهای بینالمللی میشود.
چین «روابط همکاری استراتژیک جامع» را با کشورهایی مانند ویتنام و کامبوج حفظ می کند. پکن و هانوی در جریان سفرهای دولتی شی به ویتنام در ماه دسامبر بر سر ایجاد جامعه ای با آینده مشترک توافق کردند.
مشارکتهای راهبردی که با «در همه حال» یا «دائمی» شروع میشوند، به این معناست که کشورهای درگیر دارای اعتماد سیاسی عمیق و همکاری گسترده در بخشهای مختلف، با حمایت متقابل و مواضع مشترک در امور منطقهای و بینالمللی هستند.
بهول گفت: «همه فصول» به معنای پایداری روابط دوجانبه است، زیرا چین قصد دارد همکاری با این کشورها را در میان سناریوهای ژئوپلیتیکی در حال تغییر اولویت قرار دهد. روابط دوجانبه بین چین و پاکستان در سال 2015 به عنوان «مشارکت همکاری راهبردی در همه فصول» نامگذاری شد. چین با بلاروس دارای «مشارکت استراتژیک همه جانبه در همه حال» است.
به گفته بوله، چین پیش از روی کار آمدن شی در سال 2013، استراتژی افزودن توصیفکنندهها به روابط مشارکت خود را دنبال میکرد، اما در دوران شی جینپینگ اهمیت بیشتری پیدا کرد زیرا کشورها به طور مکرر از یک دسته به دسته دیگر ارتقا یافتند.
او گفت: عباراتی مانند «دوران جدید» و «جامعه با آینده مشترک» در حالی که روابط چین با کشورهای مختلف را تعریف میکند، نشاندهنده شخصیت شی در سیاست خارجی چین است.
بهول گفت: «دیپلماسی مشارکت چین بیشتر نمایش نمادین درک چین از اهمیت دیگر کشورها در دیپلماسی جهانی است و چشمانداز بالقوه توسعه روابط دوجانبه را نشان میدهد.»
به گفته شیانگ، در روابط دوجانبه چین با تک تک قدرتهای بزرگ، مانند ایالات متحده و ژاپن، واژه «شریک» غیر قابل اطلاق است. اما نمی توان اهمیت چین را در روابط چین و آمریکا و چین و ژاپن نادیده گرفت.
در حال حاضر، روابط بین پکن و واشنگتن به عنوان «نوع جدیدی از روابط قدرت های بزرگ» طبقه بندی می شود، در حالی که «روابط دوجانبه سودمند مبتنی بر منافع استراتژیک مشترک» با توکیو است
چه چیزی سطح مشارکت را تعیین می کند؟
بهول اشاره کرد که عوامل تعیینکننده شامل نزدیکی یک کشور شریک – از لحاظ جغرافیایی و ایدئولوژیکی – به چین، ارزش استراتژیک آن برای پکن، منافع اقتصادی و روابط تجاری آنها و در نهایت، ارتباطات شخصی بین رهبران است.
به طور خاص، چین و روسیه در سال 2019 یک «مشارکت هماهنگ استراتژیک جامع» منحصر به فرد ایجاد کردند که به گفته کارشناسان بالاترین سطح مشارکت چین با هر کشور دیگری بود.
بهول خاطرنشان کرد که روابط نزدیک شی با پوتین و «ویکتور اوربان» نخست وزیر مجارستان منجر به مشارکت ویژه چین با این کشورها شده است.
مناسبت هایی مانند سالگرد روابط دیپلماتیک و دستیابی به توافقات مهم ممکن است جرقه ارتقاء مشارکت های دوجانبه باشد.
بهول افزود، برای مثال روابط اخیر بین پکن و بوداپست که به سطح همه جانبه ارتقا یافته است، به پکن این امکان را داد که مجارستان را از سایر کشورهای اروپایی که قبلاً رویه های چین و تسلط آن را به چالش کشیده بودند، متمایز کند.
به گفته «چانگ جا ایان» ، دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه ملی سنگاپور، رویکرد چین برای چارچوببندی روابط دوجانبه خود از طریق مشارکت و برچسبهای توصیفی آنها چیزی بیش از یک نامگذاری دیپلماتیک صرف است. این یک بستهبندی استراتژیک از محصولات مختلف است که اغلب زمانبندی شده است با بازدیدهای سطح بالا از پکن .
وی خاطرنشان کرد که پکن به ندرت روابط خود را کاهش می دهد، حتی در شرایط سخت دوجانبه، همانطور که در موارد فیلیپین و هند نشان داده شده است.
این کشورها به ترتیب «روابط همکاری راهبردی جامع» و «مشارکت استراتژیک همکاری» را با چین ایجاد کرده اند، اما در سال های اخیر درگیر مناقشات ارضی با پکن شده اند که گاهی درگیری ها را تشدید می کند.
ایجاد روابط استراتژیک همیشه تضمین کننده تعاملات روان نیست.
شیانگ از CIIS استدلال کرد که تعیین مشارکت پکن تنها نشان دهنده سطح عمومی توسعه در روابط دوجانبه است، اما این تنها معیار برای تشخیص روابط خوب یا بد نیست.
وی افزود: کشورهایی که شراکت ایجاد کرده اند نیز دارای تضاد و اختلاف هستند و کشورهایی که مشارکت ایجاد نکرده اند همچنان می توانند مبادلات و همکاری های گسترده ای انجام دهند.